عباس جوادی — در شهر اوش، دومین شهر بزرگ قیرغیزستان، خانه های ویران شده و سوخته شهروندان اوزبک تبار فورا بچشم میخورد. طبق آمار رسمی در اوش و دیگر شهر های جنوب قیرغیزستان تقریبا دو هزار خانه ویران شده. اکثریت این خانه ها متعلق به مردم اوزبک تبار است. در بعضی از موارد با کمک سازمانهای خارجی، تلاش برای باز ساخت خانه ها شروع شده. سرنوشت خا نه های دیگر هنوز معلوم نیست. همه چیز دهم و یازدهم ماه زوئن امسال اتفاق افتاد
اکثر اوزبک تبارانی که ما با آنها صحبت کردیم گفتند حمله ها سازمان یافته بودند. دو مسئول سازمان ملل در شهر هم به من گفتند که اکثر حمله ها در سه موج متوالی ودر فاصله بسیار کوتاهی اتفاق افتاد. اول یک گروه با ماشین حمله کرده مردم محله های اوزبک نشین را به گلوله بستند. بعد گروهی دیگر باز با ماشین هجوم آورده خانه ها را غارت کرد و بعضی ها را گروگان گرفت و برد. و بالاخره گروه سوم با مواد منفجری که به شیشه های پلاستیکی پر کرده بودند خانه ها را آتش زدند. هنوز کسی نمیداند و یا نمیتواند دقیقا ثابت کند که این گروه های مهاجم کی بودند و از کجا آمده بودند
تقریبا چهار صد نفر در عرض دو سه روز کشنه شدند و چهار صد هزار نفر بیخانمان. اکثریت بزرگ آنها هم اوزبک تبار بودند. حالا که اوضاع در شهر و مناطق دیگر اوزبک نشین کشور ناآرام شده و هنوز هم نا آرام است هر کسی پولی و یا خویش و تباری در خارج، مثلا در روسیه، داشته باشد از قیرغیزستان میرود. شهر از نخبه ها و نیروی کاری اش تخلیه میشود.
اکثر اوزبک تبارانی که ما با آنها به گفتگو نشستیم میگفتند که افراد مهاجم از محله خود آنها نبودند. از جای دیگری آمده بودند و بعد از شبیخون ها فورا ناپدید شدند. هنوز کمیسیون رسمی حکومت نتوانسته هویت افراد و گروه های مهاجم را معین کند. با وجود این، کینه و سوء ظن اوزبک تباران نسبت به اکثریت قومی قیرغیز ها به اوج خود رسیده. شاید در میان حکومتی های سابق و یا حتی کنونی کشور بعضی ها اختلافات قومی را تحریک کرده و یا با پول و اسلحه تامین نموده اند. شاید، بعضی ها دولتهای خارجی را متهم میکنند که بگفته آنها میخواهند حکومت قیرغیزستان را تضعیف کنند اما اینجا هم هیچ دلیلی نیست. آنچه که روشن است اینکه حکومت مرکزی از این حوادث بسیار متاثر و نگران است اما قدرتش محدود است و حر فش در میان ناسیونالیست های قیرغیزحکومت محلی تاثیر چندانی ندارد. شاید نود و نه در صد قیرغیز ها نه در این خشونت ها دست داشتند و نه خصومتی با اقلیت اوزبک تبار کشورشان دارند. قیرغیز ها آدمان معتدل و خوش رفتاری هستند. اما محیط طوری شده که چندان کسی از میان آنها به روشنی و با صدای بلند ترور و وحشتی را که نسبت به هموطنان اوزبک تبار خود شده محکوم نمیکند و خواهان بازداشت و محاکمه هر چه زودتر مهاجمان نمیشوند.
هر بار سخن از ترور و خشونت های سه ماه پیش بمیان میاید بسیاری از قیرغیز ها اینرا بگردن «نیرو های خارجی» ویا رژیم سابق که در ماه آوریل سرنگون شد و یا اسلامیست ها و باند های قاچاق مواد مخدر میاندازند. آنها، هم مهاجمان و هم قربانیان را از هر دو قوم قیرغیز و اوزبک توصیف میکنند. این، تا حد کمی شاید هم درست است اما هیچ کسی در واقع شکی ندارد که هدف اصلی تهاجم و ترور اوزبکها بودند و با این توطئه شاید هم هدفی داشتند که چندان هم به اوزبک تباران مربوط نمیشود اما کسی نمیخواهد اینرا آشکارا اعتراف کند. غرور ملی آنها ظاهرا اجازه این کار را نمیدهد
کار دیگری که قیرغیز های ناسیونالیست میکنند اینکه هر وقت بحث ترور و خشونت ماه زوئن پیش میاید، بجای آنکه آنرا بدون «ولی و اما» محکوم و طرد کنند میگویند که اوزبک ها هم با خواستهای ملی و قومی «افراطی» از قبیل خود مختاری جنوب قیرغیزستان و رسمیت زبان اوزبکی بعنوان سومین زبان دولتی (بعد از قیرغیزی و روسی) زمینه ساز این خشونت شدند. قیرغیز ها از اینکه مردم و مطبوعات جهان در ماه زوئن گذشته «طرف اوزبکها را گرفتند» ناراحتند. بسختی میتوان به قیرغیز هائی برخورد که آماده عذر خواهی از هموطنان اوزبک خود باشند
در میان اوزبکها هم تحریک انجام گرفته. بیست سال پیش هنگام فروپاشی شوروی بعضی گروه های قوم گرای اوزبک مردم خود را در جنوب قیرغیزستان به رویاروئی با حکومت نوپای بیشکک و اعلام حود مختاری و حتی جدائی از قیرغیرستان تحریک کردند که در نتیجه خشونت و کشتار شدیدی رخ داد. اما این بار بحث جدائی و حتی خود مختاری نبود. یک بیزنس من پولدار اوزبک از شهر جلال آباد ظاهرا برای حفظ قدرت و نفوذ خود در زمان تحولات حکومتی آوریل گذشته خواستار «حقوق ملی» اوزبکها از جمله رسمی شدن زبان اوزبکی شده بود. تا این اواخر در قیرغیزستان دویست مدرسه، چندین دوجین روزنامه و پنج – شش رادیو و تلویزیون اوزبک زبان وجود داشت. ظاهرا آنها هنوز هم هستند اما بسیاری از آنها پس از خشونتهای سه ماه پیش عملا موقوف شده و یا بدست قیرغیز ها افتاده اند.
جالب اینکه حکومت جمهوری همسایه اوزبکستان به رهبری اسلام کریموف به هیچ صورت از اغتشاشات ضد قیرغیزی در جنوب قیرغیزستان حمایت نکرد و حدود پنجاه هزار پناهجوی اوزبک تبار قیرغیزستان را که از ترس کشتار به اوزبکستان همسایه فرار کرده بودند به قیرغیزستان پس فرستاد. حکومت بیشکک از این بابت منت دار آقای کریموف است
مثل اکثریت قیرغیز ها، اکثریت قریب باتفاق اوزبک تباران قیرغیزستان هم نه دستی در این اغتشاشت داشت و نه منفعتی و نه حتی اطلاعی. آنها ظاهرا فقط قربانی توطئه هائی شدند که خارج از دانش و خواست آنها طرح ریزی شده بود.
احساسی که از ماه زوئن باین طرف بین اوزبک تبار ها تقویت یافته اینست که قیرغیزستان و دولت آن مایل به تامین حقوق برابر به آنها، حفظ امنیت و رفاه و فرهنگشان نیست و فقط از منافع قیرغیز تبار های کشور دفاع میکند. بسیاری ازقیرغیز ها هم تصور میکنند که اوزبک تبار ها بالاخره «خودی» نیستند و باید از نظر اقتصادی، سیاسی، اداری و فرهنگی تابع آنها و حاکمیتشان باشند تا وحدت و تمامیت کشور تامین شود
اما بهر حال نتیجه اینست که بعد از سه ماه که از خشونتها گذشته، خصومت، سوء ظن و سردی بین دو قوم کشور از بین نرفته و بسیاری از ناظران و کارشناسان محلی نگرانند که این خشونتها ممکن است بزودی از سر گرفته شوند. کافی است کسانی که طرح خشونتهای سه ماه پیش را ریخته و آنرا اجرا کرده بودند بخواهند با تهاجم دیگری این کشور و دولت کوچک و ضعیف را بیشتر از این هم به ورطه اختلافات و جنگ داخلی بکشانند.
به روز رسانی در دهم ژوئن 2014: امروز چهارمین سالگرد تنش های خونین در شهر اوش (جنوب قیرغیزستان) بین قیرغیز ها و اوزبک تبار ها ست که منتج به مرگ بیش از چهار صد نفر از هردو طرف شد. وضع کلی حالا آرام است. کسانی که بیخانمان شده اند از طرف دولت مورد حمایت قرار گرفته اند. اما بیکاری و کوچ به روسیه برای کار همچنان ادامه دارد.
دستهها:خودمانی, سیاحتنامه ها و خاطرات
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.