در رابطه با مقاله چند روز پیش بنده در مورد کشتار ارامنه در امپراتوری عثمانی (سال 1915) چند نفر از خوانندگان و دوستان یکی دو ایراد گرفته بودند: یکی اینکه بعضی ها گفته بودند این مقاله آهنگ «توجیه» کشتار ها را دارد و دوستان دیگری پرسیده بودند یا قبول داریم ترکیه این کوچ اجباری و کشتار را سازماندهی و اجرا کرده یا نه و اگر قبول داریم که کرده، ترکیه باید مسئول این کشتار شناخته شود، دیگر راه حل بین دو طرف چیست؟
بنظر بنده ترکیه مسئوليت اخلاقى دارد نه فردى و دولتى. بهمان ترتيب ارامنه و روس ها. منظورم اين است كه برخلاف ساده انديشى ناشى از ندانستن كه در اكثريت ملاحظه ميشود، اينطور نبوده كه همه چيز آرام بوده و همه با صلح و صفا زندگى ميكردند و يكباره ترك ها روى ارامنه ريختند و صد ها هزار نفرشان را مجبور به ترك خانه و كاشانه شان كردند و يا كشتند. منظور اين است كه اين در شرايط جنگ بوده و يك گوشه اگر چه گوشه چشمگيرى از جنگ در آناتولى بوده. رفتارى كه در جريان اين چند ماه با ارامنه دولت عثمانى شده نمونه بارز و خشن تصفيه قومى و جنايت بيرحمانه عليه اين قوم بود. هيچ كس نميتواند و نبايد از اين مسئوليت بگريزد.
اين فاجعه اى براى همه دردناك است. اما در عين حال: آيا كسى از جناياتى كه در دو سه سال اشغال روس ها و ارامنه اما به ترك ها شده حرف ميزند؟ اين قطعا بان معنى نيست كه پس موضوع ارامنه را هم پيش نكشيم. اما بنظر من بايد در شرح حوادث منصف بود و همه جوانب را ديد و گفت. خوب، ارامنه دسترسى بيشترى به رسانه ها و منابع غرب داشته اند و دارند و حرفشان در نيمكره غربى شنونده بيشترى دارد و طبيعى است و حقشان هم هست كه از اين امكانات هم بخوبى استفاده ميكنند تا درك و احساس اندوه عميق خود در مورد اين فاجعه هولناك را در ذهن جهانيان حك كنند.
منظور من اين است كه بگذاريم مورخين دو طرف همه درد و دمل تاريخشان را طورى كه فكر ميكنند واقعيت دارد بريزند روى ميز تا آنهائى مثل من و شما و ايرانى و آمريكائى و فرانسوى كه كنار گود نشسته اند قضاوت درستى بكنند. تازه ما ها و يا حتى مورخين كه قاضى نيستيم و حكم كه صادر نمیكنيم بلكه فقط نظر ميدهيم اگرچه بعضى دولت ها و پارلمان ها خودشان را بجاى دادگاه بين المللى لاهه گذاشته اند! نهايتا منظور من از حل دو جانبه موضوع اين بود كه مناسبات دو كشور همسايه كه نميتواند يك عمر بر پايه تفاسير مختلف تاريخ مختل بماند. امروزه حدود ٣٠٠ هزار ارمنى شهروند جمهورى ارمنستان بطور غير قانونى در تركيه كار ميكنند اما مرز دو كشور فعال نيست تجارت نيست و هر دو بر طبل خصومت ميكوبند. حالا آن بحث هاى تاريخ بجاى خود، بگذاريد تب آن بحث ها كمى پائىن بيايد تا طرفين فكرى به امروز و بهبود مناسباتشان بكنند. مثل اين است كه ما ايرانيان همه اش اسير گذشته جنگ ها و خونريزي ها بين شاه اسماعيل و سلطان سليم باشيم و با آن خاطرات پس پريروز، امروز عليه همديگر خنجر بكشيم. بيشك تاريخ را بايد دانست اما نميتوان كه زندگى امروز را بخاطر اختلافات در مورد درك ديروز زمین گیر کرد.
****************
در آخرین خبر، پرزیدنت اوباما امسال هم در سخنان خود بمناسبت سالگرد کشتار ارامنه در 1915 در دولت عثمانی ضمن ابراز اندوه عمیق از این فاجعه، از «نسل کشی» نامیدن آن خودداری نمود.
ترک ها هم یک نفس راحتی کشیدند.
روزنامه ها و سايت هار تركيه خبر را با درشت ترين تيتر خود دادند.
«در صدمین سالگرد اوباما آن کلمه را نگفت.»
اما دلهره آنکارا هنوز فروکش نکرده. امروز شاید بوندستاگ (پارلمان آلمان) در این مورد قطعنامه قبول کند.
اصولا اینکه حالا کدام دولت و یا پارلمان این فاجعه را چطور نامگذاری میکند تبدیل به معضلی در مناسبات بین المللی شده. حکومت ها و پارلمان ها طوری رفتار میکنند که گویا هرکدام یک دادگاه بین المللی هستند و حکم صادر میکنند. ترکیه هم هر سال کلی مبلغ و انرژی و مشغولیت ذهنی صرف میکند تا دولت ها و پارلمان ها و افراد این فاجعه را نسل کشی ننامند.
عجیب است.
به نظرم موضوع با این ترتیب به ابتذال كشيده شده وتبدیل به توپِِ بازى در سياست شده است. مگر حكومت ها و يا پارلمان ها دادگاه هستند كه حكم صادر كنند؟ اين وزير و آن وكيل، اين مورخ و آن انستيتوى آكادميك، حتى فرد فرد جامعه جهانى ميتواند نظر بدهد، در باره تاريخ حكم نميكند، يعنى نميتواند بكند. به اين ميماند كه پارلمان اردن حكم كند كه ژاپنى ها در جنگ دوم خواستند چينى ها را نسل كشى كنند و يا حكومت پاكستان راى گيرى كند كه امريكا ٥٠٠ سال پيش بومى ها و يا بعدا افريقائى تباران را نسل كشى كرده يا نه.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.