یک یادداشت

Notebook 3
بعضی ها پرسیده اند که منظور «اصلی» از آخرین مقاله بنده در «چشم انداز» (مسلمان ارمنی، ترک آسوری) چیست؟

لازم نیست آدم حتما شعار بدهد و «این خوب است، آن بد است» بگوید تا حرفش برای همه زود و مستقیما مفهوم شود. اما «لب کلام» من این است (و همیشه این بوده) که ما در سرزمین ایران و کلا خاورمیانه از جمله ترکیه کنونی نه با نژاد ها و اقوام از نظر ژنتیکی بسیار گوناگون بلکه با «ملیت» ها (شهروندی مدرن کشور ها) از سوئی و «هویت» ها و شعور های سیاسی و فرهنگی و یا زبانی و تاریخی از سوی دیگر روبرو هستیم که اولی عینی و واقعی است اما دومی لزوما منعکس کننده عین واقعیت تاریخی و فرهنگی این منطقه، کشور ها و مردم آن نیست. بخشى از اين هويت وفرهنگ البته پايه عينى و واقعى دارد. اينكه در گذشته هرچه شده، شده ولى امروز شما كُرد، تُرك و يا مسيحى و يا مسلمان هستيد چيزى واقعى و عينى است و نه خيالى. اما بخش قابل توجهى از اين هويت اجتماعى هم چيزى است که تبلیغ و ترویج شده و اکثریت هم آن را قبول کرده اند و نمیخواهند این شعور و تصور خود از فرهنگ و تاریخ و هویت خود را به این سادگی ها تغییر دهند.

از ایران و ترکیه و آذربایجان بگیرید تا ارمنستان و مصر و اینطرف به قزاقستان و اوزبکستان بیائید هرکس در شیپور القائات و تلقینات و تبلیغات میزند که زبان ما فلان است، فرهنگ ما اول است، ما قبلا اینجا آمدیم، زبان ما مفاهیمی دارد که زبان های دیگر ندارند، کوه های ما بلند تر از کوه های دیگران است و آب های ما شیرین تر، ما برتریم، ما بر عکس دیگران اهل صلح و مدارا بودیم، وقتی ما آمدیم فلانی ها هنوز در جای فعلی شان نبودند و ما بودیم… و غیره… و غیره.

احتمالا هر کس احتیاج به شنیدن تعریف خود دارد. مهم نیست. کشور و ملت و زبان و فرهنگ خود را تعریف بکنید. تعریف بکنیم. اما لازم نیست این را به حساب بدگوئی نسبت به دیگران و تحقیر آنان بکنید. نه فقط لازم نیست، بلکه بی اساس و دروغ هم هست.

اگر یک کمی از محیط محدود خودمان بیرون بیائیم، اگر یک کمی در محیط های دیگر زندگی کنیم می بینیم که در هر کشوری این قبیل موجودات هستند که چنین ادعا هائی میکنند. در بعضی کشور ها این قبیل تبلیغات تبدیل به سیاست چندین ده ساله حکومت ها و نتیجتا تصور عمومی اکثر مردم شده.

اما واقعیت این است که ما همه از نظر نژادی مخلوط و آمیزه ای از تبار ها و اقوام و قبایل میلیون ها سال گذشته هستیم. اقوام و قبایلی که همه از آفریقا آمده، در دنیا پخش شده، با همدیگر بُر خورده و آش های شله قلمکاری ایجاد کرده اند که در هر دوره بظاهر دراز تاریخی نام های دیگری گرفته اند: اورارتو، هیتیت، ایلام، ماد، پارس، ایران، ارمنی، تات، تُرک، کُرد، یونان، عرب، مصر، چین… هیچکدام از اینها خالص  و ابتدای خلقت  نبوده. البته بعضی ها مثلا از نظر زبان و یا مجسمه سازی و معماری غنی تر از دیگران بودند و یا هستند. البته بعضی ها زود تر شروع کرده اند و جلو تر رفته اند. اما هیچ کدام مطلق و کامل نبوده و نیستند. هرکدام آمیزه ای از پیش کسوتان خود بوده اند. اما بعضی ها مضمحل و در اقوام و ملل دیگر مستحیل شده اند، بعضی ها قبل تر و بعضی ها بعد تر پیدا شده اند.

متاسفانه خیلی ها این آمیختگی و تاثیر از دیگران را نمیفهمند و در واقع هر چقدر علم و ژنتیک و تاریخ هم بگوید و ثابت کند نمیخواهند قبول کنند چونکه این دانش، تمام آنچه را که میلیونها انسان بر پایه روایت و افسانه و تصور برای خود ساخته و در کتابهایشان آموخته اند زیر و رو میکند. مثل اینکه  بعضی یونانیها فکر میکنند فرهنگ آنها ناف و منشاء فرهنگ کل بشریت بوده. در سر آمد بودن فرهنگ، شهریگری، نثر، درام، علم و یا اسطوره پردازی و یا مجسمه سازی یونانی که شکی نیست. اگرفرهنگ پیش از میلاد مسیح آنها را حتی نه با فرهنگ قبایل صحرا گرد آسیای مرکزی در 500-600 سال بعد از آنها، بلکه حتی با فرهنگ و معماری و مجسمه سازی ایران باستان مقایسه کنید  ما ایرانی ها با وجود فرهنگ غنی خود تصویرچندان قدرتمندی بدست نخواهیم داد. اما واقعیت دیگر در عین حال این است که فرهنگ و تاریخ و دولتداری و خط و مجسمه سازی و معماری یونان شدیدا از قرهنگ پیشتر از خودش بخصوص از مصر باستان و بين النهرين تاثیر پذیرفته است. اما خیلی ها آن قدر نمیخواهند عقب یروند و یا عقلشان نمیرسد و اکثریت بزرگ اصلا علاقه ای به این موضوعات ندارند و ترجیح میدهند هیچ ندانند و یا با همان افسانه هائی که صد ها سال در گوششان خوانده شده ادامه دهند.

قوم و نژاد هم همینطور. بعد از اینهمه کشفیات و امکانات تحلیلی علم ژنتیک و تحلیل دی ان ای ادعا های نژاد و رقابت ها و کشاکش های «قوم من – قوم تو» فقط مسخره و خنده دار مینماید. ولی این را هم اکثریت یا نمیداند و یا اصلا نمیخواهد بداند. خوب، اکثریت مردم به این موضوعات علاقه ای ندارند و دنبال کار و زندگی خود و خانواده خود هستند و این خیلی طبیعی و خوب است. فاجعه وقتی شروع میشود که موضوعات قوم و فرهنگ و تاریخ و زبان و غیره بازیچه افراد  و گروه های خصومت انگیز و آشوب افکنی میشوند که یا جاهل اند و یا مغرض. خنده دار تر و یا تاسف بار تر اینکه بعضی از این افراد و گروه ها با تعابیر «مدرن» همان حرف های همیشگی را در قالب های باصطلاح «علمی» میپیچند و هم به دیگران تلقین میکنند و هم به خودشان میقبولانند. مثلا آن روز دیدم که یکی حتی در ویکی پدیا از «ژن های ترکان» «ژن های یهودیان» و «ژن های اعراب» صحبت میکرد. هر کسی که الفبائی از ژنتیک مدرن خوانده باشد میداند که چیزی بنام «ژن این قوم و آن قوم» وجود ندارد و «حوض ژنتیک» و دی ان ای هر کس مخلوط مخصوص بخودی است و یک گروه قومی و جغرافیائی انسانها ممکن است از نظر دی ان ای تک تک افراد این گروه شباهت های بیشتری نسبت به دیگران با هم داشته باشند اما هیچ گروه ملی و قومی «مونولیت» و یکرنگ نیست بلکه مخلوطی است از صد ها هزار ژن و دی ان ای مختلف که هر فرد و هر گروه اجتماعی در عرض میلیونها سال گذشته در مهاجرت ها و آمیزش های خود با دیگر همنوعان خود بدست آورده است. «ژن عربی» و یا «دی ان ای ترکی» و یا فارسی و ارمنی و کُردی نداریم. چنین چیزی نیست. «گروه های ژنتیک» وجود دارند که هر کدام از این گروهبندی ها آمیزه های گوناگونی دارند که خود مخلوطی از صد ها مشخصه ژنتیک است که هر کدام در دیگرگروه ها هم ممکن است دیده شود.

طوری که  در «داستان من» هم نوشته بودم: «اگر به علم باور کنیم (و ظاهرا چاره دیگری نداریم)، واقعیت اینست که اجداد کورش و اسکندر و چنگیز همه یکی بودند و از یکجا آمدند – از آفریقا. مهم این است که چند سال در تاریخ به عقب میرویم .»

اما هنوز میخواهید حتما «ما دانش آموزان عزیز از این انشاء نتیجه بگیریم»؟ باشد. این چطور است: نتیجه اینکه اینهمه شور و داد، اینهمه زنده باد و مرده باد، اینهمه خصومت و خود خواهی نژادی و تباری و قومی و مذهبی و زبانی و گروهی و منطقه ای و شهری و قبیله ای بی اساس و درواقع خنده دار و کودکانه است و بقول مرحوم فروغ فرخ زاد به آنهمه «افسانه های نام و ننگ» براستی نیازی نیست.



دسته‌ها:یادداشت, ترکیه، جمهوری آذربایجان و آسیای میانه, زبان، هویت و ملیت

برچسب‌ها:, ,