چقدر درست است، نمیدانم. طبق یک تئوری، «ملت» ها در پیچ و خم و فراز و نشیب جنگ ها و یا بحران های بزرگ، باصطلاح «آبدیده» میشوند و دولت و ملت شدنشان استحکام می یابد. کسانی که این تئوری را مطرح میکنند مثلا به جنگ داخلی آمریکا، و یا قتل عام یهودیان از طرف فاشیزم آلمان و یا انقلاب ترکیه تحت رهبری آتاترک وغیره اشاره میکنند که بنیاد دولت آمریکا، اسرائیل و جمهوری ترکیه را گذاشت. در ایران اگر با این نمونه ها فکر کنیم، شاید بتوان به جنگ سرنوشت ساز چالدران میان صفوی و عثمانی و یا انقلاب مشروطه اشاره کرد.
آن روز با یک دوست فاضل دانشگاهی که احتمالا نمیخواهد نامش را در اینجا ذکر کنم صحبت میکردم. میگفت کُرد ها هم مدتی است در چنین مرحله ای به سر میبرند که ورای مرز های منطقه، همچون یک ملت، برای خود حافظه تاریخی درخشانی با جنگ و بحران و بالاخره پیروزی به ثبت رسانند و این را مبنای دولت جدیدی برای خود کنند. جنگ با صدام، سپس دولت تقریبا مستقل (و ظاهرا موفق) اقلیم کردستان عراق، 30 و چند سال ترور و جنگ داخلی ترکیه که یک طرفش پ ک ک بود، بعد هم سوریه و ماجرای داعش در شمال عراق و سوریه که همه اینها در مجموع به کُرد های هر چهار کشور همسایه منطقه یک روحیه قوی و خوشبینانه داد و فرصتی برای تحقق برنامه یک دولت متحد، بزرگ و قوی مهیا کرد.
آن دوست میگفت ترکیه این تجربه را 90 سال پیش با انقلاب رهائیبخش خود کرد که منتج به تشکیل جمهوری ترکیه در سال 1923 شد اما «مثل اینکه فشنگ این حافظه و روحیه ملی ترک ها دیگر ته کشیده است و حالا دور، دور کُرد هاست.»
الحق و الانصاف کُرد ها در این رهگذر، بحران فعلی را تا اینجایش به وجه احسن مدیریت کرده و از آن حد اکثر استفاده را نموده اند . بعضی ها میگویند این کار بیشتر بجهت حوادث منطقه مثلا حماقت صدام و یا وحشیت داعش و یا کمک دولت های دیگر شده است. صرفنظراز اینکه این ادعا چقدر درست است، واقعیت این است که هر قومی از چنین فرصتی نمیتواند تا این حد خوب استفاده کند.
این که آخر و عاقبت عراق، ترکیه، سوریه و یا حتی خود ایران چه میشود البته معلوم نیست و بهمین جهت جریان های سیاسی کرد هم که بخش لاینفک این تحولات هستند البته معلوم نیست تا کجا به این موفقیت خود ادامه خواهند داد ولی بهرحال فعلا اگر به خاور میانه نگاه کنید قوم موفق و پیروز و کسی که از اینهمه تب و تاب منطقه بیشترین سود را برده و بالاترین وجهه داخلی و بین المللی را کسب کرده، باز هم «کرد ها» هستند، یعنی در مجموع همه جریانها و گروه های کرد، از آقای بارزانی تا اوجالان و گروه ی پ د در سوریه.
اگر تئوری فوق الذکر درست باشد این سرمایه سیاسی که در این سی و چند سال اخیر برای قوم و ملت کرد جمع شده برای دولت سازی و بنای یک دولت – ملت جدید کافی است و میتواند تا مدتها حافظه مردم کرد را بطور مثبتی پُر کند و آنها میتوانند تا مدت ها به عقب نگاه کرده خود را مانند ملتی حس کنند که هم مبارزه کردند و هم از بحران ها و جنگ ها بخوبی استفاده نمودند – نه بعنوان جور دیده و مظلوم و شهید و غیره که مانند ما ایرانی ها پیوسته ناله کنند و علت العلل تمام ناکامی های خود را در «دشمنان خارجی» و توطئه های آنان جستجو نمایند، بلکه بعنوان طرف پیروز و منفعت بردار، کسی که هم جنگ کردنش را میداند و هم صلح و سازش را، طرفی با اعتماد به نفس کافی و خوشبینی، طرفی با وجهه مثبت و اعتبار بین المللی.
اینکه دیگران (یعنی مثلا سوریه، عراق، ترکیه و یا ایران) در این راه دچار چه مسائل و اوضاعی خواهند شد، اینکه این حوادث آنها را تکه پاره خواهد کرد یا نه، و یا اینکه حتی خود مردم کرد در این راه، نه در کوتاه مدت، نه امروز و ماه آینده، بلکه حتی در میان مدت، یعنی دو سه سال بعد ودر عمل به هدف نهائی خود خواهند رسید یا اینکه تمام منطقه را خاک و خون خواهد گرفت، چیزی است که واقعا هیچ کس نمیداند.
هیچ آدم عاقل و منصفی نمیتواند برای کرد ها ی همه منطقه خوشی و خوشبختی و سربلندی قومی و سیاسی و فرهنگی و رفاه اقتصادی و آزادی آرزو نکند. تنها مشکل در این است که این خوشی و سربلندی اگر قرار باشد به بهای تجزيه، ويرانى و كشتار در کشور ها و اقوام دیگر منطقه باشد، بعید است به نتیجه ای برسد.
در خاورمیانه ای که میسوزد به سختی میتوان یک جزیره کُردی ثبات و رفاه ایجاد نمود.
آیا راه حل های مشترک بین کشور های منطقه، همه به انتهای منفی خود رسیده اند؟
————————-
از فیس بوک:
MP
» گلوبالیست ها (ایالات متحده و متحدانش) خواهند کوشید جهان اسلام را به شماری از واحدهای کوچکتر خرد کنند. چنین واحدهائی به آسانی توسط شرکت های نظامی خصوصی یا مزدوران مسلح کنسرنها رام میشوند. غرب فقط در نقاطی که ذخایر تمرکز یافته اند اعمال کنترل خواهد کرد( بعنوان مثال بر1800 کیلومتر سواحل لیبی با دریای ندیترانه ) ومابقی مناطق بطور آزاد در اختیار کلان ها وسندیکاهای تبه کار قرار خواهد گرفت . بخش هائی از عربستان سعودی , پاکستان و ایران میتوانند به چنین قطعاتی مبدل گردند. یک موزائیک اسلامی. غرب در عین حال نیاز به مراقبی در منطقه دارد. وایفای این نقش با کردستان بزرگ در تناسب است. تنها دولتی که اجازه دارد بزرگ باشد. منطقه کردستان بزرگ , اگر روزی چنین هیاتی بوجود آید , سرچشمه تمام رودهای بزرگ در منطقه است . این بدان معنی است که در دوران فرا رسیدن کمبود آب ودر پی آن دوره ای از جنگها بر سر منابع آبی , مهمترین اهرم نقوذ بر منطقه همانند عصر امپراطوری آشور , در دستان خلق کهن کرد قرار خواهد گرفت . کردستان میتواند به مهمترین سگ پاسدار منطقه تبدیل شده و در این نقش اسزائیل را منتظر خدمت کند. ……….واریانت ایجاد یک کردستان بزرگ و دمونتاژ اسرائیل صد در صد نیست ولی بسیار محتمل است .» از مصاحبه با آندره فورسف استاد علوم سیاسی در مسکو و عضو آکادمی علمی مونیخ ……چه نظریه فوق را بپذیریم و چه نپذیریم در هر حال ایجاد یک دولت مستقل کردی در چهارچوب طرح سرهنگ رالف پترز تنها با جدا ساختن بخش هائی از خاک ایران , ترکیه و سوریه و چسباندن آنها به اقلیم کردستان عراق میتواند عملی گردد , طرحی که قطعا با موانع بزرگی روبرو خواهد بود. اعلام عجولانه استقلال اقلیم کردستان عراق بدنبال یک همه پرسی از سوی مسعود بارزانی و به تصور پیدایش یک خلاء قدرت در عراق و در سایه پیشروی داعش به سوی بغداد و سپس تهاجم داعش به موصل وشکست مفتضحانه ی نیرووهای پشمرگه کرد و آتگاه عقب نشینی مسعود بارزانی از طرح استقلال , حاکی از شکننده بودن چنین طرح خامی است . واقعیت این است استقلال کردستان تنها در راستای فروپاشی دو کشور بزرگ ایران وترکیه و دولت کوچکتر سوریه , در بهترین حالت ان یعنی آنگونه که آندره فورسف ترسیم میکند , میتواند متحقق گردد آنهم نه به نیروی کرد ی که با تکیه بر قدرت نظامی ایالات متحده امریکا. لیکن کوشش در جهت تجزیه ایران , ترکیه وسوریه و سایر کشورهای اکنون موجود در خاورمیانه و نزدیک پیش از آنکه به ایجاد یک کشور کردی منجر گردد , گستره ای پهناور از آتش و خون بر پا خواهد ساخت که در ان سنگ بر روی سنگ استوار نخواهد ماند .
EF
شاید یکی از بهترین استاتوسها در مورد مسائل اخیر منطقه است. و قابل توجه اینکه رهبران کرد نیز از این مسئله استقبال می کنند.
دستهها:یادداشت
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.