عباس جوادی – بعد از آنکه سایت مهار ببابان زائی مطلب مفیدی با دو عکس جدید و غم انگیز از خشک شدن دریاچه اورمیه (ارومیه) چاپ کرد و همین سایت چشم انداز هم آنرا تجدید نشر نمود و این مطلب کمی در شبکه های اجتماعی چرخ خورد، جوانی که ظاهرا سرچشمه تمام مصائب آذربایحان را از محیط زیست و آلودگی هوای تبریز و مشکل انباشت زباله های اردبیل گرفته تا بیکاری و قیمت های روزافزون و کوچکتر شدن نان سنگک در «فاشیزم فارس» میداند در فیس بوک نوشت: «این دریاچه (اورمیه) براثرفاشیست وشونیسمی خشک شده وخشکانده میشود توفکرمیکنی اگه این دریاچه توتهران بود یا اراک یا اصفهان یاکرمان یاشیرازیا….بازهم به این روزمیفتاد؟؟؟؟؟» خوب، آدم بخندد یا گریه کند؟
یک: گناه طبیعت کلا ایران است که مانند جنگلهای آمازون ویا انگلستان و ویتنام پر باران و آب نیست. حتی از این نظروضع آذربایجان خیلی بهتر از استانهای خراسان و کرمان و فارس و غیره است که بخش بزرگترشان صحرا و نمکزار است. دوم: سیاست دولتها که هیج تدبیری نیاندیشیده اند و هنوز هم نمی اندیشند. برعکس، بنظر کارشناسان خود ایران مانند مهندس محمد ابراهيم عامری، کارشناس پارکداری معاونت طبيعی سازمان حفاظت محيط زيست علت اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه احداٍث سد، تبدیل اراضی مجاور به زمین های کشاورزی و از بین رفتن پوشش گیاهی است که سبب آن شده است که این دریاچه احتمالا در مدت نسبتا کوتاهی خشک شده تبدیل به نمکزار خواهد شد.
حالا این مسئله چه ربطی به فارس و ترک دارد؟ «فاشیزم فارس» دیگر چه صیغه ایست؟ میپرسید اگر این دریاچه در تهران و یا فارس بود چه میشد؟ گوش کنید لطفا: دریاچه اورمیه ،بعد از خزر که اگر حسابش نکنیم، بزرگترین دریاچه داخلی ایران است. میدانید دومین دریاچه بزرگ داخلی ایران کدامست؟ در واقع کدام بود؟ دریاچه بختگان در استان فارس که درست بهمان دلایل احداث سد و تبدیل اراضی مجاور به زمین کشاورزی و از بین رفتن پوشش گیاهی نه اینکه با خطر خشک شوی مواجه است، بلکه همین چند ماه پیش دیگر کاملا خشک شده و به گفته همین کارشناس (به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا) «در صورت ادامه وضعيت فعلی بهزودی توفان شن و نمک اراضی کشاورزی اطراف اين تالاب را نيز نابود میکند.» اینرا هم»فاشیزم فارس» کرده؟ یا سیاست دولت و حكومت ها بوده که شامل همه ما ایرانیان میشود؟ بگوئید، و حق دارید اگر بگوئید که آذربایجانی ها حق تحصیل بزبان مادری ندارند. ما هزار و یک حق نداریم، یکی اش هم اینست وباعثش هم نه حسن آقای کارمند شیرازی و یا فریبا خانم خانه دار تهرانی بلکه باز همان رژیم و حکومت و دولت و نظام است. بروید با آنها حساب و کتاب تسویه کنید.
در ایام جوانی من بعضی از هم دانشگاهی های سیاسی اگر درسی نمیخواندند و یا حتی کار هم نمیکردند میگفتند تقصیر رژیم شاه است. حالا هم همان طرز فکر را بعضی ها ادامه میدهند. احتیاجی به هیچ نوع تحقیق، مطالعه، دانش، مقایسه، سوال و شکی نیست. آدرس همه گناهان کبیره و صغیره هم معلوم و تک و واحد است. ناسیونالیست های آذری میگویند این، اهریمن فاشیزم فارس است. رژیم میگوید «جریان فتنه» و آمریکا و اسرائیل است. بی دین میگوید همه اش گناه اسلام است. آذربایجانیهای شمال میگویند ارمنی ها هستند. ترک ها میگویند کرد ها و ارمنی ها و غرب است. غربی ها میگویند القاعده است. چقدر ساده اندیش و تنبل ذهن شده ایم!
چیزدیگری که هم خطرناک و هم غم انگیزاست اینست: دوستی که آن مقاله را در فیس بوک به اشتراک گذاشته بود آخرش نوشت «وقتی من آن مقاله را به اشتراک گذاشتم بعضی ها انتقاد کردند که مال پان ترکیستهاست. حق هم داشتند.» نخیر، حق نداشتند. البته نشر مقاله ای برای هشدار در رابطه با خشک شدن دریاچه اورمیه و یا بختگان هم درست و هم لازم و مبرم است. اگر صرفا بخاطر اینکه اقلیت کوچکی از این مباحث به نفع تصورات خود سوء استفاده میکند از طرح و بحث آنچه که هر کس درست و لازم میشمارد پرهیز کنیم، طوریکه در این سی سال گذشته کرده ایم، با ما همان خواهد رفت که تا کنون رفته است.
فعالین مدنی آذربایجان در مبارزه خود بر ضد خشک شوی دریاچه اورمیه حق دارند. مردم همه ایران باید از آنها دفاع کنند و به صرف سوء استفاده اقلیتی ناچیز و افراطی، مردم و فعالین آزادیخواه آذربایجان را تنها نگذارند.
دستهها:رنگارنگ