«… از جنگل های سیبری آمدند. جسور، پراکنده، باهنر و هنوز در آغاز راهشان بودند. ابتدا به فلات ها، آنگاه به داخل چین و بالاخره مثل سیلی بی انتها به غرب روی نهادند و در همه جا پهن شدند…»
ژان پل رو: تاریخ ترکان
غزنویان غلامان ترک بودند… سلجوقیان که آناتولی را هم گرفتند – آنها هم ترک بودند… آق قویونلو و قراقویونلوها حتی اسمشان هم ترکی است… قبایل ترک در قدرت یابی صفویان و شاه اسماعیل نقشی اساسی داشتند… خود شاه اسماعیل هم ترک زبان بود، اگر چه اجدادش فارسی زبان بودند. پس نادر شاه وطایفه «قیرخلو»ی او از قبیله افشار؟ البته قاجارها هم ترک بودند – و یا درست ترش: ترک زبان. مظفرالدین شاه، عباس میرزا، محمد علی شاه، بعدا ستارخان، ملکه تاج الملوک آیرملو همسر رضاشاه، ارانی، ثقه الاسلام، کسروی، ایرج میرزا، محمد علی خان تربیت، معجز، ملکه فرح دیبا همسر محمد رضا شاه، پیشه وری، آیت الله شریعتمداری، شهریار، غلامحسین ساعدی و صمد بهرنگی…
آذربایجانیهای ایران ترک هستند؟
آتاترک و اردوغان هم ترک هستند. سلطان سلیمان محتشم، سلطان سلیم که با شاه اسماعیل جنگ کرد هم ترک بود، نبود؟
پس ترکمن ها؟
اوزبکها و قزاقها چطور؟
اویغورهای چین؟
ترکهای سلانیک یونان؟
«اویغورهای زرد» چین که بیشترشان بودائی هستند چطور؟
چوواشهای شامانیست سیبری؟
خزرهای هزار تا دو هزار سال پیش را که دین یهود را پذیرفتند واقعا میتوان ترک حساب کرد؟
پس قاقاوزهای مولدووا چطور که اصلیتشان ترک است اما دین شان مسیحی ارتدکس و زبان کنونی اکثریتشان روسی؟
آیا همه اینها را در مجموع میتوان «ترک» نامید؟
نقاط مشترک ترکها چیست؟ نژاد؟ ظاهر فیزیکی؟ زبان و درجه ارتباط و تفاهم زبانی؟ دین؟ مذهب؟ سرزمین مشترک؟ تاریخ مشترک؟ عادات و رسوم؟ غذاهای ملی؟ موسیقی؟ شعر و ادبیات؟
اسم و یا صفت «ترک» و «ترکی» میتواند آدم را به سادگی دچار اشتباه کند.
یعنی چه «ترک»؟
در ایران به شهروندان ترکیه «ترک» میگویند.
به آذربایجانیان ترک زبان هم «ترک» میگویند.
یعنی همه شهروندهای امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه از نظر نژادی «ترک» بودند و یا هستند؟ یعنی آذربایجانیان ترک زبان هم از نظر قومیت و نژاد «ترک» هستند؟ یعنی منشاء ژنتیک و شجره آنها به قبایل ترک زبان آسیای میانه و منطقه آلتای و مغولستان برمیگردد؟ یعنی مثلا اردوغان و یا ناظم حکمت و یا ستارخان و شاه اسماعیل از نوادگان اوغوزخان و آلپ ارسلان سلجوقی هستند؟
در اینجا ظاهرا بیشتر شهروندی و یا زبان رسمی امپراتوری عثمانی و بعدها جمهوری ترکیه و ایران و زبان مادری این افراد است که در نظر گرفته میشود و نه قومیت و نژاد. اردوغان را نمیدانم، اما بعید است که آتاترک و ناظم حکمت چشم آبی و مو بور از نظر تباری با ترک زبانان تاریخی آسیای میانه مانند طغرل بیگ و سلطان آلپ ارسلان سلجوقی یکی باشد. هم آتاترک و هم ناظم حکمت متولد سلانیک در یونان امروزه بودند. مثلا مادر ناظم حکت بقولی مخلوط چرکزی، صربی، آلمانی، فرانسوی و لهستانی بود.
از اینطرف، یعنی ایران، ستارخان را نمیدانم. اما در اینکه خاندان شیخ صفی اصالتا کرد بودهاند که پیشتر به آذربایجان و گیلان کوچیدهاند خیلیها نوشتهاند. دیگران به اشعار فارسی شیخ صفی با لهجه آذری اشاره میکنند. علاوه بر این مادر شاه اسماعیل مارتای مسیحی دختر سلطان اوزون حسن است و مادر مارتا یعنی زن اوزون حسن هم تئودورا دسپینا خاتون دختر پادشاه مسیحی طرابوزان است که یونانی زبان بود. با این ترتیب شاه طهماسب فرزند متعصب شاه اسماعیل هم مثل پدرش، مرشد بزرگ و اولی الامر صوفیان و سایه خدا، نیمه یونانی الاصل بوده است. اما شاه اسماعیل اگرچه دو زبانه یعنی فارسی زبان و ترکی زبان بود ظاهرا زبان نخست اش ترکی بود و هم به فارسی و هم به ترکی شعر میگفت.
همچنین به جز دو سه نفر، همه سلاطین عثمانی مادر و همسر مسیحی داشتند که اصلشان از سرزمینهای غیر ترک مانند صربستان، یونان، و حتی اوکرائین بود. آنها قبل از آنکه به حرم سلطان عثمانی آورده شوند به اسلام میگرویدند و نامشان را عوض میکردند.
امروز وقتی در خیابانهای استانبول و یا آنکارا پرسه میزنید، ظاهر فیزیکی اکثریت مردمی که میبینید هیچ هم یاد آور خیابانهای بیشکک، آلماتی و یا حتی تاشکند در قرقیزستان، قزاقستان و یا اوزبکستان نیست.
کند و کاو شجرهها در تواریخ و تذکرهها چندان نتیجهای نمیدهد و اکثرا با احساسات و پیشداوریهای سیاسی مخلوط میشود.
احتمالا هر گونه بررسی میتواند مورد تردید قرار گیرد و باعث مباحثات بی نتیجه ملت گرایانه و یا قوم پرستانه شود. تنها استثنائی که نتیجهای قطعی بدست میدهد بررسی هاپلوگروهها با هدف تشخیص کُد «دی ان ای» انسان هاست که اغلب از آب دهان و یا هر کوچکترین نمونه بدن، یعنی مثلا خون، پوست، استخوان و یا موی آنها بدست میاید. تنها چیزقابل تامل در این تستها این سوال است که آیااین تستها در مورد چند هزار و یا صد هزار نفر و در کدام مناطق جغرافیائی یک کشور و یا منطقه انجام گرفته و آیا نتایج این تستها را میتوان به تمامی و یا اکثریت آن قوم و یا ملت تعمیم داد یا نه. از این جهت است که بررسی چند تحلیل مختلف برای درک وضعیت واقعی سودمند تر از تکیه فقط به یک تحلیل است. البته اعتبار و تجربه علمی موسسهای که این تحلیل را انجام میدهد هم نقشی کلیدی بازی میکند.

حوض هاپلوگروه های مردم آناتولی بنا به جیننی اوغلو 2004: 94.1% اوروپا، مدیترانه و خاورمیانه، 3.4% آسیای میانه و 2.5% بقیه
تقریبا همه تستهای ژنتیکی «دی ان ای» که هرکدام با چند هزار نفر از چهار گوشه ترکیه انجام گرفته، نشان میدهند که سهم مشخصات ژنتیک منطقه آسیای میانه در حوض ژنتیک اکثریت مردم ترکیه کم است: حدود ۳-۵ درصد، در حالیکه ۷۰-۸۰ و به گفته بعضی منابع ۹۴ درصد کُد ژنتیک مردم آناتولی مربوط به خاورمیانه، اروپا و حوزه دریای مدیترانه میشود (جیننی اوغلو و دیگران، ۲۰۰۴ و هودوغلوگیل و دیگران، ۲۰۱۲).

حوض دی ان ای مردم آناتولی (استانبول، قیصری، آیدین) بنا به هودوغلوگیل و دیگران، 2012: سبز: خاورمیانه، آبی: مدیترانه و اروپا، آبی تند: آسیای جنوب غربی، سرخ: آسیای میانه
در ضمن: حوض ژنتیک اکثریت ایرانیان هم بی شباهت به مشخصات ترکیه نیست: ۸۴ درصد متعلق به حوزه مدیترانه و آسیای جنوب غربی (ایران و خاورمیانه) هشت در صد اروپای شمالی و تنها پنج درصد آسیای شمال شرقی (و آسیای میانه.)
برای مقایسه نگاهی هم به ترکیب هاپلوگروههای مردم «آلتائی» بیاندازیم که شامل سیبری جنوبی و غربی، مغولستان، چین شمالی، قزاقستان و قرقیزستان میشود که منشاء نخستین قبایل ترک زبان است:
هیچ تاریخ و یا مورخی جدی که با تاریخ هزار سال پیش منطقه آشناست، شکی نمیکند که قبل از تصرفات و حاکمیت تدریجی ترکان و پیدایش اسلام در بیزانس یعنی حدودا ترکیه کنونی (از قرن یازدهم تا فتح استانبول در سال ۱۴۵۳)، اکثریت قومی این امپراتوری قدرتمند، از یونانی و ارمنی و ایرانی و آسوری، به هر حال هر چه بود ترکی نبود و دین اکثریت هم اسلام نبود.
در ایران هم کوچ قبایل ترک از قرن دهم و یازدهم به بعد بطور مستمر وجود داشته و آنها از غزنویان و سلجوقیان به بعد حاکمیت ایران را دراکثر دورههای حکومتهای قبیلهای یعنی تا صفویان دردست خود داشتند و بخاطر تمرکز بیشتر در آذربایجان حتی زبان اکثر مردم این ولایت هم ترکی شده اما کُد ژنتیک مردم بومی در اساس و جوهر خود چندان تغییر نیافته است. این هم دلیل دیگری است که اکثر دانشمندان که در این مورد خاص تحقیق کردهاند میگویند تعداد کوچندگان از مردم بومی و یکجا نشین کمتر بوده است.
اگر به ترکیه برگردیم، مردم قبلی بیزانس قتل عا م نشده و به صورت سرتاسری به کشور دیگری مهاجرت نکردهاند. ترکان مهاجر هم اگرچه اقلا پنج قرن بطور منظم بصورت قبایل چند صد نفره و یا چند هزار نفره اکثرا از راه آذربایجان ایران و شمال عراق به بیزانس میرفتند اما در مجموع تعدادشان کمتر از مردم محلی بود. آنچه که باعث تغییر زبان و حتی دین اکثریت مردم آناتولی و استانبول شد چیز دیگری جز حکومتداری ترکان نمیتواند باشد. بسیاری از «یورگو»ها و «ماریا»ها طولی نکشید که «محمد» و «خدیجه» نام گرفتند. ترکی در عمل زبان رسمی و مشترک امپراتوری عثمانی شد. اما در مقابل، طولی نکشید که حکام ترک اصول دولتداری، کشاورزی، عادات خورد و خوراک و یا جمع آوری مالیات بومیان غیر مسلمان را قبول نمودند.
انها اکثرا «ترک» شده بودند. در حقیقت این هم درست نبود. آنها عثمانی شده بودند – تبعه عثمانی، زبان نخست اکثریتشان ترکی و دین تعداد روز افزونی از آنان تبدیل به اسلام شده بود ولی همه شان عثمانی بودند.
لفظ «ترکیه» هم در ابتدا نا روشن بود. در واقع اسم ترکیه را ابتدا غربیها ایجاد کردهاند. اصلش به لاتین و ایتالیائی (تورکیا Turcia) بوده که آن هم به معانی مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا مارکو پولو از سرزمینهای آسیای میانه در حیطه دولت چین که مسکن قبایل ترک زبان بوده همچون «تورکیای بزرگ» و از آسیای صغیر یعنی آناتولی که در زمان او هدف کوچ و اسکان قبایل ترک قرار گرفته بود بعنوان «تورکمنستان» (ترکمنستان) نام میبرد. ابن بطوطه آناتولی را گاه «التورکیه» و گاه «کشور رومیان» (یعنی یونانیان) مینامید که تحت نظارت «ترکمنها» قرار دارد. مورخین و جغرافیادانان عرب نیز تا سال ۱۹۱۷ از مصر و سوریه همچون ««دولت الترکیه» و «دولت الاتراک» سخن گفتهاند اگر چه اقلا در این تصرفات عثمانی تعداد ترکان اندک بوده است (رو، ۲۷-۳۵).
به سوال نخستینمان برگردیم: تعریف واژه «ترک» چیست؟ عنصر مشترک همه کسانی که «ترک» نامیده میشوند چیست؟
طوری که دیدیم نژاد و باصطلاح «خون» نیست که شخصی را همچون «ترک» تعریف میکند و یا نمیکند. دین و مذهب هم نیست چرا که «ترک»های یهودی، مسیحی، بودائی شامانی هم اگرچه دیگر زیاد نیستند، اما هستند. سرزمین مشترک و تاریخ و فرهنگ هم نیست. حتما موسیقی و افسانهها و غذاهای و لباسهای ملی هم برای ترک بودن کافی نیست.
پس اشتراک یک ترک ترکیه و یک آذری ترک زبان ایران اگر در تاریخ و فرهنگ مشترک، در مذهب، در خون و نژاد نیست، پس در چیست که به آن هم «ترک» میگویند، به این هم؟ زبان و شباهت زیاد زبان است که به هر دو «ترک» گفته میشود، مثل آنکه اتریشی و آلمانی هم زبانشان یکی است، همسایه هم هستند، اما تاریخ، شهروندی و فرهنگشان از همدیگر متمایز است. حتی از نگاه فرق های زبان و لهجه هم فرق بین ترکی ترکیه و ترکی آذری ایران به مراتب بیشتر از آلمانی آلمان و اتریش و یا فرانسوی فرانسه و کاناداست.
اکثر دانشمندان و بخصوص مردم شناسان و زبانشناسان، عامل زبان را تنها عنصر مشترک «ترکها» از سیبری تا بالکان میدانند که در طی دو هزار سال گذشته از نقطهای به نقطه دیگری از اوراسیا شتافته و در این نقاط رحل اقامت افکندهاند. هندریک بوشوتن در کتاب مهم مرجع با تیتر «زبانهای ترکی» (۲۰۰۶، ص ۱) میگوید: «مثلا برعکس فرقهای چشمگیری که بین زیر گروههای مختلف خانواده وسیع زبانهای هند و اروپائی دیده میشود، این فرقهای بزرگ بین اعضای گروه زبانهای ترکی دیده نمیشود» (اما) بغیر از گذشته مشترک زبانی عامل دومی نیست که اعضای گروه (زبانی) ترکی را بهم پیوند دهد» (همانجا) و تورکولوگ معروف فرانسوی ژان پل رو در کتاب «تاریخ ترکان» که به ترکی هم ترجمه شده مینویسد: «تنها تعریفی که میتوان در مورد ترکها قبول نمود، عامل زبانشناختی است. ترک کسی است که ترکی سخن میگوید. هر تعریف دیگری نقص خواهد داشت» (رو، ص ۲۸.)
از این جهت است که در تاریخ وقتی زبان یک گروه اجتماعی عوض شده مثلا ترکی میشود از «ترک شدن» و یا «ترکی شدن» Turkification آن گروه سخن میرود، چیزی که مثلا در آناتولی و یا آذربایجان شاهدش بودهایم. مثلا مورخ معروف ترک فاروق سومر در قرن چهاردهم از «ترک شدن مغولها» در ایران سخن میگوید که منظورش «ترک زبان شدن» آنهاست (نگاه کنید به این مقاله). بهمین ترتیب وقتی مثلا «بلغار»های باستان اوراسیا که ابتدا زبانی آلتائی و نزدیک به ترکی باستان صحبت میکردند به بالکان کوچ کرده مسکون شدند و در آمیزش با اسلاوهای محلی زبان اسلاوی «بلغاری» را پذیرفتند، از «اسلاوی شدن» آنها سخن میرود در حالیکه هویت نژادی بلغارهای امروزه اساسا آسیای میانهای و یا ترکی – مغولی نیست.
اما در پایان به سه نکته هم باید اشاره کرد که هر سه به یک درجه حائز اهمیت اند.
یکم: «ترک بودن» در ابتدای تشکل و پیدایش ترکها بعنوان یک یا چند قوم با زبان و لهجههای رنگارنگ البته احتمالا جنبهای نژادی و قبیلهای (یعنی ژنتیک) مخصوص خود را هم داشته است. از نظر تاریخی این دوره مربوط به مثلا حوالی سدههای پنجم و ششم قبل از میلاد تا هزار سال بعد از آن میشود یعنی زمانیکه ترکها هنوز جزو اتحادیه بزرگ قبیلهای هونها و دیگر گروهها بودند اگرچه در آن دوره هم ترکها نیز مانند قبایل آلتائی دیگر و یا هند و اروپائی پیوسته در حال آمیزش با دیگر قبایل بودند. اما قبایل ترک هرچه کوچ مبکردند و با مردم و قبایل دیگر میآمیختند هویت نژادی و ژنتیک مخلوط تری پیدا مینمودند. در نمونه ایران و آناتولی و خاورمیانه هم ما از برآمدن غزنویان و کوچ سلجوقیان تا آمدن صفویان میبینیم که هر وقت کتابهای تاریخ و ادبیات و تذکرهها از «ترک» و «ترکها» سخن میگویند اغلب منظورشان قبایل ترک است که اکثرا بصورتی بارز و مشخص، یعنی جدا از توده مردم بومی زندگی میکردهاند. اما در عرض چند قرن این قبایل با مردم بومی «بُر میخورند» و میامیزند. در این مرحله، احتمالا حدودا از صفویان به بعد است که اگرچه هنوز بعضی قبایل، طوایف و ایلات ترک زبان به زندگی چادرنشینی خود ادامه میدهند، زندگی اکثر آنها رو به یکجا نشینی و شهری شدن میاورد. در این مرحله دیگر نه مشخصات نژادی و ظاهر فیزیکی بلکه فقط زبان است که آنها را از مردم دیگر محیط خودشان مشخص میکند. در این دوره است که «ترک» در ایران و بخصوص آذربایجان دیگر نه بمعنای قبیله و تبار بلکه فقط گویشور زبان ترکی است. ترک بمعنی ترک زبان. مشابه این روند را در آناتولی هم شاهد هشتیم.
دوم: وقتی از تعبیر کلی «زبان» بعنوان عنصر مشترک بین «ترکها» سخن میگوئیم و علاوه میکنیم «ترک کسی است که ترکی سخن میگوید،» باید کمی احتیاط کنیم. کدام «ترکی»؟ آیا مثلا قزاقی و یا اویغوری و یا قاقاوزی و چوواشی هم – اگر چه آنها هم مربوط به خانواده زبانهای آلتائی میشوند، همه یک زبان و آن هم ترکی هستند؟ همان ترکی که ما ترکی امروزه ترکیه و یا آذربایجان را مینامیم؟ در آن صورت آیا انگلیسیها و یا سوئدیها هم که زبانشان از زیر گروه «ژرمنی» خانواده زبانهای هند و اروپائی است میتوانند امروزه بعد از گذشت ۱۵۰۰-۲۰۰۰ سال از آغاز تفکیک این زبانها، زبان خود را بجای انگلیسی و سوئدی فقط بطور کلی «ژرمنی» بنامند؟ واقعیت این است که تعبیر «ترکی» فقط به زبانهای ترکی رایج در ترکیه و آذربایجان ایران گفته میشود. حتی در جمهوری آذربایجان دولت و اکثر مردم به زبان ترکی خود «آذربایجانی» میگویند (اگرچه بنظر من این تعبیر نادرست است). در قزاقستان و یا اوزبکستان و ترکمنستان هم اگر از مردم، حتی از تحصیلکردگان بپرسید آنها هم زبان خود را نه ترکی بلکه مثلا قزاقی، اوزبکی و یا ترکمنی مینامند اگر چه همه میدانند که زبان آنها هم جزو زیر گروه زبانهای ترکی (تورکیک) در خانواده زبانهای آلتائی است.
و بالاخره سوم، و اینجا دیگر نه علم و تاریخ و تست و غیره بلکه سیاست وارد میدان میشود: صرفنظر از هر بررسی و تحلیل علمی، هر شخص میتواند.خود و گروه زبانی خود را هر طور که بخواهد تصور کند و این برای بعضیها موضوع دانستن و ندانستن هم نیست – مسئله ایمان و نظر است اگر چه ربطی به واقعیت عینی و یا علمی نداشته باشد. اینکه انسانها گروه زبانی خود را جدا، مستقل و حتی برتر از دیگران میدانند یانه و اینکه آنها با وجود شباهت کامل مشخصات ژنتیکی شان، فقط بدلیل زبانشان که زبان ملی و مشترک یک کشور نیست، خود را قوم و ملت دیگری میشمارند یانه، مربوط به تمایلی سیاسی و شاید هم گذرا میشود که به هزار و یک دلیل در ذهن آنها جا افتاده است. در اینجا سیاست رایج، اشتباهات دولت، خانوادهها، رسانهها، گروههای سیاسی، قدرت و ضعف کشور مربوطه، رفاه و آزادی و یا فقر و عقب ماندگی کشورهای دیگر و بخصوص همسایه و مناسبات آنها در دوره معینی با کشور و ملت مورد بحث نقش مهمی بازی میکند. مثلا در حالیکه بعضی گروههای اقلیت ترک زبان یونان و بلغارستان مدتها بر ضد حکومتهای خود و به نفع حکومت ترکیه فعالیت میکردند، این قبیل فعالیتها بعد از پیوستن یونان و بلغارستان به اتحادیه اروپا کاملا فروکش کرد چرا که دیگر کسی حتی بخاطر همزبانی با ترکهای ترکیه نمیخواست ضدیتی با کشور آباء و اجداد خود یعنی یونان و بلغارستان داشته باشد.
—————————
برای مراجعه به منابع و مطالعه بیشتر:
Boeschoten, Hendrik: The Speakers of Turkic Languages; in: Johanson, Lars and Csato, Eva A.: The Turkic Languages, Routledge, New York, 2006
Cinnioğlu, Cengiz, et al: Human Genetics: Excavating Y-chromosome haplotype strata in Anatolia, Volume 114, Issue 2, pp 127-148, January 2004
Hodoğlugil, Uğur and Mahley, Robert W: Turkish Population Structure and Genetic Ancestry Reveal Relatedness among Eurasian Populations, Annals of Human Genetics, 2012
National Geographic: Your Regional Ancestry: Reference Populations
Roux, Jean-Paul: Histoire des Turcs. Deux mille ans du Pacifique a la Mediterranee, Paris 2000
ترجمه ترکی:
Roux, Jean-Paul: Türklerin Tarihi. Pasifik’ten Akdeniz’e 2000 Yıl, İstanbul 2013
عباس جوادی: تعابیر ترک و ترکمن در تاریخ
عباس جوادی: ترکی ترکیه و «ترکی» های دیگر
عباس جوادی (ترجمه و حواشی): تاریخ ترک زبان شدن آذربایجان از نگاه فاروق سومر
دستهها:اقوام و قبایل, رنگارنگ, زبان، هویت و ملیت
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.