«حقيقت نژاد مردم آذربايجان»

Bakhshnameh
عباس جوادى – اين بخشنامه ایست از اداره فرهنگ استان آذربایجان از سال 1331. اول لطف کنید بخوانید:

وزارت فرهنگ

اداره فرهنگ آذربایجان

بازرسی

-م ١٣٣١- ٠٩- ٢٠ محرمانه
آقاي رئيس دبيرستان
بر طبق اطلاع واصله مدتي است كه در تركيه اقدام به نشر كتابهائي براي نشان دادن نژادهاي مختلف ترك شده و با دلايلي خلاف حقيقت نژاد مردم آذربايجان را ترك قلمداد و خواسته اند از اين راه در افكار مردم اين سامان رخنه نموده و با اشاعه ي پان تركيسم نتايج مطلوبي بگيرند. مقتضي است:
اولا- مراقبت نمائيد كه از پخش و انتشار اين قبيل نشريات مخل در بين دانش آموزان جدا جلوگيري شود.
ثانيا- تحقيق نمائيد كه در صورت انتشار اين قبيل نشريات نسخي از آنرا بدست آورده به اداره ارسال داريد.
ثالثا- به آقايان دبيران تاريخ و جغرافيا دستور دهيد كه من غيرمستقيم و ضمن درس نسبت به ريشه زبان آذري و مبارزه با اين قبيل افكار مسموم كننده و اينكه زبان آذربايجان ترك نبوده و آذري است سخنرانيهاي مستدل به دانش آموزان بنمايند.
رابعا- در صورت امكان مقدمات تهيه سخنرانيهاي عمومي در اين مورد به عمل آيد.
رئيس فرهنگ استان ٣
رونوشت عطف به مرقومه ٥٦٣١- ٣١-٩-١٦ محرمانه جناب آقاي استاندار آذربايجان تقديم و اضافه مي نمايد كه در اين مورد تعليمات لازم به نمايندگان فرهنگ نيز صادر شده است.
رئيس فرهنگ استان ٣
رونوشت در پاسخ به نامه ي شماره ي ١٢٧٥٧-س-١١٦٤٤-٣١-٩-٤ جهت استظهار وزارت كشور ايفاد مي شود
استاندار آذربايجان، دكتر سجادي

سند مدعی میشود که در ترکیه نژاد آذربایجانی های ایران را تُرک گفته اند (که این، البته هنوز هم باور رایج در ترکیه است). پس باید بر ضد آن برخاست، «حقيقت نژاد مردم آذربايجان» را گفت و تبلیغ کرد که نژاد آنها ایرانی و آذری است.

این قبیل اسناد هر از گاهی در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی چرخ میخورد و هر کسی چیزی در این باره می نویسد. مثلا در باره این سند هم یک عده می گویند:

– دیدید؟ نژادپرستی فارسی از قدیم هم موجود بوده…

و دیگران می نویسند:

– البته، درست نوشتند. آذربایجانی ها تُرک نیستند، آذری هستند…

آیا می توانید تصور کنید که واقعیت نه آنست و نه این؟

می توانید تصور کنید که ما آذربایجانی‌ها هم «تُرک» به معنای تُرک زبان هستیم (و نه از «نژاد ترک» که چیزی خیالی است) و هم آذری و آذربایجانی چونکه ایرانی و اهل آذربایجان هستیم (و نه آریایی «خالص» که آن هم دیگر با اینهمه اختلاط های قومی چیزی خیالی است…)

می توانید تصور کنید که هیچکدام از اینها، چه زبان و چه متولد و پرورش یافته یک منطقه بودن لزوما به یک نژاد «خالص» و بخصوصی مربوط نیست؟ و اصلا احتمالا «نژاد خالصی» هم وجود ندارد؟ که در اصل همه ما مردم ایران و ترکیه و کلا منطقه از نظر خون و نژادو «دی ان ای» DNA مخلوط و مشابه هستیم و فقط زبان، فرهنگ، مذهب و عادات و رسوم و لباس‌های ملی و احتمالا کمی غذاهایمان فرق می‌کند؟

آیا همه اقوام فارس و تُرک و عرب و غیره روزی، روزگاری، یکی جلوتر و دیگری بعدتر به مناطق مسکونی کنونی شان نیامده اند؟ آیا هنوز همه ما در حال حرکت و کوچ و آمیزش با دیگران نیستیم؟

آیا همه ما، همه بشریت 60 هزار سال قبل از آفریقا به سرتاسر جهان پخش نشده‌اند؟ و بعد هر گروه از آنان به گوشه ای از جهان نرفته و از آنجا به دیگر سرزمین‌ها نرفته و همه با هم نیامیخته‌اند؟

آیا دی. ان. ای. یک قطره آب دهان صدها هزار انسان از ده‌ها كشور جهان 15 سال نیست که بتدریج ما را از شجره مشترک نوع بشر آگاه می‌کند؟

همه ما از مامِ آفريقا هستيم، از جمعى احتمالا فقط چند هزار نفره كه به‌ تدريج پرشمار شده احتمالا بخاطر خشكسالى ها و قحطى از آفريقا به چهار گوشه جهان پخش شده، با هم در آميخته، از همديگر دور افتاده و انسان هاى كوچك و بزرگ، سياه وش و سپيد تن، چشم باريك و قد بلند، مو سياه و بلوند – انسان هاى رنگارنگ كنونى را بوجود آورده اند كه همگى يك ريشه، يك شجره دارند و گذشته همگى به مامِ آفريقا بر مي‌گردد.

من با اجازه این را نوشتم تا خالصانه و برادرانه هشدار دهم که این بحث «نژاد» واقعا و بخصوص زمانی که با سیاست ورزی و طرف‌گیری و احساسات و ناسیونالیسم قاطی می‌شود فوق‌العاده خطرناک و تبدیل به ماده منفجره می‌شود. چه این به اصطلاح «استدلال‌ها» از این طرف باشد چه از طرف دیگر. چه تُرک‌ها این را ادعا کنند و چه ایرانی‌ها، چه اعراب و روس‌ها و چه آلمانی‌ها و آمریکائی‌ها.

بیش از  99.5 در صد شاخص های د ان ای تمام انسان‌ها، آفریقائی و اروپائی و آسیائی و غیره یکی است. مطرح کردن برتری و یا کم ارزش تری این یا آن قوم و نژاد هم بی اساس و از نظر علمی مردود است وهم از نظر زندگی اجتماعی و مسالمت آمیز همه با هم فوق‌العاده خطرناک. اما بحث زبان و فرهنگ موضوع دیگری است. به‌نطر من زبان‌ها هم (به‌خصوص عربی و فارسی و ترکی) آمیخته‌اند، ولی آمیختگی فرهنگی اقوام (و یا گروه های اجتماعی) نزدیک به‌هم و همسایه بمراتب بیشتر است و از قرن بیستم به بعد سرعت به‌مراتب بیشتری پیدا کرده. فرهنگ اما فقط فولکلور و رقص محلی نیست که مدتهاست در سطح بین‌المللی به‌تدریج اهمیتش را از دست می‌دهد. فرهنگ شامل همه چیز از موسیقی و طرز آشپزی و درک از شوخی و ادب و تعارفات و اتیکت رفتار اجتماعی و مناسبات بزرگ و کوچک و مقام زن و کودک و مرد و پیر و جوان در جامعه است، چیزهائی است که مردم از آن خوششان می‌آید و با آن افتخار می‌کنند و یا بر عکس، درجه مراعات همدیگر و احترام به‌همدیگر است و برعکس و هزاران عامل دیگر. اینها خیلی آمیخته تر از زبانند و در این صد سال گذشته در سطح بین‌المللی به‌‌مراتب آمیخته تر شده‌اند. در سیاست بین ترک و کرد و ارمنی و ترک ضدیت بسیاری است اما فرهنگ این سه گروه اجتماعی به‌همدیگر بمراتب و صد بار نزدیک تر است تا فرهنگ مثلا یک ترک و یک ژاپنی و برزیلی. این یک جنبه عینی مسئله است. جنبه دیگر استفاده و سوء استفاده های سیاسی است که از این فرق ها و تمایز ها می شود و بعضی‌ها بین بسیاری از ملل و اقوام سعی می‌کنند القا کنند که همان طور که گویا یک تیره و نژاد برتر و متمدن تر و دیگران پست تر و عقب مانده ترند در زمینه زبان و فرهنگ هم اینطور است. که این هم بنظر من فوق العاده هم غلط و هم خطرناک است و طوری که دیده‌ایم و می‌بینیم باعث خصومت و خشونت های قومی و ملی می‌شود. من فکر می‌کنم ما‌ها مسئولیت داریم علم و دانش را ترویج کنیم که اگر این کار را بدون تعصب و غرض انجام دهیم هم به تامین حقوق همه و برابری بیشتر اجتماعی کمک خواهد کرد و هم به صلح و آرامش و همزیستی و پیشرفت – به‌جای تبعیض و اجحاف و خشونت و جنگ.

معلوم است که سند بالا هم از آن گاف های بی‌ربط رژیم گذشته است که احتمالا در مقابل گاف های بی ربط کتابها و مطبوعات ترکیه بوجود آمده در حالیکه ما همه از نسل و نژاد مخلوط هستیم. هم ما یعنی فارس و تُرک و کُرد و غیره در ایران و هم تُرک و کُرد و غیره در ترکیه. همه مان رگ تُرکی هم داریم، رگ فارسی و کُردی و عربی هم داریم. اگر احساسات و شعار و کینه به یک طرف و سینه زدن برای یک طرف دیگر را پیشه نکنیم و کمی واقعا منابع علمی و بیطرف تاریخی و جامعه شناسی را بخوانیم درک خواهیم کرد که موضوع بر سر فرق زبان و فرهنگ و يا مذهب و لباس و غذا و اینهاست و نه نژاد و تبار.

این فرق‌ها جامعه بشری را رنگارنگ و غنی می‌کند. اما در عین حال بعضی حکومت ها و جوامع بعضى گروه های مردم را با استدلال‌ها و یا بهانه های گوناگون از بعضی حقوق اصلی و اساسی شان مانند زبان و مذهب محروم میکنند. سال هاست در ايران اجازه نمی‌دهند كسى كه فارسى زبان نيست،  زبان مادرى اش را هم تحصيل كند. كسى كه شيعه اثنا عشرى نيست، حق ندارد وزير و نخست وزير و رهبر مملكت شود. اين حق كشى ها هم احساس نابرابرى، كدورت و دشمنى ايجاد مي‌كند و هر دولتى كه بيايد، در راه تامين حقوق همه مردم صرفنظر از قوميت و زبان و مذهب، بايد اين نابرابرى ها را رفع كند. اين درست و كاملا بحق است.

ولی موضوع اختلاف نژاد و خون و غیره افسانه است.. افسانه ای که بوی خون می‌دهد و به چيزى جز شوراندن کشور ها و ملت ها علیه همدیگر و اقوام و گروه های اجتماعى یک کشور بر ضد همدیگر خدمت نمی‌کند.

آیا ممکن است درک کنیم که تازه اگر هم بعضی خصوصیات بیولوژیک مانند رنگ پوست و مو و فُرم چشم و قد و قواره من و همسایه‌ام و یا هموطنم و یا انسان های سرزمین های دوردست فرق هم بکند، هیچکدام از این خصوصیت‌ها بهتر و یا بد تر، برتر و یا پست تر نیستند؟

آیا ممکن است بحث زبان و فرهنگ و مذهب و یا غذا و لباس و غیره را از افسانه های نژاد و خون تفکیک کرد؟



دسته‌ها:دگرگشت زبان آذربایجان و آناتولی, رنگارنگ

برچسب‌ها:, ,