دلبستگی به سرزمین، دلبستگی به قوم

anadoludailkgunler
این بار که در ترکیه بودم چندین کتاب ترکی «تاریخ برای کودکان» از چند انتشارات گرفتم. برایم جالب بود ببینم تاریخ را چطور به کودکان تعریف می کنند. بنظرم اکثرشان یک نگرش «قوم بنیاد» دارند که روی «ترک ها بعنوان یک قوم و گروه نژادی» متمرکز شده  است. «ما» اول در آسیای مرکزی بودیم. «ما» که آن وقت اوغوزها بودیم، از کناره های دریای آرال به سمرقند و بعد به نیشابور مهاجرت کردیم و بعد بعنوان سلجوقیان «ما» به ایران و آناطولی آمدیم و دولت ترکیه را تشکیل دادیم… یعنی «ما» یک گروه قومی و نژادی بودیم و هنوز هم همان هستیم. این چند هزار کیلومتر را در عرض هزار سال آمدیم. ما با اقوام یونانی و آرامی و ارمنی و ایرانی بیزانس مخلوط نشدیم. ما همان هستیم که قبلا یعنی هزار سال پیش بودیم. سرزمین و وطن ما قبلا آسیای میانه بود، بعد خراسان و ایران و حالا ترکیه…

يعنى اينجا وطن اصلى ما نيست. يعنى هست، اما فقط هزار سال است كه وطن ماست. ما هزار سال پيش همان هائى بوديم كه در آسياى ميانه بوديم و حالا در تركيه هستيم. تركيه قبلا وطن ما نبود و نامش آناتولى بود. بعد ما آمديم و اينجا وطن ما شد. ما تغيير نكرديم. مكان زندگى ما تغيير كرد. قبل از ما ترك ها و اسلام، اينجا وطن ما نبود. و از اين جهت قبل از دوره ترك ها و اسلام، اين سرزمين براى ما اهميتى ندارد

معلوم نیست، پس آن مردم بومی اینجا چه شد؟

یعنی تا هزار سال پیش اینجا وطن شما نبود؟

«وطن» که می گویند کجاست؟

در آمریکا وقتی «ما» می گویند، منظورشان همه شهروندان آمریکاست – صرفنظر از اصلیت ها، چه آنگلوساکسون باشد، چه «هیسپانیک»، چه چینی، چه ایتالیائی و ویتنامی… وقتی شهروند آمریکا شدید، آمریکائی هستید… متعلق به «ما» هستید.

وقتی شهروند آمریکا هستید، همه جای آمریکا موطن شماست. هم مینسوتا و هم تکزاس، هم نیویورک و هم کالیفرنیا. نمی گویند آنجا کاتولیک ها هستند و بما مربوط نیست و اینجا ایتالیائی تبار ها هستند و نزدیک به «خودمان»…

آیا تاریخ آمریکا با آمدن آنگلوساکسون ها از بریتانیا به آمریکا شروع می شود؟ کسانی که از فرانسه، اسپانیا، پرتغال، هلند، آفریقا، چین و غیره آمدند «ما» نیستند؟ قبل از همه اینها، تاریخ بشری آمریکائیان هزاران سال قبل از همه اینها با بومیان باصطلاح «سرخپوست» آمریکا شروع نشده؟

وقتی نمونه ایالات متحده آورده می شود، بعضی ها این را «طبیعی» جلوه داده می گویند علتش آن است که آمریکا کشور مهاجر ها بوده و هنوز است. البته این در احساس مردم موثر است. در واقع یا حالا و یا در گذشته هر کشوری زمانی و به نوعی صحنه مهاجرت اقوام مختلف شده – جزایر و اعماق جنگل ها و مناطق قطبی و کوهستان های بلند کمتر و بقیه بیشتر.

ملت فرانسه ترکیبی از اقوام فرانک ژرمن، گل، کلت، لاتین، اتروسک و حتی یونان و در زمان های بعد تر اقوام شمال آفریقاست.

یک دوست فرانسوی می گوید در فرانسه «وطن» سرزمین جمهوری فرانسه است و «ما» همه کسانی هستند که شهروند فرانسه هستند و فرانسه حرف مي زنند – صرفنظر از اصلیت و رنگ پوست ومذهب، صرفنظر از کوچ ها و حوادث تاریخی  که امروز میتوانند برای ما خوش آیند باشند یا نباشند.

در فرانسه فرانسوی ها می گویند «ما» یعنی فرانسوی ها جدا و شهروندان باسک و یا کورسی و نرماندیایی فرانسه جدا؟

عجیب است. در ترکیه، سرزمین تاریخی بیزانس سابق و پادشاهی های مختلف اقوام رنگارنگ،هیچ دانشگاهی رشته پژوهش های بیزانس ندارد، کمتر دانشمند تاریخ ترکیه بخود زحمت میدهد که یونانی، ارمنی، آسوری و یا کُردی یاد بگیرد.

البته در بسیاری کشور ها  طبقه عوام گروه اکثریت (قومی، زبانی و یا مذهبی) خودش را «مالک» واقعی و اصلی و بقیه را «مهمان» تصور میکند.  اما تمدن هر کشور و ملت هم ضمنا به آن مربوط می شود که تا چه حد در رفتار، فرهنگ، منش، مقام قانونی و عملی  در زندگی اجتماعی ، بین گروه های مختلف جامعه فرق و تبعیض قائل می شوند و چقدر عالم بر این تبعیض ها هستند و می خواهند آن را بر طرف کنند  و یا اینکه حتی بدست حکومت آن را اجرا می کنند.

بیزانس یعنی «روم شرقی»، طوری که ترکیه تا دوره اسلام خوانده می شد به شما «مربوط» نیست؟ «وطن» شما نیست؟ تاریخ و زبانش، مردمش برای شما اهمیتی ندارد؟ به درد آموختنش نمی خورد؟ اکثریت ترک ها فکر می کنند از آسیای میانه آمده اند. نمی دانند که یک گروه بزرگ از آنجا آمده با مردم بومی اینجا آمیخته و این شده که امروز آنها هستند و همه می بینند – چیزی غیر از آنچه در آسیای میانه می بینید، اما با زبانی نزدیک به آنها… یونانی ها و ارامنه و آسوری ها و کرد ها هم نمی دانند خود آنها در «کُد ژنتیک» خود به اصطلاح «اصلیت ترکی» هم دارند و چند بار «هویت عوض کرده اند»…
رئیس جمهوری (سابق نخست وزیر) ترکیه آقای اردوغان در يكى از همين نشست هاى داوس سوئیس برای جلب نظر ارامنه دنیا با چنان لحنی در باره تعمیر اخیر کلیسای مخروبه ارمنی در جزیره آختامار در دریاچه وان ترکیه صحبت کرد که مثل اینکه با این کار منتی بر ارامنه ترکیه و دنیا !! گذاشته است. «من آنجا را دادم برای هموطنان ارمنی خودم تعمیر کردند (!) و در ضمن ارامنه دیگر هم بیایند و از آن دیدن کنند»!!
یعنی اگر یک مسجد در خاک ترکیه باشد «مال» ترک ها و مسلمان هاست و اگر موضوع بر سر یک کلیسای ارمنی باشد آنجا «مال» ارمنی ها؟ آنجا دیگر «مربوط» به شما و مسلمانان ترکیه نیست؟ منطق شهروندی که آقای اردوغان می گوید به دنبال آن است و بهمین خاطر خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست، در کجای این طرز فکر است؟ حتی در دوران عثمانی نگرش ترک های ترکیه یعنی دولت عثمانی به موضوع میهن و وطن تا این درجه محدود به یک دین و قوم نبود.

نه اینکه ما در ایران از این طرز تفکر ها نداشتیم و نداریم. در ایران هم بعضی ها در گذشته چنان رفتار می کردند که همه چیزاین کشور و ملت «مال» مسلمانان، آنهم مسلمانان شیعه است و بقیه مهمانانی هستند که باید منت دار باشند که کسی به آنها چیزی نمی گوید. بعد جای مسلمانان شیعه را «نژاد پاک آریا» گرفت، بعد هم باز دوباره «اسلام ناب محمدی»… ولی بنظرم ایرانیان از این نقطه نظر تا این درجه پسرفت نداشته اند. این موضوع هم بماند برای یک صحبت دیگر.



دسته‌ها:یادداشت, رنگارنگ

برچسب‌ها:,