عباس جوادی – بعضی غلط های بزرگ اما رایج و جا افتاده هستند که اولا غلطند و ثانیا مرتبا تکرار می شوند. آن روز با یکی از اساتید دانشگاه ترکیه که انسانی بسیار شریف و داناست و به تاریخ و علوم اجتماعی هم علاقه وافری در حد کتابخوانی و بحث منطقی دارد، هم صحبت بودم. میان کلام می گفت «وقتی ما ترک ها از آسیای میانه بلند شدیم و به آناتولی آمدیم…» نخواستم دلش را بشکنم ولی چند بار خواستم به نرمی بگویم «آقای دکتر، واقعا فکر می کنید و یا مطمئن هستید که اجداد مستقیم و بلاواسطه شما و پدر و مادر محترمتان و پدر و مادر آنها و نسل های قبل از آنها تا هزار سال پیش یعنی حدودا چهل نسل پیش از سرزمین های قزاقستان و قرقیزستان کنونی بار و بندیل را بسته و از طریق خوارزم و بخارا و بلخ و نیشابور به استانبول آمده اند؟ اصلا در آیینه یک نگاهی بیاندازید ببینید شباهتی میان شما و مردم کنونی آن سرزمین ها که بنده هم بسیار و بیکران دوستشان دارم، وجود دارد؟ فکر نمی کنید در این هزار سال چه آب هایی که از زیر این پُل نگذشته و چه اختلاط های رنگارنگی که نشده تا هر کس را به صورتی در آورده که امروز هست و کودکانش را طوری که فردا آنگونه خواهند بود و هرکدام از آنها داستان دیگری دارد؟ فکر نمی کنید این فقط زبان و شهروندی و احتمالا مذهب شما و تا جاییکه می شناسید، پدرانتان و پدربزرگانتان هستند و فرهنگ و آموزش و تربیتی هست که گرفته اید و گرفته اند و همه ما و همه ملل و اقوام می گیریم و می گیرند و هر کداممان فکر میکنیم که این هستیم و آن هستیم، اما اصلا و ابدا فلان و بهمان نیستیم؟»
پس قومیت؟
امروزه قومیت انگلیسی ها را «آنگلو ساکسون» می نامیم. این تعبیر، ترکیب نام دو قوم ژرمن (آنگل ها و ساکسون ها) است که ۱۵۰۰-۱۲۰۰ سال قبل به بریتانیا سرازیر شده، در آنجا بعد از جنگ و جدال و اختلاط زیاد با اقوام بومی و کِلتی زبان، قومیت کنونی انگلیسی یعنی آنگلو ساکسون و زبان انگلیسی امروزه را بوجود آورده اند که با ژرمنی (آلمانی کنونی) قرابت زیادی دارد.
زبان انگلیسی جزو زبان های ژرمنی است، درست مانند آلمانی، سوئدی و یا دانمارکی و داچ («هلندی»). اما اصل و ریشه مردم انگلستان و کلا بریتانیا از نظر تباری و نژادی ژرمنی نبود، کلتی بود. زبان های مردم بومی بریتانیای کنونی هم ژرمنی نبود، بلکه اسکاچ، وِلش و یا ایرلندی بود که زبانهای کلتی هستند و نه ژرمنی مثل انگلیسی. یعنی امروز هر کسی که در بریتانیا انگلیسی زبان است، اگر به ۲۰۰۰ سال پیش برویم، زبان و حتی تبارشان اصلا ربطی به انگلیسی و تبار و «نژاد ژرمنی» یعنی آنگلی و ساکسونی نداشت. هم زبان مردم عوض شده و هم تبار مردم. زبان، انگلیسی شده. تبار اکثریت مردم هم، وابسته به اقوامی که آمده، در این سرزمین ها مسکون شده و با دیگران آمیزش یافته اند، مخلوط شده است.
و یا آیا در ایران هر کس که فارسی زبان است، ریشه و اجدادش از همان اقوام آریائی یعنی ماد ها، پارس ها، پارت ها و دیگر قبایل هند و ایرانی است که سه چهار هزار سال پیش از آسیای میانه به جلگه ایران کنونی آمده و با ايلاميان آمیزش یافته اند؟ به غير از اختلاط با ايلاميان، اقوام هند و ايرانى كه از اوراسيا آمده بودند، با اقوام ميانرودان، آسياى صغير، يونان وآسياى ميانه، با ارامنه، اعراب، تركان و مغول ها در آميختند و تركيب جديدى از ملت و مليت ايرانى را تاسيس نمودند كه فارسى، زبان و فرهنگ مشترك و ملى اش شده بود.
در ترکیه بعضى ها به صرف اینکه «ترک» یعنی ترک زبان هستند، تصور می کنند ریشهٔ تباری شان هم به آسیای میانه برمیگردد، یعنی به هزار وبیشتر سال پیش از آنکه سلجوقیان و دیگر اقوام ترک زبان از آسیای میانه به ایران و آناتولی کوچ کردند. اغلب ترک ها هنگامیکه در باره «تاریخ ترک ها» می نویسند، آن را از آسیای میانه، از کوهستان های آلتای شروع می کنند و می گویند که «ما چگونه از را ه خراسان و ایران به آناتولی آمدیم»، اما به تاریخ بیزانس یعنی اصولا آناتولی دو هزار تا هزار سال پیش یعنی قبل از مهاجرت ترکان به بیزانس اهمیت چندانی نمیدهند.
حتی از نظر ظاهر انسان ها هم این موضوع، چیز پیچیده ای نیست و پژوهش زیادی نمی خواهد. کافی است در استانبول، آنکارا و دیگر شهر های ترکیه گردشی بکنید و به سیما و قیافه مردم «ترک» نظری بیاندازید. آیا آنها شبیه مردم آسیای میانه، یعنی مثلا قزاقستان، قرقیزستان و اوزبکستان هستند؟ اکثر ترک ها چنین ظاهری ندارند. تاریخ آناتولی یعنی روم شرقی هزار وچند سال پیش هم نشان می دهد که بعد از کوچ، سکونت و حکومت قبایل ترک و بخصوص سلجوقیان در قرن یازدهم، این قبایل با مردم بومی آمیخته و از نگاه دولت داری و اختلاط تباری با بومیان که اکثریت مردم را تشکیل می دادند، ملت جدیدی را به وجود آورده و زبان و حتی دین این مردم را عوض کرده اند. زبان و دین اکثریت مردم در این هزار سال برگشته، زبانشان ترکی و دینشان اسلام شده است. ولی تبار و قومیت مردم، به معنی نژادی و ژنتیک «ترکی» نشده، چرا که کسی مردم سابق آناتولی را از پیر و جوان نیست و نابود نکرده، بلکه آنها بودند که با مردم تازه رس آمیخته، ملت جدید عثمانی و سپس ترک را به وجود آورده اند.
تورکولوگ معروف فرانسوی ژان پل رو در اثر معروف خود «تاریخ ترکان» می نویسد: «… تنها معیار ترک بودن، زبان است. این معیار (ترک بودن) مطلقا قومی و نژادی نیست. باستانشناسان کوشش کرده اند به کمک جمجمه های براکیسفال یعنی تیپ مغولی که در قبر های باستانی ترین مناطق مسکونی ترکان قدیم (در مغولستان کنونی) یافته اند، نخستین سرزمین های آنان را معین کنند. (…) درست است که نخستین شاخهٔ ترک ها مشخصات معین نژادی داشته اند. اما این مشخصهٔ مردم شناختی، به سرعت ویژگی تمایز گر خود را از دست داده است. مدت کوتاهی پیش از پیدایش مسیحیت شاهد آسیائی های باستانی بلند قامت، مو بور و آبی چشم و یا قوم ترک قرقیز هستیم که احتمالا همان هند و اروپائی های ترک شده بودند» (۱). قبیله های ترک، بعد از آن به سوی جنوب (چین)، غرب (اروپا) و جنوب غرب (ایران و ترکیه) کوچ کرده با صدها قوم و قبیله و طایفه آمیزش یافته اند.
نمونه های تحلیل دی ان ای اکثریت مردم، هم در ایران و هم در ترکیه، نشان از اختلاط و آمیزش آنها دارد. این تحلیل ها نشان می دهند که ۸۰-۹۰ درصد مشخصات دی ان ای اکثریت بزرگ مردم ایران، ترکیه، قفقاز، عراق و سوریه ویژگی های حوزه های آسیای جنوب غربی، مدیترانه و قفقاز را دارند. در مقابل، در حوض دی ان ای اکثریت بزرگ این ملت ها سهم مشخصات ژنتیک آسیای میانه بسیار کم، یعنی تا پنج درصد است (۲).
برخى زبان ها به هر دلیلی نسبت به زبان های دیگر در جغرافیای بزرگتری از کره زمین پهن شده، ریشه دوانده، زبان های دیگر را تحت تاثير خود قرار داده و یا حتی تبدیل به زبان مللى شده اند که قبلا زبان دیگری را تکلم می کردند. این دلیل ها گوناگونند: توسعه اقتصادی و علمی و یا حاکمیت سیاسی و نظامی (انگلیسی)، لشکر کشی و فتوحات همراه با زبان و ادبیات (اسپانیولی)، زبان و ادبیات، فرهنگ و هنر (یونانی و یا فارسی)، فتوحات و گستردگی دینی که با آن شناخته میشوند (مثلا عربی)، کوچ ها، حاكميت و سکونت در سرزمین های جدید (ترکی) و یا تعدد جمعیت و باستانی بودن تاریخ و تمدن آن قوم (مثلا چینی).
می توان حدس زد که در ابتدا (اگر اصولا بتوان برای اختلاط های قومی و زبانی نقطۀ آغازی فرض کرد) زبان و قومیت یک قوم و قبیله به هر حال همخوان تر از امروز بود. فرانسه زبان ها در ابتدا از فرانک ها و گُل ها و کلت ها ریشه گرفته اند که بعد از جدائی ژرمن ها از فرانک ها، زمینه شکل گیری دو زبان فرانسه و آلمانی بوجود آمد. زبان کنونی انگلیسی محصول آمیزش زبان های ژرمنی، کلتی و فرانسه است. ترک زبان ها ابتدا اقوامی بودند که در آسیای میانه زندگی می کردند و به زبان های «ترکی ریشه» («پروتوترکی») صحبت می نمودند. آنها دیر تر به سوی غرب، جنوب و شرق پخش شدند و زبان های آن مناطق و از جمله آذربایجان و ترکیه را عوض کردند.
در سه-چهار هزار سال گذشته تقریبا زبان همۀ اقوام خاورنزدیک و همچنین قفقاز یا کاملا تغییر یافته، یا بصورت تمایز ناپذیری تحول نموده و یا با دیگر زبان های منطقه از نگاه واژگان، دستور و حتی تلفظ مخلوط شده است.
-زبان عراق امروز از سومری به آشوری و اکدی و آرامی و آنگاه به عربی تغییر یافته،
-زبان مصر از مصری باستان به قبطی و یونانی و آنگاه به عربی تغییر یافته،
-زبان ارمنستان و آناتولی شزقی از اورارتوئی به ارمنی و آرامی و یونانی و ایرانی و آنگاه به ارمنی و کردی و ترکی تغییر یافته،
-و زبان آتروپاتن از گوتی و لولوبی و هوریتی به مادی و پهلوی و لهجه های محلی ایرانی غربی و آنگاه به کردی و ترکی تبدیل شده است.
پارسی باستان و یونانی باستانِ ۲۵۰۰ سال پیش آنقدر تحول یافته اند که ایرانیان و یونانیان معاصر زبان های باستانی خود را مطلقا نمی فهمند.
ترکی آنقدر از فارسی و عربی و فارسی آنقدر از عربی متاثر شده که امروزه این زبان ها را نمیتوان جدا از همدیگر تصور کرد.
این همه تحول و دگرگونی زبانی، فرهنگی، مذهبی و حتی قومی نتیجهٔ جابجا شدن یک قوم و چیرگی قوم دیگر نبوده است. کسی قومی را ازبین نبرده و به گفتهٔ ایگور دیاکونوف، اقوام بومی سابق «نه نابود گشتند و نه از میهن خویش رانده شدند.» این اقوام کنونی نوادگان همان انسان ها هستند که «بلا تغییر ماندند،» اما هر بار با اقوام جدید، با زبان، دین و فرهنگ نو آمیزش یافتند (۳).
اگرچه روابط تاریخی و سیاسی اقوام و ملل منطقه همیشه صلحجویانه و دور از تشنج نبوده، اما به هر تقدیر دستکم سه هزار سال همسایگی و همزیستی یک نتیجه غیر قابل انکار داشته است: آمیزش قومی، زبانی و فرهنگی عمیق همه این اقوام وبه ویژه اقوام همسایه.
عجیب است که با اینهمه، بخصوص صد سال گذشتهٔ این منطقه، دوره ای پر از التهاب و تفرقه داخلی و منطقه ای، خصومت و حتی جنگ و خونریزی بود و سرچشمه بسیاری از این اختلافات خونین نیز تصورات متخاصم طرف ها در باره قومیت، تبار، زبان و دین بوده و هنوز هم چنین است. معلوم میشود که آن همه مشترکات و گذشتهٔ همسایگی طولانی و همچنین آمیزش قومی و فرهنگی هنوز قادر نشده است بطور لازم و به صورتی درازمدت تر رویاروئی های خشونت آمیز بین دولت ها، ملت ها، اقوام و حتی گروه های کوچک این جوامع را مهار کند.
منابع
(1) Roux, J.-P.: Türklerin Tarihi, İstanbul 2013, s. 29
(2) Grungi, V., et al.: Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians. PLoS ONE 7/7
Cinnioğlu, C., et al: Human Genetics: Excavating Y-chromosome haplotype strata in Anatolia, Volume 114, Issue 2, pp 127-148, January 200
Hodoğlugil, U. and Mahley, R. W: Turkish Population Structure and Genetic Ancestry Reveal Relatedness among Eurasian Populations, Annals of Human Genetics, 2012
(۳) دیاکونوف، ایگور. م.: تاریخ ماد، ترجمه فارسی، تهران ۱۳۴۵، ص ۹۳
دستهها:یادداشت, اقوام و قبایل, ترکیه، جمهوری آذربایجان و آسیای میانه, زبان، هویت و ملیت
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.