My Personal Experience With Blogging and Facebook

(In Persian)

تجربه یک ساله من با وبلاگ و فیس بوک

.حدودیک سال پیش من وب سایت — و یا طوریکه میگویند بلاگ و یا وبلاگ — شخصی خودم را باز کردم، همین که الان باز کرده و میخوانید . این کار دو دلیل اصلی داشت. اولا از جمع کردن مقالات چاپی خودم در پرونده های کلفت و سنتی خسته شده بودم و میخواستم آنهارا بصورت الکترونیک حفظ کنم. ثانیا هم مثل اکثریت کسانی که چیزی مینویسند میخواستم آنها را در دسترس علاقمندلن قرار بدهم.

اما دیوید هندرسن، دوست خوب من که  در این کار به کمک من شتافت  شاید طور دیگری به مسئله نگاه میکرد. باید سریع بود، باید با حد اکثر آدمها رابطه برقرار کرد. «کامنت» ها باید بدون کنترل قبلی منتشر شوند. بعد از انتشار اگر در کامنتی و نظری توهین و تحقیر و دشنام و اینها بود باید آنرا حذف کرد اما اینرا هم باید اعلان کرد که چرا آن کامنت حذف شده است. و باید به همه کامنت ها جواب داد تا نویسندگان آنها دوباره برگردند و وبلاگ را بخوانند. بر علاوه، نمیشود فقط گهگاهی مطلب نوشت. تا میتوانی باید بنویسی که خواننده هایت از وبلاگ نروند. هر روز هم باید ببینی که چند نفر وبلاگ را میخوانند. این تعداد هر روز زیاد میشود؟ با چه سرعتی؟ اگر زیاد نمیشود علتش چیست و چطور میتوان این مشکل را حل کرد؟
برای افزایش تعداد کاربران باید مطالب را با صطلاح «شر» کرد یعنی در پلاتفورم های دیگر و بخصوص شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، تویتر، مای اسپیس و غیره گذاشت تا دایره وسیعتری آن مطالب را ببیند.

وای… آخر اصلا منظور من این نبود. من آنوقتها هنوز مجاال این سوالها و شبهه ها را نداشتم. بنا براین، همچون قدم نخست، به فیس بوک رفتم و در ضمن به تویتر، مای اسپیس، لینکد این، میکس، لیجیت… دیگر چی؟ باالاترین را هم نبااید فراموش کرد.

 .اما تجربه خوبی بود (و هنوز هم هست) به شرط آنکه آلوده و معتا د ش نشوید و در مورد اهمیت و یا تاثیرش هم مبالغه نکنید و دچار توهم هم نگردید. اجازه بدهید تجربه چند ماهه و شخصی خودرا عرض کنم بی آنکه بخواهم آنرا تعمیم بدهم و یا حرف نهائی بشمارم. قبلا هم این پرانتز را باز کنم که منظورکوشش فردی ا شخاص از «پلاتفرم» هائی از قبیل وبلاگ و فیس بوک و غیره است و نه آنچه که گروه ها از جمله شرکتها، موسسات علمی و تحقیقاتی و رسانه ها و احزاب و سازمانهای دولتی و خیریه و غیره با این ابزار ها میکنند.

وبلاگ ها یعنی وب سایت های شخصی چیز خوبیست اگر واقعا حرفی برای گفتنن داشته باشید و اگر کار بران شما همه باشند یعنی وبلاگ خود را در اختیار همه قرار دهید.  من دیگر خودم را ناچار به نوشتن حد اقل یکی دو مطلب در هفته، آنهم در این گیرو دار بی پایان کار نمی بینم. اگر کار اصلی شما همین نوشتن نیست راحت باشید و زیاد هم سخت نگیرید. نه شما و یا حتی مقسران نامدار طرز فکر مردم را خواهید توانست بطور مستمر و موثر عوض کنید و نه تبادل افکار از طریق کامنت هائی که کار بران میفرستند براستی به درک و حلاجی مطلب مورد بحث کمک چندان خارا شکافی خواهد کرد. اگر نوشتن حرفه شما و منبع امرار معاشتان نیست اتفاقا مشغله خوبیست. ذهن و فکر آدمی را زنده نگه میدارد. اما اگر واقعا چیز مهم و جدیدی برای گفتن ندارید و یا چندان چیز مشخصی هم نمیدانید ولی میخواهید بگوئید از چی بیشتر و یا کمتر خوشتان میاید اینرا فقط با دوستان و آشنایان خودتان مطرح کنید و نه با پانصد و یا هزار نفر و یا بیشتر.

اوایل شاید هیجان انگیز تر باشد اما بعد تر خواهید دید که  «اینتر آکتیویتی» و تعداد کامنت هائی که میایند واقعا آن ارزشی را که تصور میرود ندارند و به روشن شدن مشئله و بحث جالب و مفید هم چندان کمک بزرگی نمیکنند. تجربه شخصی من اینست که صرف نظر از توهین و تعریف ها و «لایک» ها و غیره نود در صد کامنت ها ارزش مضمونی چندانی ندارند و فقط نشان میدهند که کار بران به مطلب شما نگاهی انداخته اند. این بیشتر از نظر «ریتینگ» جالب است تا محتوی و بحث و نحلیل و مبادله اخبار جدید.

اگر وبلاگ خودرا واقعا جدی میگیرید و مطالبی که در آنجا میگذارید خارج از دایره دوستان و خویشاوندان شما به درد عامه مخاطبان شما هم میخورد در آن صورت وبلاگ را به روی همه باز کنید و به جدی گرفتن آن ادامه دهید و گرنه اگر گهگاهی مطلبی جدی، اما اکثرا چند سطر در باره احساسات خود و  یا مطالبی که خوانده و پسندیده (ویا نپسنده اید) را میخواهید در آنجا بگذارید وبلاگ را محدود به دوستان و آشنایان خود بکنید

اگربعنوان نویسنده و یا روزنامه نگار  دنبال» ریتینگ» هستید تعداد دوستان مجازی خود در فیس بوک را چشم بسته افزایش دهیدالبته در نتیجه نمیتوانید نظر هزار نفر را بخوانید و به آنها جواب بدهید.  اما اگر به محتوی اهمیت بیشتری میدهید و یا حتی این کار را برای تفنن و یا نزدیکی با تعداد معینی از دوستان و خویشاوندان خود میکنید دایره «دوستان» را محدود نگه دارید اما کار را جدی تر بگیرید.

 فکر میکنم من هم بعد از یک سال باید در باره «حضور در صحنه» مجازی خود تجدید نظر هائی بکنم.



دسته‌ها:English