به سوی خان نشین های قومی و مذهبی؟

 

نقشه فرضی منطقه، نشریه پیوند

نقشه فرضی منطقه، نشریه پیوند

با تجزیه عملی و تدریجی عراق و سوریه، تصفیه قومی، فرقه ای و مذهبی هم شکل روشن تری بخود میگیرد. سنی های مناطق شیعه نشین به مناطقی پناه میبرند که اساسا سنی نشین هستند. کُرد های مناطق غیر کُرد، اعراب و دیگرهمسایه های خود را ترک کرده به «اقلیم» عملا مستقل کردستان میروند. شیعه های عراق در مرکز و بخصوص جنوب عراق جمع میشوند.

حرص قدرت و ثروت کشور ها و گروه های بزرگ و کوچک همراه با اجحاف و تبعیض متقابل، گروه های مردم را به  «یکرنگ شوی» قومی، مذهبی و زبانی سوق میدهد. بهانه اش هم مَثَل «کبوتر با کبوتر، باز با باز…» است.

بعد از جنگ اول جهانی و بدنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی هم این روند را شاهد بودیم. با قرار داد های متقابل، تُرک ها ناچار شدند از بالکان و جزایر امروزه یونانی به ترکیه نوین بیایند. ارامنه در سودای استقلال از عثمانی و سپس کوچ اجباری خود در سال 1915 با فاجعه ای عمیق روبرو شدند. یونانی ها، بلغار ها، مقدونی ها، ارامنه و دیگر مسیحیان از «ترکیه جدید» رخت بر بستند. ترکیه ترک تر و مسلمان تر، یونان یونانی تر و مسیحی تر شد. هر کدام از این اقوام در جریان کوچ و «یکرنگ شوی» خود، شاهد داستان های دراماتیک و غم انگیز انسان های خود شده اند. صد ها هزار کتاب و خاطره در این مورد نوشته شده است. باقیمانده های جنوبی عثمانی که جمعیت بزرگشان عرب زبان بود بطوری مصنوعی کشور های جدید التاسیس عربی را تشکیل دادند: عراق، سوریه، اردن، لبنان…

عثمانی دولتی مختلط و از نظر قومی، مذهبی و زبانی کاملا رنگارنگ بود. جنگ اول جنگی خونین و بیرحمانه بود. مرزهای جدید تا حد زیادی مصنوعی بود. یعنی چه «عراق» و یا «سوریه»؟ این مفاهیم از نظر دولت داری، صاحب تاریخ، سنت و گذشته ای نبودند. تجربه آنها بیشتر محدود به زندگی بعنوان یک خان نشین کوچک در یک امپراتوری بزرگتر بود. از این جهت سرنوشت عثمانی وقتی امروزه به خود عراق و یا سوریه شامل میشود، نتایج خونبارتری میدهد. عراق جدید عرب بود یا کُرد؟ شیعه بود یا سنی؟

در مقابل و در همسایگی دو کشور بزرگ و امپراتوری سابق شرق مسلمان: ایران و عثمانی که از نظر قومی و دینی رنگارنگ بودند، کشور های جدیدی تاسیس شد که از نظر قومی، دینی، مذهبی، زبانی و طایفه ای یکرنگ تر اما کوچک، ضعیف و نسبت به همدیگر دشمن بودند.

اما، بخصوص در عصر ارتباطات و کوچ های مستمر، چرا حتما باید کُرد ها یکجا، سنی ها یکجا و شیعه ها یکجا جمع شوند؟  مگر شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی، کُرد و ترک و فارس و عرب نمیتوانند یکجا، در یک دولت، در یک کشور، بدون احساس تفرقه و جدائی، بدون تبعیض و اجحاف زندگی کنند؟ حتما باید مجزا و ضعیف، کوچک و نسبت به همسایگان دشمن بود؟

اثری از احسان گنجی، نشریه شهروند

اثری از احسان گنجی، نشریه شهروند

متلاشی شدن عثمانی 600 ساله هم خونین بود. اما اکثرا کشور هائی که سنت و تاریخ قدیمی در زمینه دولت داری نداشتند یعنی کشور های نوتاسیس مشرق زمین از قبیل افغانستان، آذربایجان و یا عراق و سوریه بعد از اخذ استقلال دچار مشکلات بزرگتر و بیشتر و حوادث خونین تر و تلخ تری بوده اند. در این میان، دو کشوری که در منطقه تجربه طولانی تر دولتداری داشتند، یعنی ایران و ترکیه، ثبات بیشتری در مقابل موج نو تفرقه و تجزیه نشان داده اند اگرچه آینده ثبات سیاسی و وحدت همین باقیمانده های دو امپراتوری سابق منطقه نیز چندان روشن نیست.

این نا روشنی دو دلیل عمده دارد. اگر هر کدام از این دو کشور ایران و ترکیه در داخل خود حتی چیزی در حد کشور های درجه دوم و سوم اروپائی  رفاه و آزادی میداشتند و در عمل تبعیضی بین شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و یهودی و یا تُرک و کُرد و فارس و عرب نمیبود و ثانیا اگر ایران و ترکیه در مجاورت مللی مجرب تر، آرام تر و مرفه تر زندگی میکردند این احتمال بمراتب بیشتر و قوی تر میبود که هر دو با خاطر جمع تری از این «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» به ساحل سلامت برسند.



دسته‌ها:یادداشت

برچسب‌ها:, , , ,