جانیان بزرگ و جانیان کوچک

Iran 2013عباس جوادی – در سی و چند سال گذشتهِ جمهوری اسلامی مگر نبود؟ اما اینها تازه ترین ها هستند: اجرای احکام اعدام در ملاء عام در پارک خانه هنرمندان (!) تهران و ورزشگاهی (!) در سبزوار، و بعد: قطع انگشتان یک متهم به سرقت در شیراز در ملا عام. تصویر جلادانی با صورت‌های پوشیده با نقاب، و گروه هائی از مردم، مردم عادی – تماشاگر و کرخت، اما ظاهرا مثل کسانی که تئاتر درام تماشا میکنند.

که این هم نه در تاریخ ایران و نه در دنیا چیز جدیدی نیست.

اعدام علنی مجید کاوسی فر، تهران 1387

اعدام علنی مجید کاوسی فر، تهران 1387

تماشاچیان صحنه علنی اعدام عکس و فیلم میگیرند. تهران 1387

تماشاچیان صحنه علنی اعدام عکس و فیلم میگیرند. تهران 1387

زمان هر دو شاه هم بود. اعدام در ملاء عام بود. و همین بود که فروغ فرخزاد میگفت:

پیوسته در مراسم اعدام

وقتی طناب دار

چشمان پرتشنج محکومی را

از کاسه با فشار به بیرون می ریخت

آنها به خود فرو می رفتند

و از تصور شهوتناکی

اعصاب پیر و خسته شان تیر می کشید

اما همیشه در حواشی میدان ها

این جانیان کوچک را می دیدی

که ایستاده اند

و خیره گشته اند

به ریزش مداوم فواره های آب

(از: آیه های زمینی)

این زمان شاه بود. اما قطع انگشتان و یا سنگسار نبود که بعد ها به برکت انقلاب اسلامی به لیست مجازات هاى علنی اضافه شد.

در تاریخ قبل از پهلوی هم بود. هم متهمین به جنایت و سرقت سنگین و مکرر را در ملاء عام دار میزدند و هم دیگر اندیشان بخصوص مذهبی و یا سیاسی را. و یا روسبی ها را. در ارک تبریز مجرمین به جنایت و یا فحوش را به یک گونی گذاشته، گونی را بسته از بالای ارک به پائین میانداختند. نسیمی شاعر را به جرم شرک و الحاد در ملاء عام پوست کندند و زجر کُش کردند. همه در ملاء عام و با شرکت مردم، از جمله کودکان.

زمان شاه اعدام بود، اعدام علنی هم تا مدت ها بود. شکنجه هم بود ولی علنی نبود. ولی قطع ید و سنگسار و گونی کُشی و پوست کندن نبود.

در عربستان سعودی همه رقم مجازات اسلامی هست، از دار و سر زدن تا قطع دست با شمشیر. در افغانستان طالبان روش های جدیدی را به همه این ها اضافه کردند مانند واژگون کردن یک دیوار گِلی بر سر متهم. علنی. با شرکت بقول فروغ «جانیان کوچک.»

ایران از دوران شاه به دوره ظلمت سعودی و طالبان فرو رفت.

در ترکیه و عراق و مصر هم اعدام متهمین در ملاء عام تا 50-60 سال پيش بود. مردم با زن و بچه میرفتند و تماشا میکردند. اما در این کشور ها مدت هاست كه دست نمی بُرند. از سنگسار هم خبری نیست. در اکثرشان چند سال است که اصولا دیگر اعدام هم نیست و یا عملا انجام نمیشود.

در اروپا 200 سال پیش در زمان انقلاب فرانسه وُلتر اعدام های علنی با گيوتين را «ترور دولتی» نامید. قبلا در غرب هم مانند «شرق مستبد» همه رقم اعدام و شکنجه علنی بود. مثل همین امروز جمهوری اسلامی گویا با نیت ترساندن و منصرف کردن مردم از اتهامات وارده به محکومین. اما در غرب و ژاپن و استرالیا و کشور های «پیشرفته» يا ديگر اصلا اعدام لغو شده ويا 200 سال است که اعدام های علنی انجام نمیگیرد – در تاریخ همین 200 ساله غرب هم همین طور، بجز مواردی استثنائی که مربوط به جنایات جنگی از قبیل اعمال نازی های هیتلری میشود.

ایران با این توحش نه در دنیای کنونی استثنا است و نه در تاریح منطقه و جهان. فقط جمهوری اسلامی یک کار کرده است: ایران را نسبت به کشور های منطقه 50-60 سال و نسبت به غرب 200 سال عقب تر برده است.

معلوم نیست برای جبران صدمات روحی به تماشاگران این جنایت ها چند سال و یا چند نسل باید صبر کرد.

اگر فروغ فرخزاد بود میگفت:

و مردم محله کشتارگاه،

که خاک باغچه هاشان هم خونیست،

و آب حوض هاشان هم خونیست،

و تخت کفش هاشان هم خونیست،

چرا کاری نمیکنند؟

چرا کاری نمیکنند؟

(از: کسی که مثل هیچ کسی نیست)



دسته‌ها:رنگارنگ

برچسب‌ها:,