80 اقلیت قومی قیرقیزستان کوچک

Bishkekاخيرا كه در قیرغیزستان بودم از شعار های «قیرقیزستان متعلق به قیرقیز ها هست» که از طرف یکی دو حزب ناسیونالیستی این کشور روی پوستر ها نوشته شده و به در و دیوار آویزان شده بود وحشتم برداشته بود. وقتی به جنوب کشور، منطقه «اوش» رفتم که بخش قابل توجهی از مردمش اوزبک و کمی هم تاجیک بودند درک کردم که این قبیل شعار ها چقدر خطرناکند، بخصوص برای کشور کوچک و بی دفاعی مانند قیرقیزستان. اما اکثر یت بزرگ مردم قیرقیزستان، چه قیرغیز ها و چه اوزبک ها و روس ها و دیگر اقوامش  انسان هائی فوق العاده طبیعی، صلحدوست و ملایم رفتار هستند.

قرقیزستان (و یا: قیرقيزستان، قرغیزستان) یک کشور کوچک و محصور با خشکی بین چین، قزاقستان، تاجیکستان و اوزبکستان است که تا 50 سال پیش که این کشور هنوز یکی از 15 جمهوری «اتحاد شوروی» بود اکثر ایرانی ها حتی اسمش را هم نمیدانستند – کشوری که کل جمعیتش پنج میلیون نفر است… این کشور طبق آمار رسمی حکومتی دارای 80 اقلیت قومی است. در زمان شوروی حتی 100 اقلیت شمرده شده بود! اما  وقتی از «اقوام قیرغیزستان» بحث میشود اغلب نام چهارپنج گروه بزرگترخوانده میشود: قیرقیز ها (73%)، اوزبکها (14%)، روس ها (6%)، دونقان ها یعنی چینی های مسلمان… شاید هم کمی تاجیک ها و اویغور ها.. (حدود 2 درصد) .. این میشود شش قوم که  95% مردم را تشکیل میدهند. پس 74 قوم دیگر که پنج در صد جمعیت را تشکیل میدهند چی؟

کولی ها که در آسیای مرکزی به آنها «لولی» میگویند یکی از این اقلیت ها هستند. بیشتر آنها در جنوب، در نواحی اوش و جلال آباد زندگی میکنند. آنها فارسی زبان اند. در جنوب دونقان ها هم هستند اما آنها از طرف اوزبک های کشور استحاله میشوند. کره ای ها و تاتار های کریمه هم به تعداد کمی در این کشور زندگی میکنند. آنها در سال های ترور استالینی به زور از مناطق زیستشان در اتحاد شوروی به اینجا کوچانیده شده اند. حتى يك اقليت شايد چهل پنجاه نفرى بنام «همشين» ها هم در يكى دو آبادى زندگى ميكند كه لهجه اى از ارمنى قديم صحبت ميكنند. امروزه همه اين گروه هاى كوچك از نظر هویت قومی با خطر زوال روبرو هستند اما ظاهرا نمیتوان جلوی این روند را گرفت. جوانتر های این اقوام دیگر بیشتر از زبان مادری و اجدادی خودشان، روسی حرف میزنند و مینویسند. اصولا رواج زبان و فرهنگ روسی، بعد از یک دوره پسرفت از پی سقوط شوروی، در تقریبا اکثر کشور های شوروی سابق بغیر از چند جمهوری در حال «بازگشت» است. وقتی نسل پیر تر این اقلیت ها فوت میکنند، نسل های جوانتر که با زبان و فرهنگ روسی بار آمده اند وارد جرگه عمومی «اقوام روس زبان» میشوند که البته هیچ هم بدان معنی نیست که آنها از نظر قومی هم روس تبار هستند. بعضی از آنها نام های روسی به فرزندان خود میگذارند و حتی به دین و مذهب «ارتدکس روسی» میگذرند. اما همیشه در این کشور ها حس میکنی که از نظر قومی و دینی، ثبات و آرامشی در جامعه یا موجود نیست و یا فقط ظاهری است.

من یکی دو ماه  بعد از زد و خورد های خونین بین قیرقیز ها و اوزبک ها در منطقه جنوبی «اوش» هم به آنجا سفر کرده بودم. مصاحبان اوزبک تبار من همگی از «همسایگی بسیار خوب با قیرقیز ها» صحبت میکردند و همه گناه ها را بگردن «افراد ناشناسی» میانداختند که از بیرون آمده بودند. اما آنها در عین حال در صحبت در مورد اختلافات قومی به ندرت راحت و آرام بودند.

از سوى ديگر وقتى به نمونه قيرقيزستان نگاه ميكنيد درك ميكنيد كه معضلات رنگارنگ و چند لايه قومى، مذهبى و زبانى تنها با شعار و محكوم كردن و طلب نمودن حل نميشود. مثلا ميگوئيد تحصيل به هر زبان مادرى هر قومى، چه كوچك و چه بزرگ، «حق مسلم» آنهاست و دولت موظف و مكلف است براى هر گروهى مدرسه و معلم و كتاب بدهد؟ آخر مگر اين اصولا ممكن است؟ دولت قيرقيزستان حتى نميتواند مدرسه و معلم مردم به قيرقيزى و روسى را تامين كند كه زبان هاى رسمى مملكت هستند! تازه اين كشور كوچك و بى پول همينطورى هم بسختى روى پاى خودش ايستاده است. شعار «قيرقيزستان متعلق به قيرقيز هاست» وحشتناك است. اما مانند گروه هاى قوم گراى كشور ميخواهيد هر قوم صاحب سيستم ادارى و امنيتى و مالياتى و آموزشى خودش شود؟ ميخواهيد اين مملكت تكه پاره شود؟

راه حل چيست؟ بهر حال واقعا حیف است «سوئیس آسیای مرکزی»، طوری که بعضی ها قیرقیزستان را مینامند، با آن مردم ملایم خو و مسالمت جویش دستخوش دشمنی ها و تلاطم های خونین قومی شود.



دسته‌ها:ترکیه، جمهوری آذربایجان و آسیای میانه, خودمانی

برچسب‌ها: