
پادشاهی ماد بزرگ بعد از حدود 130 سال حکمرانی، بالاخره در سال 550 پ.م. مغلوب کوروش هخامنشی شد و با دولتداری هخامنشی درآمیخت. در امپراتوری پهناور هخامنشی، ماد، استان و یا به پارسی باستان «ساتراپی» بزرگ و مهمی بود.
ماد ها، هم از نظر قومی و زبانی و هم از نگاه اداره امپراتوری با دیگر عناصر تشکیل دهنده دولت هخامنشیان مانند پارسی ها، عیلامی ها، پارتی ها و همچنین اقوام غیر ایرانی مانند ارامنه، آشور و بابل آمیزش یافتند.
در زمان ماد ها و هخامنشیان اداره محلی هر استان یا ایالت و یا حتی ولایت نسبتا کوچک به یک حاکم یا شاه محلی سپرده میشد که به او «ساتراپ» میگفتند. ساتراپ واژه ای است از زبان مفروض مادی و در عین حال پارسی باستان که به شاهان یا حکمرانان منطقه و استان های امپراتوری های ایرانی ماد و هخامنشی داده شده بود.
با این نظام هِرَم گونه اداری و مالی، شاه شاهان می توانست به ساتراپ های محلی تکیه کند، از آنها مالیات بگیرد و در صورت نیاز، بخشی از نیاز های نظامی خود مانند قوای جنگنده لشکر خود را از این ولایت ها تامین نماید. در مقابل، ساتراپی های مزبور و ساتراپ های آنها هم می توانستند از بابت هجوم و تعدی همسایگان و ساتراپ های دور و نزدیک یا دولت مرکزی در امان باشند و به حکومت محلی خود ادامه دهند و از مردم خود مالیات بگیرند. با این ترتیب آنها در عین اینکه تابع «شاه شاهان» یا شاهنشاه بودند، مالک و صاحب ولایات خود نیز بودند. این نظام در عین حال به انسجام و وحدت تمام دولت کمک می کرد و خطر آشوب و ناامنی عمومی را که می توانست زندگی همه را تهدید کند، کاهش می داد. در اکثر موارد حاکمیت این «ساتراپی» ها موروثی بود، مگر اینکه بین ساتراپ ها کشمکش و نزاع پیش آید یا «شاه شاهان» در این مناسبات مداخله نماید. این نوع تقسیمات اداری به موازات جمع آوری مالیات و توازن های نظامی انجام می گرفت و در دوره های مختلف قابل تغییر بود، چرا که ضعف قدرت مرکزی، قدرت گرفتن یک ساتراپ محلی که می توانست به مقام والاتری ارتقاء یابد و یا تبانی و اتحاد عمل ساتراپ های سرزمین های حاشیه با حاکمان و قدرت هاپی همسایه می توانست این نظام را برای مدتی به هم زند، تا اینکه نظام جدیدی باز بر پایه همان اصول قبلی، اما با بازیگران و مناسبت های جدید برقرار شود. این نظام تقسیمات اداری و مالیاتی در دوره ساسانیان و حتی پس از اسلام نیز ادامه داشت. در دوره ساسانیان وظیفه ساتراپ ها در سرزمین های حاشیه امپراتوری را «مرزبان» ها اجرا مي كردند.
ماد به عنوان بزرگترین ساتراپی امپراتوری، در زمان خود ماد ها و سپس هخامنشیان موقعیت خاصی داشت. این ساتراپی از طرفی سرزمین اصلی ماد ها و نخستین امپراتوری ایرانیان بود. سرزمین ماد در دوره هخامنشیان نیز اهمیت و وزنه خود را در این پهناور ترین امپراتوری جهان حفظ می کرد. از طرف دیگر ماد به اندازه چندین ساتراپی دیگر وسیع و پردرآمد بود، اما به همان دلیل اداره و حفظ امنیت و آرامش آن کار آسانی نبود.
با این همه، به نظر می رسد که سرزمین ماد در دوره خود مادها و همچنین هخامنشیان به صورت یک ساتراپی باقی مانده، در حالی که سرتاسر امپراتوری (شامل همه ساتراپی ها) تنها یک «شاه شاهان» داشته که بر حاکمان و شاهان محلی ساتراپی حکم می رانده است. در اینجا باید بین حکومت بر ساتراپی و تمام امپراتوری فرق گذاشت. هرودوت نوشته است که «در زمان فرمانفرمایی ماد، قومی بر قوم دیگر حکومت می کرد و مادی ها بر همه و قبل از همه بر اقوامی که به ایشان نزدیک تر بودند، و آنها هم بر همسایگان خویش و آن همسایگان نیز بر هم مرزان خود». (21) اما جالب است که دیاکونوف می نویسد «منابع کهن عبری از شاه ماد میگویند، نه از شاهان ماد.» (22) این تشخیص می تواند مربوط به سرتاسر امپراتوری ماد باشد و نه لزوما ساتراپی ماد و حاکمان داخل این ساتراپی. به هر تقدیر بعید به نظر می رسد که در شرایط 2700 سال پیش، ساتراپ ماد قادر بوده است که اوضاع همه ولایات این ساتراپی بزرگ را کنترل کند.
سرزمین ماد در قرن سوم پیش از میلاد به دنبال حمله اسکندر مقدونی و فروپاشی امپراتوری هخامنشی به دو قسمت تقسیم گردید که عبارت بودند از بخش بزرگ ماد که هسته اصلی آن شامل همدان، کرمانشاهان، اصفهان و ری می شد و «ماد کوچک» یا علیا که نام «آتروپاتن» گرفت و کم و بیش عبارت از آذربایجان و بخش قابل توجهی از کردستان ایران بود.

چرا «آتروپاتن»؟
در اواخر دوره هخامنشیان سرزمین ماد زیر حاکمیت یک ساتراپ مادی بنام آتروپات (یونانی: آتروپاتس) قرار داشت.
در رابطه با نام «آتروپات» باید در نظر داشت که این نام، یونانی شده نام مادی و پارسی «آتورباد» یا «آدورباد/آذورباذ» است که معادل آن به فارسی معاصر «آذرباد» می شود. «آذر» فارسی در پارسی باستان/اوستایی و احتمالا مادی به صورت آتور/آدور/آذور آمده و آتورباد/آتوربات/آتروپات معنی «نگهبان آتش» می داده که به نظر نولدکه (23) به صورت «آتورپاتَه» در اوستا هم آمده و در ایران باستان یکی از نام های رایج مردان بوده است. یونانیان این نام را از طریق ساتراپ ماد کوچک گرفته، آن را به صورت «آتروپاتس» یونانی کرده و سرزمین او را مطابق با زبان خود و با علاوه کردن پسوند یونانی -اِن به معنی مکان «آتروپاتن» یعنی «سرزمین آتروپات» نامیده اند. در سنگ نوشته شاپور دوم ساسانی (حدود 250 میلادی) نیز نام این استان به صورت «آدوربادگان» و به عنوان یکی از استان های ایرانشهر آمده است. به نظر می رسد پسوند پهلوی -کان و -گان به معنی محل و مکان در دوره ساسانیان به نام آتورپات/آدورباد/آذورباذ اضافه شده است. (24)
زمانی که بعد از 220 سال، امپراتوری پهناور هخامنشیان در قرن سوم پ.م. در اثر حمله اسکندر مقدونی سقوط نمود، آتروپات که در آغاز در صفوف داریوش سوم جنگیده بود، مدت کوتاهی پیش از شکست هخامنشیان به صفوف اسکندر پیوست و برای تحکیم این نزدیکی، دخترش را به همسری یکی از سرداران یونانی اسکندر داد. به دنبال مرگ زود هنگام اسکندر، در ملاقات فرماندهان او برای تقسیم امپراتوری که در سال 323 و بعد ها دو بار دیگردر بابل انجام گرفت، حکومت آتروپات در شمال غربی ماد یعنی آذربایجان و کردستان کنونی و برخی از سرزمین های همسایه آن ابقاء گردید، اما بخش اعظم ماد جزو پادشاهی های جانشینان اسکندر گردید. از آن پس نام این سرزمین کوچکتر ماد سابق «ماد آتروپاتن» باقی ماند و مورخین یونانی و رومی مانند استرابو و یوستین این سرزمین شمال غربی ایران را که شامل آذربایجان کنونی و برخی از سرزمین های همسایه آن می شد، «ماد آتروپاتن» یا صرفا «آتروپاتن» و گاه «ماد کوچک» و بقیه ماد، یعنی بخش بزرگتر آن را همچنان «ماد» یا «ماد بزرگ» نامیدند.
نام آتروپاتن که به یونانی «سرزمین آتروپات» معنی می دهد، به فارسی میانه یا پهلوی ابتدا «آتورپاتکان» و دیرتر «آدوربادگان» و «آذربایگان» بود که در فارسی معاصر، مُعَرب و تبدیل به «آذربایجان» شده است. (25)
آتروپاتن در تاریخ برای اولین بار از طرف مورخ یونانی استرابو (متولد سال 63 پیش از میلاد) در کتاب معروف او بنام «جغرافیا» ذکر و تعریف شده است. استرابو در شرح تاریخ پارتی ها یا اشکانیان نام و حدود ماد و آتروپاتن را چنین توضیح داده است:
«ماد به دو بخش تقسیم می شود که یکی از آنها ماد بزرگ است و پایتخت آن اکباتان (همدان، م.) است که شهری بزرگ و مقر پادشاهی ماد است. این کاخ هنوز هم مورد استفاده پارتی ها (اشکانیان، م.) است (…) بخش دیگر که قسمتی از ماد بزرگ است، عبارت از آتروپاتن است که نامش را از راهبر این سرزمین آتروپات گرفته است که این مملکت را از حاکمیت مقدونیان باز نگهداشت. هنگامی که او پادشاه (ماد آتروپاتن، م.) شد، استقلال این مملکت را برپا نمود و جانشینان او همچنان تا به امروز (به حکومت، -م.) ادامه می دهند و در زمان های گوناگون با (خانواده های، م.) پادشاهان ارمنستان، سوریه (آشور، م.) و پارتی (اشکانی، م.) وصلت نموده اند. (…) آتروپاتن با ارمنستان در غرب و ماد بزرگ در شرق هم مرز است و در شمال با هر دو و در جنوب با دریای گرگان و سرزمین مردم ماد (بزرگ، م.) هم مرز است. (…) ارمنیان و پارتی ها همسایگان قدرتمند آتروپاتن ها هستند که آنان (آتروپاتنیان، م.) را پیوسته غارت کنند، اما (آنها، -م.) ایستادگی نمایند، چنانکه سیمباس (پسر بارداس، م.) را از دست ارمنیان باز پس گرفتند و رومیان آنها را (ارمنیان را، -م.) شکست دادند و آنها (ارمنیان، -م.) هم دوستان سزار شدند و آنها همزمان پارتیان را نیز خرسند نگهدارند.» (26)
این توضیح استرابو، نخستین و دقیق ترین شرح تاریخی پیدایش نام و حدود و مرزهای آتروپاتن یا «ماد کوچک» است. از این توضیحات معلوم می شود که دوره مورد نظر استرابو، قرن سوم پیش از میلاد، دوره اشکانیان و در مرحله ای بوده که آتروپاتن قادر شده است خودمختاری خود را میان دولت های بزرگتر همسایه یعنی اشکانیان و روم و حتی ارمنستان حفظ کند و آن را با فراز و نشیب های فراوان تا قرن سوم میلادی یعنی تاسیس دودمان ساسانیان ادامه دهد.
(ادامه دارد)
زیرنویس ها:
(21) به نقل از دیاکونوف، تاریخ ماد، ص. 414
(22) همانجا
(23) Nöldeke, Th.: “Atropatene,” ZDMG 34, 1880, S. 692f
(24) Nöldeke: Ibid, S. 696
(25) درباره تحول نام «آتروپاتن» به «آذربایجان» رساله های بسیاری از سوی دانشمندان مختلفی مانند مینورسکی و اشترک نوشته شده است که در فصل «ریشه یابی نام آذربایجان» کتاب حاضر به آن خواهیم پرداخت.
(26) Strabo: Geography, 1.13.11
فصل قبل: مادها می آیند (در این لینک)
در فصل بعد: تاریخ مختصر آتروپاتن
دستهها:ماد و آتروپاتن, رنگارنگ
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.