نفوذ و گسترش ترکی در آناتولی

یادمان قارامان اوغلی محمد بیگ در قونیه

یادمان قارامان اوغلی محمد بیگ در قونیه

عباس جوادی – در آناتولی (آناطولی) یعنی بخش آسیائی ترکیه امروز نیز همانند ایران، زبان و ادبیات ترکی اساسا هزار سال پیش همراه با کوچ و اسکان ترکمنان اوغوز (غز) در زمان دولت سلجوقیان نفوذ کرده گسترش یافته است.

بعد از مرگ طفرل بیگ اولین سلطان سلجوقیان ایران، فرزند برادر او چاغری بیگ یعنی آلپ ارسلان در سال 1064 میلادی با اردوی بزرگی از خراسان بسوی آذربایجان حرکت نمود. در آذربایجان و قفقازقبایل ترکمنی که قبل از آلپ ارسلان به آنجا کوچ کرده بودند به اردوی سلطان پیوستند و از آنجا بود که بعد از فتح تک تک مواضع و قلعه های گرجی و ارمنی، در سال 1071 شهر ارمنی ملازگرد (مالازگیرت) را که بین دریاچه وان و ارض الروم (ارضروم کنونی) واقع بود تصرف کرد و اولین ضربه قاطع اردوی سلجوقی اسلام را بر امپراتوری بیزانس وارد نمود. «فتح ملازگرد» که هنوز هم از سوی ترک های ترکیه جشن گرفته میشود سرآغاز ترک و مسلمان شدن آناتولی بود که بالاخره بعد از تاسیس و سقوط سلسله سلجوقیان آناتولی در سال 1243 بدست مغول ها، خان نشین های آناتولی (تا قرن پانزدهم میلادی)، دولت عثمانی (بعد از 1299) با فتح قسطنطنیه (استانبول کنونی) در سال 1453 میلادی به نقطه نمادین خود رسید و باعث چرخش عظیمی در تاریخ منطقه، اروپا و آسیا شد.

همزمان با فتح تدریجی آناتولی امروز و همچنین پیشروی سلجوقیان به عراق و سوریه و بالکان کنونی، زبان و فرهنگ ترکی که تا قبل از فتح ملازگرد اصولا محدود به سرزمین های ایران و شرق آن یعنی آسیای میانه و ماورا النهر و همچنین شمال بحرخزر بود به آذربایجان، قفقاز و بالاخره سرتاسر ترکیه کنونی نفوذ کرد و گسترش یافت. همانند ایران، نفوذ و گسترش زبان و فرهنگ ترکی در این مناطق تازه فتح شده فقط بخاطر جنگجوئی و تصرف قدرت دولت از طرف فرماندهان و امیران ترکمن و سلجوقی نبود. همزمان، فوج های چند هزار نفری طوایف و قبایل ترکمن بطور مستمراز ماورا النهر و خراسان بسوی آذربایجان و بخصوص آناتولی در حرکت بودند. برای جنگجویان ترک فتح سرزمین های جدیدغیر مسلمان هم از نظر مذهبی و جهادی وظیفه شرعی حساب شده مورد رضایت خلیفه اسلامی قرار ميگرفت و هم به آنها فرصت تصاحب ثروتهاى بیزانس مسیحی را میداد. در عين حال قبایل غیرنظامی ترک هم که با زن و بچه و اسب و گوسفند و چادرشان آمده بودند و تا حدود 400 سال بعد از آن هم قرار بود بتدریج به کوچ و اسکان خود ادامه دهند ترکیب قومی، زبانی و فرهنگی محیط جدید زندگی خود را تغییر میدادند.

باز همانند ایران، در آناتولی هم با نفوذ و تسلط نه فقط سیاسی بلکه در عین حال جمعیتی اقوام و قبایل ترک زبان با مردم بومی و تغییر تدریجی زبان، فرهنگ و دین این سرزمین وسیع، ملت جدید ترک تشکل مییافت.

تبدلات زبان و فرهنگ

با این ترتیب در قرن های 12 و 13 میلادی بخصوص در قسمت های شرقی و مرکزی آناتولی در کنار زبان های بومی آن زمان این مناطق از قبیل یونانی و ارمنی، ترکی هم نفوذ و بتدریج گسترش یافت و به جنوب و غرب آناتولی و از آنجا به اروپا ریشه دواند.

ترکمن هائی که از ماورا النهر و خراسان آمده در آذربایجان، قفقاز و آناتولی ساکن شده بودند از نظر قومیت، زبان و فرهنگ فرق چندانی نداشتند. حتی آنها اغلب قوم و خویش همدیگر هم بودند باین معنی که مثلا بخشی از ایل افشار و یا بیات در ایران میماند و بخش دیگری به «بلاد روم» یعنی آناتولی میرفت. این حرکات کوچ و رفت و آمد و اسکان و تغییر سمت حرکت تا چند صد سال ادامه داشت تا اینکه در زمان صفویه یعنی حوالی سال 1500 میلادی بعلت شکل گیری دو دولت گوناگون ایران و عثمانی و جابجائی تقریبا نهائی قبایل،شدت و حدّتش کاسته شد.

تا همین دوره یعنی زمان شاعر معروف ترک زبان فضولی بغدادی از ایل بیات است که تفکیک بین دو ترکی ایرانی و آناتولی بسیار مشکل است و بعد از تشکل دو دولت و جدا شدن را ه و رسم زندگی اجتماعی دو ملت جدید است که دو نوع ترکی جدید بوجود میاید: «ترکی قزیلباشی» ایران و «ترکی رومی» آناتولی و سپس عثمانی که بعد ها در یک سو «ترکی آذری» و یا «آذربایجانی» و در سوی دیگر «ترکی ترکیه» نام میگیرد.

دانشمند معروف ترک استاد زینب کورکماز (قورخماز*) از نظر تحول زبان ترکی بعد از ورود سلجوقیان به آناتولی از سه مرحله «ترکی دوره سلجوقی آناتولی»، «دوره ترکی خانی گریهای (بیگلیك لر) آناتولی» و «دوره ترکی عثمانی» سخن میگوید.

ترک های ایران بخاطر دین مشترک اسلام، آموزش تدریجی لغات و تعابیر عربی و قرانی و در عین حال مجاورت و آمیزش با ایرانیان و تبادلات زبانی و فرهنگی با آنان از نظر زبان و فرهنگ مشکل کمتری با زبان و فرهنگ موطن جدیدشان ایران داشتند اما برخلاف ترک های ایران، ترک های آناتولی عموما با زبانهائی کاملا بیگانه و جدید یعنی یونانی، ارمنی و یا آسوری و دینی غیراز اسلام روبرو شدند. در عین حال آنها زمانی به ایران و آناتولی آمده و مسکون شده بودند که گرد و خاک گله های اسب و گوسفندشان کاملا ننشسته بود و آنها فرصت چندانی برای تعمیق و گسترش زبان کتبی و کتابی خود یعنی ترکی را نیافته بودند.

ترکی، فارسی، عربی

با این ترتیب، در آناتولی، ترک های تازه رس در زندگی روزمره خود ترکی، در زمینه هائی از قبیل طب، دستور زبان و یا فقه و علوم دیگر عربی و در شعر و ادبیات بیشتر فارسی به کار میبردند.احتمالا علت اصلی استفاده نرک های آناتولی از عربی در درجه اول وابستگی به دنیای اسلام و رواج عربی بخصوص در امور دینی و علمی بود همچنانکه آن دوره از نظر ادبیات و هنر دوران شکوفائی بی نظیر زبان و ادب فارسی بود و همین عامل احتمالا باعث تاثیر قوی شعر و ادب فارسی بر ترکی شده است. به گواهی بسیاری از دانشمندان ترک، علت دیگر تاثیر فارسی بر ترکی احتمالا این بوده است که ترک ها اسلام را در درجه اول از ایرانیان و با زبان و آثار آنان آموخته اند.

ظاهرا به علت عوامل فوق الذکر است که در ابتدای کار، آثار ادبی، دینی و علمی تولید شده در آناتولی زمان سلجوقیان یا فارسی و عربی و یا ترجمه آثار فارسی و عربی به ترکی بوده است همچنانکه مثنوی مولانا جلال الدین رومی (بلخی) كه به فارسی است و اشعار فرزند او «سلطان ولد» که برخی ابياتش به ترکی است جزو اولین کتاب هائی هستند که در زمان سلجوقیان آناتولی بطور خطی منتشر میشوند.

در زمان سلجوقیان آناتولی، با ادامه سنت سلجوقیان ایران، زبان فارسی مقام و منزلت والائی در آناتولی داشت و همچون ایران، در فقه و علوم عربی و در شعر و ادب فارسی مورد ترجیح بود. اما با سقوط سلجوقیان در نتیجه حملات مغول، خان نشین های آناتولی از سلجوقیان مستقل میشوند و احتمالا چون امیران و سلاطین این خان نشین های محلی و منطقه ای چندان فارسی و طبیعتا عربی نمیدانستند نوشتن ترکی مورد تشویق بیشتری قرار میگیرد و حتى در سال 1277 در یکی از این خان نشین ها بنام «کارامان» (قارامان در حوالی قونیه) خان محل دستور میدهد که از این پس در امور اداری و دولتی فقط از ترکی استفاده شود (**) از همین مرحله ببعد است که آثار بمراتب بیشتری از فارسی و عربی به ترکی ترجمه و به تدریج آثار بیشتری به ترکی نوشته میشوند. این ترجمه ها غالبا ترجمه صرف نبوده مترجمین ترک با سبک و سلیقه خود ترجمه آزادی از این آثار بدست داده اند که خود این موضوع به نشو نمای ترکی کتبی و ادبی کمک بسیاری کرده است.

—————————————————————————-

چهار منبع:

(*) Zeynep Korkmaz ,1984: Anadolu’da Türkçe’nin Yazı Dili Oluşu ve İlk Öncüleri

Mecdut Mansuroğlu, 1946: Anadolu’da Türk Dili ve Edebiyyatının İlk Mahsulleri

(**) İlber Ortaylı: Dil Konusunda Yaya Kaldık; Milliyet

(**) عباس جوادی: مقام فارسی و ترکی در دو دولت ایران و روم

سلطان الپ ارسلان و جنگ ملازگرد، در: جستار های ادبی (دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد)، زمستان1347، شماره 16



دسته‌ها:اقوام و قبایل, زبان و ادبیات

برچسب‌ها:,