ادبیات دینی به ترکی آذری

صفحه نخست کتاب حدیقه السعدا اثر محمد فضولی بغدادی

صفحه نخست کتاب حدیقه السعدا اثر محمد فضولی بغدادی

عباس جوادی – اغلب نویسندگان و روشنفکران ما که در باره تاریخ و مسائل زبان و ادبیات ترکی آذری در ایران نوشته اند این نکته را از قلم انداخته اند که  بعد از رضا شاه که به نشر و پخش آثار ترکی آذری اجازه ندادند، ادبیات دینی شیعه نه فقط ادامه یافت بلکه بدین صورت به حفظ زبان ترکی در سطح کتبى و بیشتر شفاهی کمک بزرگی نمود.

شاید این نوع کتابچه ها و اشعار بیشتر از آنکه در کتابفروشی ها بفروش برسد و در مجلات ادبی مورد بحث قرار بگیرد در میان مردم عادی و در سطحی بین ادبیات کتبی و شفاهی زنده و فعال بوده است. بهر حال آن انواع ادبی که زبان ترکی را در روزهای سخت زنده نگهداشته بیشتر از شعر کلاسیک و یا مدرن، داستان، مقاله، رمان و یا روزنامه نگاری ادبیات و بخصوص اشعاری بوده که در سطح «ادبیات شناسی» چندان جدی گرفته نمیشده و این، مربوط به ادبیات عاشورائی و موضوعات دیگری از جمله شاهنامه خوانی و بازخوانی داستانها و قصه های مردمی در مجالس و مراسم دینی و یا اجتماعی و یا قهوه خانه ها بوده است.

حتی میدانیم که قبل از دوران رضاشاه، با وجود عدم وجود ممنوعیت رسمی انتشار آثار ترکى، تعداد آثار ترکی آذری نسبت به فارسی و عربی بمراتب کمتر بودند. اما در همین حجم کم هم موضوعات مربوط به ادبیات دینی و بخصوص عاشورا و شرح مصیبت کربلا بخش قابل توجهی از آثار منتشر شده را در بر میگیرد.

اصولا ترکی آذری دارای ادبیات بسیار غنی در مورد عاشورا ست. شاید اولین و مهمترین کسی که در این زمینه درخشیده است محمد فضولی بغدادی است که خود شیعه مذهب مومن بوده و بخش مهمی از عمرش را در حرم امام سوم شیعیان گذرانیده است. کتاب «حدیقه السعدا»ی فضولی احتمالا مهمترین اثر عاشورائی به ترکی آذری است. ولی بعد از فضولی هم بسیاری از شعرای آذربایجانی مانند صراف تبریزی، حکیم لعلی تبریزی، خورشید بانو ناتوان، عباسقلی آقا باکیخانوف و محمد حسین شهریار که به ترکی شعر گفته اند نوحه ها و مصیبت نامه های بسیاری در باره واقعه کربلا نوشته اند. شاعران درجه دوم و سوم هم این کار را کرده اند. اما ظاهرا نقش اساسی را درکمک به بقای ادبیات ترکی آذری این واقعیت بازی کرده که این اشعار صرفنظر از کیفیت ادبی و هنری شان، در میان مردم رواج یافته، زنده مانده و هر سال از طریق عزاداران و نوحه سرایان تکرار شده اند. اگر چه بعضى ها به كيفيت زبان تركى كه در ادبيات دينى بكار ميرود و درجه تاثير فارسى و عربى در آن خرده ميگيرند، اما بهر حال استفاده بلا مانع از تركى در مساجد و در وعظ ها، مرثيه ها و تعزيه هاى عمومى هم طبيعتا به حفظ و تقويت كاربرد تركى در ملاء عام كمك زيادى كرده است.

در زیر دو نمونه از نوحه ها و مصیبت نامه های عاشورائی تقدیم میشود:

فضولی

تدبیر قتل آل عبا قیلدین ای فلک!
فکر غلط، خیال خطا قیلدین ای فلک!
برق سحاب حادثه دن تیغلر چکیب
بیر بیر حواله ی شهدا قیلدین ای فلک!
بیر رحم قیلما دین جگری قان اولانلارا
غربتده روزگاری پریشان اولانلارا!

و الخ.

صراف تبریزی:

گل گلزار رسالت بو گئجه
شمردن ایسته دی مهلت بو گئجه
یا تماییب آل علی صبحه کیمی
شیعه یا تسین نئجه راحت بوگئجه

والخ.

من خودم هنوز بخوبی بخاطر دارم که زمان پهلوی این شعر در روزهای عزاداری در تبریز محبوب تر از همه بود و از طرف عزاداران تکرار میشد:

نئجه قان آغلاماسین داش بوگون
کسیلیب یئتمیش ایکی باش بوگون!
– چرا سنگ به گریه نیاید امروز؟!
در چنین روزی که هفتاد و دو سر بریده شده است!

جزوه های حاوی این ادبیات و اشعار هميشه در تبریز قابل دسترسی بود. احتمالا «سیاسی نبودن» این ادبیات و رواج طبیعی اش بین مردم که آنرا فقط برای عزاداری بکار میبردند مانع از ممنوعیت  ادبیات عاشورائی و پیشگیری از آن شده و بهمین ترتیب هم به حفظ ادبیات و شعر ترکی آذری کمک کرده است.

———————–

در قفقاز، در عرض هفتاد سال حاکمیت شوروی، ادبیات مذهبی ترکی آذری در جمهوری شوروی آذربایجان  مسکوت گذاشته شده و کتاب های مربوطه از بین برده شده اند.

آنچه که در اینجا نقل میشود یکی دو پاراگراف از نوشته من از سال 1990 در مجله «مطالعات آسیای مرکزی» (ش 1، ص 97-103، 1990) چاپ آکسفورد بریتانیاست. این نوشته
Glasnost and Soviet Azerbaijani Literature
(متن پی دی اف مقاله در اینجا، به انگلیسی) خلاصه یک سخنرانی در چهاردهمین کنگره شرق شناسان آلمان از 26-30 سپتامبر 1988 است. در این نوشته من سعی کرده ام نشان دهم که برسر کار آمدن میخائیل گورباچوف  در اتحاد شوروی (1985) و شروع سیاست «گلاسنوست» («آشکار گرائی») او چه تاثیراتی بر ادبیات جمهوری شوروی آذربایجان گذاشت. خلاصه کلام من در این مقاله و آن سخنرانی این بود که آذربایجان و کشور های آسیای مرکزی اولا در جریان اعاده حیثیت به نویسندگان و آثار ممنوع دوره شوروی «دیر جنبیدند» و ثانیا وقتی بتدریج شروع به نشر آثار بعضی قربانیان سانسور و سرکوب نمودند این کار را با احتیاط زیاد و رعایت سیاست حزبی انجام دادند. برای مطالعه نمونه های دقیق میتوانید به متن انگلیسی مقاله مراجعه کنید. در اینجا فقط به اشاره آن مقاله به مانعه ها در راه چاپ و پخش ادبیات دینی (یعنی اسلامی) در آذربایجان شوروی که برای خوانندگان ایرانی آشناتر است، اکتفا میکنم:

در جمهوری شوروی آذربایجان نه در گذشته به نشر و پخش ادبیات دینی اسلامی اجازه داده میشد و نه در شرایط «آشکار گرائی» (گلاسنوست) آقای گورباچوف چنین امکاناتی فراهم شد، در حالیکه این نوع ادبیات چه در جنوب و چه در شمال رود ارس تا تاسیس جمهوری آذربایجان در سال 1920 اهمیت بسیاری در ادبیات داشته و در آذربایجان ایران همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است. در آثار شعرا و نویسندگان برجسته ای از قبیل نسیمی (1369-1417) ، فضولی (1498-1556) صراف (؟-1907)  شهریار (1906-1988) و بسیاری شاعران دیگر آذربایجان موضوعاتی از قبیل تصوف، زندگی پیامبر، امام نخست شیعیان علی ابن ابیطالب و همچنین شهادت امام حسین ابن علی مقام ویژه ای داشته اند. بعضی از آثار مهم این شاعران مختص این موضوعات  اند و دیگران بطور ضمنی در باره این موضوع ها قلم فرسائی کرده اند. در طول تاریخ جمهوری شوروی آذربایجان حتی یکی از این آثار هم چاپ و منتشر نشد و در اختیار مردم قرار نگرفت.

قران که قبل از انقلاب با تفسیری فوق العاده جالب دو بار به ترکی آذربایجانی ترجمه و چاپ شده بود، در زمان شوروی دیگر چاپ نشد. در نوامبر 1986، آقای گورباچوف در یک سخنرانی در تاشکنت، پایتخت اوزبکستان، مردم را به «مبارزه قطعی و بی مهابا علیه همه پدیده های دینی» و «افزایش تبلیغات ضد خداپرستی» (آتئیستی) دعوت نمود. با اینهمه، حکومت شوروی هزارمین سالگرد مسیحیت در روسیه را هم از نظر تبلیغاتی و هم با کمک مالی پشتیبانی نمود و رسانه های شوروی یکصدا در باره «نقش مثبت کلیسای ارتدکس در جامعه» خبر و گزارش دادند. انجیل ابتدا در 100 هزار و سپس در 500 هزار نسخه چاپ شد و حتی نسخه های بیشتری هم از خارج وارد گردید. برعکس، چاپ و پخش ادبیات دینی به ترکی آذری در جامعه آذربایجان شوروی حتی مورد سوال و بحث هم قرار نمیگیرد. قران آخرین بار در شوروی با تیراژ محدودی در شهر قازان (تاتارستان) آن هم به عربی چاپ شد که در میان مسلمانان شوروی کمتر کسی آنرا میتواند بخواند و بفهمد. این هم حدود و ثغور «اشکار گرائی» را در عمل نشان میدهد و در عین حال این نکته را فاش میکند که در این «مبارزه» که میخائیل گورباچوف خواهان آنست، کدام طرف ضرر بیشتری را خواهد دید.

———————-

همچنین بخوانید: عباس جوادی: طرز نگاه به ادبیات آذربایجان در قرن بیستم

یک منبع جالب: نوحه و مرثیه ترکی



دسته‌ها:ادبیات, زبان و ادبیات

برچسب‌ها:, ,