فرهنگ نصیری و فرهنگ قراقویونلو

 

پروفسور حسن جوادی

پروفسور حسن جوادی

سایت «چشم انداز» چندین بار در باره فرهنگ ترکی-فارسی نصیری که مربوط به حدود 350 سال پیش میشود گزارش داده و حتی بخش هائی از آن را چاپ کرده بود. این فرهنگ که مربوط به عهد صفوی است، بر اساس تنها نسخه آن که در کتابخانه مرکزی ایران است و با تصحیح و حواشی دکتر حسن جوادی استاد سابق دانشگاه های تهران و برکلی و دکتر ویلم فلور آماده شده و بزودی در تهران منتشر خواهد شد. ما قبلا هم وعده داده بودیم که بزودی شاهد این کتاب در بازار خواهیم شد ولی این بار مثل اینکه واقعا این طور است. استاد جوادی در مصاحبه اش با بخش آذری «رادیو آزادی» میگوید «ماه آینده» این کار عملی خواهد شد. ایشان در ضمن در باره یک فرهنگ دیگر ترکی بنام «فرهنگ قراقویونلو» صحبت میکنند که فقط دو نسخه  آن در دنیا موجود است و هر دو نسخه در حیدر آباد هندوستان است. این فرهنگ هم تقریبا مربوط به همان دوره است اما مولفش از ایران به هندوستان رفته و آنجا این فرهنگ را نوشته است. دکتر جوادی خود یکی از این دو نسخه را در هندوستان دیده و بخشی از فتوکپی اش را گرفته است…

حسن جوادی – لغت نصیری درنیمه دوم قرن هفدهم میلادی نوشته شده، در زمان سلیمان شاه صفوی. این لغت عبارت از پنج بخش است. لغات ترکی به فارسی توضیح داده میشوند. بخش اول شامل ترکی چغتائی (اوزبکی قدیم) است که در آن دوره وسعت زیادی داشت. همزمان با توضیح لغات  نمونه هائی از اشعار علیشیر نوائی هم داده میشود. بغیر از این در این فرهنگ بخش هائی هم مربوط به توضیح لغات ترکی  رومی (یعنی ترکی استانبولی امروز) و ترکی قزیلباش یعنی ترکی آذربایجان امروز هم هست. معنای بعضی لغات ترکی تاتاری و کالمیک (قالمیق) هم هست.

رادیو آزادی – یعنی آن وقت ها زبان آذربایجانی را زبان قزلباش (قیزیلباش) مینامیدند؟

– بله، آن دوره ها تعبیر آذری نبود. وقتی میخواستند معین کنند که منظور کدام ترکی است میگفتند  قزلباشی. بعد ها به این زبان تاتاری و دیر تر آذری گفته شده. وقتی فرهنگ نصیری نوشته میشد ترکی رومی و آذری در حال جداشدن تدریجی از همدیگر بودند. در واقع این روند در دوره قراقویونلو ها و آق قویونلوها شروع شده بود. این فرهنگ، هم در باره لغاتی که آن وقت ها بین شاخه های مختلف ترکی مشترک بودند اطلاعات میدهد و هم در باره واژه های هر شاخه جداگانه.البته این کتاب بیشتر برای فارسی زبانها نوشته شده. مثلا واژه «آغ آپباغ» را در نظر بگیرید که در مقابلش مینویسد: «سپید سپید.» مقدمه کتاب هم به فارسی است. فرهنگ را محمد نصیری شروع میکند، 20 سال رویش کار میکند، بعد هم پسرش عبدالجمیل آن را تکمیل میکند. یعنی هر دو مولف این فرهنگ هستند.

 

صفحه ای از فرهنگ نصیری که بزودی در تهران به بازار میاید

صفحه ای از فرهنگ نصیری که بزودی در تهران به بازار میاید

یعنی  آیا این اثر نشان میدهد که در آن دوره زبان ترکی در دولت صفوی چقدر اهمیت داشته؟

ما در مقدمه ای که به این کتاب نوشته ایم در این مورد مفصلا صحبت کرده ایم. در دولت صفوی زبان ترکی بسیار مهم بود. در دربار ترکی چیزی مثل زبان رسمی بود. مثلا یک سیاح ایتالیائی آن وقت ها میاید به دربار شاه عباس صفوی. این سیاح ترکی میدانسته ولی در دربار همه ترکی نمیدانستند.بنابراین خود شاه عباس مترجم صحبت بین این سیاح و اعیان و اشراف درباری میشود. یک علت دیگر برای نیاز به فرهنگ ترکی از این جهت بود که در آن دوره ها میبایست با اقوام مختلف ترک مکاتبه کرد. سفیران به دربار رفت و آمد داشتند و مکالمات با آنها ترکی بود. در موزه سنت پترزبورگ حدود 50 نامه هست که بین صفویان و طوایف قالمیق رد و بدل شده.

– اما طبق بعضی ادعا ها هم در دربار صفوی زبان حاکم فارسی بوده …

– ما برپایه سیاحتنامه ها و منابع دیگر میتوانیم بگوئیم که زبان دربار ترکی بوده. یعنی اکثرا ترکی آذربایجانی بوده. یکی از سیاحان مینویسد اگر ترکی ندانی کارت در دربار اصفهان مشکل خواهد بود. این زبان خیلی مهم بود. در دربار دانستن هردو یعنی ترکی و فارسی مهم بود. اما زبان نوشتار اساسا فارسی بود. و لیکن بنظر من درست نیست به این موضوع از نقطه نظر ناسیونالیستی نگاه کنیم. آن وقت ها این دعوا نبود که بگویند این مال من است، آن مال تو است. زبان یک موجود زنده است. مثلا یک دوره ای در تبریز ترک کم بود، اما بعد اکثریت شده اند و تبریزی ها ترکی صحبت کرده اند. اما در شیراز ترک زیاد بود ولی بعد تعدادشان کم شده. این درست نیست که بگوئیم این زبان «پر افتخار» است ولی آن یکی «پر افتخار» نیست.

– ولی شاه اسماعیل فرمان های ترکی هم داشته…

– البته داشته، اما اکثر فرمان هایش فارسی بوده.

 

برگی از نسخه خطی فرهنگ ترکی محمدتقی قراقویونلو

برگی از نسخه خطی فرهنگ ترکی محمدتقی قراقویونلو

– دکتر جوادی، طوری که اطلاع دارم، موضوع بعدی تحقیق شما فرهنگ ترکی محمد تقی قراقویونلو است.

– بله، وقتی روی فرهنگ نصیری کار میکردیم پروفسور مصطفی کاچالین که به من در این مورد کمک میکرد این پیشنهاد را داد. گفت در حیدرآباد هندوستان نسخه چنین فرهنگی هست. شما که زود زود به هندوستان میروید (پسرم در مومبای کار میکند) میتوانید آن فرهنگ را هم ببینید و بعد رویش تحقیق کنید. من هم وقتی باز به هندوستان رفتم این فرهنگ را پیدا کردم. اصل محمد تقی قراقویونلو از همدان بوده، اما بعدا به هندوستان مهاجرت کرده. این فرهنگ را هم همانجا نوشته. حجمش بسیار بزرگ است، 1119 صفحه. تاریخ تالیف این فرهنگ به تقویم هجری سال 1137 است یعنی 1727 میلادی. در واقع اولین دانشمندی که این کتاب را پیدا کرده واقف اصلانوف بوده که در سال 2006 نسخه فاکسیمیل کتاب را در باکو چاپ کرده. اما این نسخه زیاد هم قابل استفاده نیست چونکه بعضی جاهای فاکسیمیله زیاد خوانا نیست. یک دلیلش هم این است که خط آن نسخه ای که فاکسیمیلش را برداشته اند اصلا زیاد خوب نیست. در نتیجه واقف اصلانوف هم بعضی جاهای فرهنگ را نتوانسته خوب بخواند. این را هم میتوان از مقدمه ای که به فرهنگ نوشته دید. من در حیدرآباد نسخه دوم این لغت را هم دیدم که خط اش آسان تر و خوانا تر است. ظاهرا واقف اصلانوف این نسخه را ندیده. حالا ما سعی میکنیم فتوکپی کامل این نسخه را به دست بیاوریم. این فرهنگ هم مانند فرهنگ نصیری لغات ترکی را به فارسی توضیح میدهد.

– دسترس کردن فتوکپی این نسخه خطی آسان است؟

– در واقع چیز مشکلی نیست و خرجی هم ندارد. اما چیز عجیبی هست و آن اینکه به ما گفتند طبق قوانین هندوستان شما میتوانید فقط تا 40 درصد کتاب را فتوکپی کنید و ببرید، 40 درصد دوم را هم یک نفر دیگر و 20 در صد مابقی را هم یک دانشمند دیگر میتواند نسخه برداری کند. راستش منطق این قانون را خوب نفهمیدم. اما سعی خواهیم کرد فتوکپی تمام نسخه را دسترس کنیم.

– از نظر حرفه ای بودن فرهنگ نگاری، این دو فرهنگ نصیری و قراقویونلو در کدام سطح هستند؟

– من هنوز روی فرهنگ قراقویونلو کار نکرده ام که در این مورد چیزی بگویم. در رابطه با فرهنگ نصیری، معلوم است که برای تالیف این فرهنگ خیلی کار کرده و زحمت کشیده اند. این را هم بگویم که اثر موسوم به «سنگلاخ» بهترین فرهنگ چغتائی است که منشی نادر شاه موسوم به محمد مهدی خان استرآبادی آن را نوشته و بعد از فرهنگ نصیری تالیف شده. این فرهنگ بصورت کتاب هم چاپ شده. ویراستار این لغت مینویسد که در این فرهنگ بعضی استناد ها به فرهنگ نصیری هم هست و از استرآبادی نقل قول میاورد که میگوید نصیری در سه مورد اشتباه کرده. یعنی اینکه استرآبادی فرهنگ نصیری را خوانده و بعنوان یک منبع معتبر به آن استناد کرده. درست مثل آنکه امروزه هم دانشمندان آثار همدیگر را میخوانند و استناد میکنند و سعی میکنند استباه همدیگر را تصحیح کنند. نصیری آدمی حرفه ای است. جنبه مشابه این دو فرهنگ آن است که سلسله الفبا در اینجا با حرف دوم است. قدیم این طور بوده. فرق فرهنگ نصیری در آن است که او فقط لغات ترکی را نمیدهد، آن دسته از لغات فارسی را هم میدهد که در ترکی بکار برده میشد. مانند لغت «آبدست». بعضی واژه ها و نام های اشیاء و آلات هم آنجا هستند که دوره های پیش تر استفاده میشدند اما از دایره استفاده خارج شده بودند. مثلا میگوید که اگر وقتی ماهی میخوری و استخوان ماهی در گلویت گیر کرد آن را به کمک چه چیزی بیرون میاوری و نام آن شیئ چیست. و یا میگوید وقتی اوزبک ها و ترکمن ها هنوز مسلمان نشده بودند بعد از نوشیدن 30 جام شراب جام 31 ام را بزمین میریختند که این «سهم مردگان» بوده و غیره. یعنی این فرهنگ در باره عادات و رسوم آن دوره ها هم اطلاعات جالبی میدهد.

– امکان دارد که فرهنگ نصیری در جمهوری آذربایجان هم چاپ شود؟

–  فرهنگ نصیری حدودا یک ماه بعد در تهران از طرف «پژوهشگاه مجلس شورای اسلامی» چاپ خواهد شد. ما همه تصحیحات و پانویس ها را تمام کرده ایم. در ترکیه هم این فرهنگ در دست ترجمه به ترکی است. البته، هر کس بخواهد میتواند در جمهوری آذربایجان هم این فرهنگ را به الفبای لاتین آذربایجان برگرداند و چاپ کند.

اصل مصاحبه با دکتر حسن جوادی:

İranda Türk lüğəti çap edilir – Müsahibə 

 



دسته‌ها:مقالات حسن جوادی

برچسب‌ها:, ,