عباس جوادی – مردم آذربایجان ایران در این 90 سال اخیر که نظام مرکزی آموزش و پرورش برفرار شده و نشر کتاب و روزنامه و رسانه ها بخصوص در چند سال اخبر رشد شدیدی یافته، از تحصیل زبان مادری محروم مانده اند. نتیجه آن شده است که حالا در ایران زبان ترکی شفاهی وابسته به لهجه محلی (شهر و منطقه)، دانش و سواد هرکس (هم کلا و هم دانش زبان ترکی آذربایجانی) و در عین حال درجه تاثیر پذیری از فارسی، بسیار متفاوت است. زبان نوشتن و خواندن در وضع بدتری است چونکه اقلیت بسیار کوچکی میخواند و مینویسد. بعضی ها بیشتر متاثر از ترکی محلی (مثلا تبریز) هستند که از نظر لغت، تلفظ و دستور زبان و تلفظ رنگ محلی دارد و تاثیر فارسی در آن محسوس تر از مناطق دور افتاده آذربایجان است. کسانی که از «استاندارد» زبان خبر دارند در این مورد ایراد میگیرتد که این زبان «درست» نیست و محلی و یا تحت تاثیر بیش از حد فارسی است. یک عده تحت تاثیر ویژگیهای لغوی و دستوری و حتی تلفظ استاندارد رسمی جمهوری آذربایجان هستند. اینهم به گوش اکثریت «غریبه» می آید چون «خودی» نیست مخصوصا اگر از کلمات برای ما بیگانه از قبیل «آکسیا» و غیره استفاده شود. یک گروه دیگر که در ترکیه تحصیل کرده و یا مانده اند تحت تاثیر ترکی ترکیه هستند و مثلا از کلماتی از قبیل «ذاتا» و «سایین» ( به معنای محترم) استفاده میکنند و یا اگر خیلی طرفدار ترکی «سره» و «تمیز» باشند مثلا بجای «مدرسه» خودمان «اوکول» ترکی را «آذری» کرده «اوخول» میگویند و یا اصلا کلماتی جدید ایجاد میکنند مانند «بیلی یورد» به معنای دانشگاه که خیلی عجیب است.
اجازه بدهید اول سه موضوع را مطرح کنم که بنظر من باید اصل و نقطه حرکت بحث باشد:
1. هیچ زبانی و لهجه اي بد ویاغلط نیست، فقط از زبان ها و لهجه های دیگر متفاوت است.
2. اکثریت قریب به اتفاق زبانهای دنیا و از جمله «السنه ثلاثه» شرق مسلمان یعنی عربی، فارسی و ترکی شدیدا از هم دیگر تاثیر پذیرفته اند و این چیز بدی نیست، چیزی بسیار طبیعی هست و باعث غنای زبان میشود. البته بعضی موسسه ها و یا حکومت ها سعی کرده اند زبان ملی را تا حدی از تاثیر زبان های غیر خودی پاک تر کنند و به «اصلش» برگردانند. ولی وقتی این اقدام شخصی و یا افراطی شود معمولا نتیجه معکوسی میدهد.
3. زبان وسیله ارتباط و «رسانیدن پیام» بین انسان هاست و بخودی خود هدف نیست. بر این اساس، وقتی از زبان استفاده میکنیم، چه شفاهی و چه کتبی، چه چاپ و چه الکترونیک، مهم آنست که طرف مخاطب حرف شما را بخوبی و راحتی بفهمد. موضوعات دیگر از قبیل ریشه کلمات، مسائل ثانوی هستند. البته باید «درست» حرف زد و نوشت، اما اصل مطلب یعنی برقرار کردن ارتباط ، فهمیدن و فهمیده شدن، بهتر است مختل نشود و هم کاربر و هم مخاطب، ارتباط زبانی و «رسانیدن پیام» را براحتی و بدون احساس بیگانگی، حتی بدون اشکال و بطور ناخود آگاه انجام دهند.
خوب، برپایه اینهمه، حالا ما میتوانیم وقتی با خویشاوندانمان، دوستانمان صحبت میکنیم، وقتی به رادیو تبریز و یا باکو و یا آنکارا گوش میکنیم، وقتی مطلب یک وب سایت ترکی آذری و یا نوشته یک دوست را در فیس بوک میخوانیم، از نقطه نظر مثلا یک اردبیلی با تحصیل متوسطه، یعنی یک ترک زبان خو گرفته به لهجه محلی و امروزی اردبیل، آذربایجانی و ایرانی قضاوت کنیم که حرف و نوشته کی تا چه حد قابل فهم و خواندن است وبه چه راحتی قابل فهم و خواندن است.
نکته مهم دیگر موضوع الفبا و املاست که سه بار در جمهوری آذربایجان و یک بار در ترکیه تغییر یافته و حالا هر دوی این کشور ها از الفبای لاتین با اضافات و علائم ترکی استفاده میکنند. من شخصا تصور میکنم اکثریت بزرگ مردم ما الفبای لاتین را نمیتوانند به راحتی بخوانند بلکه ترجیح میدهند همین الفبای خودمان (یعنی عربی – فارسی) را بکار ببرند. اما در مورد الفبای خودمان هم در این 20-30 سال اخیر بعضی ها قواعد تازه ای درست کرده اند که غالبا هم عجیب هستند و هم برای مردم نا آشنا. ثانیا استفاده از کلمات و ترکیباتِ برای ما بیگانه جمهوری آذربایجان و ترکیه (مانند «مکتب»، «آکسیا» و یا «سایین» و «اوکول») و غیره فقط ما را از مخاطبمان دور میکند. مگر منظور این نیست که مردم ما، ما را بفهمند؟ و خوب و راحت بفهمند؟ پس سوال ما از خودمان در این قبیل موارد بنظرم باید این باشد: پس ما (در آذربایجان ایران) چه میگوئیم؟ چطور میگوئیم؟ چطور باید بگوئیم و بنویسیم که اکثریتِ تا حد امکان بزرگی آنرا خوب و راحت بفهمد و بخواند، بخصوص در شرایطی که اکثریت با خواندن و نوشتن ترکی آذری آشنا نیست؟
من خودم اگر ترکی آذری بنویسم، در کلیت خود، الفبا و املا و سبک سنتی «ملا نصرالدین» و محمد قلی زاده و صابر و معجز را در نظر میگیرم با رعایت تغییرات لغوی و معنائی که در این 50-100 سال در زبانِ اساسا شفاهی و متاثر از فارسی ما آذربایجانیان ایران به وجود آمده است. تکیه اصلی من به «مصوبات هیئت علمی اولین سمینار زبانشناسی ترکی ایران» (تهران، خرداد 1379) است که با شرکت اکثریت بزرگ دانشمندان و نویسندگان ترکی زبان آذربان ایران تشکیل شد و به تصویب رسید. در این رابطه من اکثرکلمات فارسی و عربی و یا لغاتی را که از زبان های اروپائی گرفته شده به سبک فارسی امروزی نوشته میشوند (مانند کتاب، پهلوان،دمکراسی…) را بصورتی که در فارسی نوشته میشوند مینویسم و نه کیتاب، پهله وان و دئموکراسی) اما در نوشتن لغات ترکی سعی میکنم قواعد مطروحه در «مصوبات» را رعایت کنم (مانند: سونرا، سپه له مک، ده ده م و نه: صونرا، سپلمک و ددم). به موازات همین «مصوبات» ترجیح میدهم زبانی که من به آن مینویسم در مواردی که با لهجه باکو و یا ترکی ترکیه فرق میکند تزکی آذری ایران باشد تا لهجه ای با ویژگی های لغوی و یا دستوری و آوائی که برای ما آذربایجانیان ایران نامانوس است.
دستهها:زبان و ادبیات
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.