
ده هزار سال پیش هلال حاصلخیز و سرزمین های همجوار آن نخستین مناطقی در جهان بودند که انسان ها یکجا نشین شدند و به کشاورزی و دامپروری پرداختند. تکرار کنیم: «هلال حاصلخیز» به مجموعه هلال شکل سرزمین های جنوب غربی آسیا گفته میشود که شامل شرق دریای مدیترانه، جنوب شرقی و غربی آناتولی، غرب ایران، بین النهرین (میانرودان) و برخی سرزمین های همجوار آن است .امروزه این سرزمین ها، پس از ده هزار سال، بخش هایی از کشورهایی با نام های سیاسی، اقوام، زبان ها و مذاهب مختلفی هستند.
تمامی پژوهش های باستانشناسی به این نتیجه رسیده اند که بعد از ده ها هزار سال دوره «شکار و گرد آوری غذا»، نخستین نشانه های کشاورزی و دامپروری در نقاط مختلف هلال حاصلخیز پیدا شده و به گونه ای فزاینده گسترش یافته است. نه تنها کشاورزی و دامپروری. مدتی بعد، باز در سرزمین های گوناگون همین منطقه، شاهد آغاز نخستین نوشتار ها، بنای نخستین شهر ها و سپس تاسیس نخستین امپراتوری ها شده ایم – یعنی آغاز آنچه که «تمدن بشری» می نامیم.
اما چرا ده ها هزار سال پس از خروج از آفریقا و زندگی در شرایط مهاجرت مدام و زندگی در شرایط «شکار و گرد آوری غذا»، انسان ها توانستند برای نخستین بار در این منطقه و نه مناطق دیگر جهان موفق به این تحول بزرگ تاریخی شوند؟ چرا هلال حاصلخیز و جمعیت های آن که تازه و به تدریج طرز زندگی شکار و گرد آوری خوراک را ترک کرده و یکجا نشین میشدند، پیشتاز این تحول بزرگ تاریخی بشر شدند و نه جمعیت هایی که پس از آفریقا به مناطق دیگر مهاجرت کرده بودند؟ آیا چیزی در ترکیب ژنتیک و بیولوژیک جمعیت های ده هزار سال پیش در این منطقه وجود داشت که آنان را از نظر به اصطلاح «نژادی» برتر، دانا تر و ماهر تر میکرد؟
به نظر جَرِد دایموند، استاد جغرافیا و جامعه شناسی تاریخی از دانشگاه لُس آنجلس چنین نظریه های «نژادی» حتی به صورت غیر جدی هم مطرح نشده اند.[1] همه این تحولات در سایه جمعیت نسبتا زیاد برای شرایط آن دوره، آب و هوای ملایم «مدیترانه ای»، همچنین موجودیت و فراوانی گیاهان و حیواناتی بود که برای گسترش کشاورزی، دامپروری و افزایش جمعیت لازم بودند و امکان اهلی کردن و پرورش آنان و ایجاد تدریجی و روزافزون مازاد آنها موجود و در دسترس بود. بررسی باستانشناختی و جامعه شناختی نخستین شهرک ها مانند «چاتال هویوک» و «گوبکلی تپه» در جنوب شرقی آناتولی تصاویر جالبی از گذار انسان های این منطقه از دوره «شکار و گردآوری غذا» به زندگی یکجانشینی و آغاز کشاورزی و دامپروری به دست میدهد. این شرایط در بسیاری از دیگر مناطق جهان وجود نداشت. گسترش کشاورزی و دامپروری (و وابسته به آن، یکجانشینی) در سرتاسر جهان چند هزار سال طول کشید. در خود سرزمین های هلال حاصلخیز تاسیس نخستین دولت ها و پیدایش خط و الفبا یکی دو هزار سال بعد اتفاق افتاد. نخستین دولت و نخستین لوحه های سومری چند هزار سال بعد از آغاز یکجا نشینی و کشاورزی بود. تا آن وقت نه قوم و سرزمین مشخصی وجود داشت که از دیگران تمایز داده شود و نه مذهب و زبان منسجم و معینی. [2]
تاریخ و روند آغاز و رشد کشاورزی در هلال حاصلخیز به مراتب بهتر و دقیق تر از دیگر مناطق جهان مورد پژوهش علمی قرار گرفته است. مشخصات ژنتیک و باستان شناختی اغلب گیاهان و حیواناتِ پیشا پرورش در «هلال حاصلخیز» و روند تکاملی آنان به گونه وسیع و دقیقی یافته و ثبت شده است. دایموند مینویسد که بنا به بررسی های جدید، در چین، آمریکای مرکزی و جنوب غربی استرالیا هم برخی شرایط مشابه با هلال حاصلخیز موجود بوده و مدتی پس از هلال حاصلخیز در این گوشه های جهان هم کشاورزی و پرورش حیوانات خانگی آغاز شده و توسعه یافته است. اما مثلا گیاهان و حیوانات خانگی در نمونه چین با تاخیر زمانی پیدا شدند. آنها محدود تر بودند و وفوری مانند هلال حاصلخیز نداشتند. دایموند در باره پیشگامی تاریخی هلال حاصلخیز در این «انقلاب تمدنی» در جهان از چند عامل مهم سخن می راند.[3] عامل نخست آب و هوای معتدل و «مدیترانه ای» هلال حاصلخیز با زمستان های مرطوب و طولانی و تابستان های خشک بوده که برای بقا، پرورش و رشد گیاهان و حیوانات شرایط مساعدی ایجاد نموده است. از طرف دیگر یافته های باستانشناختی و ژنتیک نشان میدهند که حتی پیش از بهره برداری و پرورش گیاهان و حیوانات نیز تعداد فراوانی از این گیاهان و حیوانات وحشی که بعداً خانگی شدند، در هلال حاصلخیز موجود بود و جمعیت های پیشین شکارچی و گرد آورنده نیز از آن استفاده مینمودند. از جمله، انواع غلّات مثلا گندم و جوی وحشی هلال حاصلخیز کم و بیش شبیه گندم و جوی کنونی بود که بعد ها پرورش داده شد و پرثمر تر گردید. همچنین، برتریِ بسیاری از گیاهانِ در ابتدا وحشی هلال حاصلخیز در آن بود که این گیاهان خود و یا یکدیگر را متقابلا گرده افشانی میکردند و از این طریق محصولات «میانه» یا «دورگه» (هیبرید) جدیدی ایجاد میشد و از این راه محصول بهتر، مرغوب تر و از نظر مقدار بیشتر تولید میگردید. یکی از این گیاهان ارزشمند «هیبرید»، گندم وحشی و جو برای تولید نان بود. امکان انبار کردن غلاّت برای مابقی سال و وفور و تولید مثل بالای حیوانات خانگی مانند گاو، بز، گوسفند و خوک نیز مردم بومی بیشتری را که هنوز شکارچی و گردآورنده مانده بودند، تشویق کرده است که یکجا نشین شوند و کشاورزی و دامپروری را پیشه کنند.
البته آب و هوای «مدیترانه ای» در دیگر مناطق دریای مدیترانه و همچنین شیلی و استرالیا هم وجود دارد. اما آب و هوای هلال حاصلخیز در شرق مدیترانه وسیع تر و متنوع تر از مناطق مشابه دیگر است. در عین حال، یک برتری دیگر هلال حاصلخیز این بوده که در فاصله های کوتاه جغرافیایی، تنوع بیولوژیک چشمگیری از «نیا محصولات زراعی» و پستانداران بزرگ وجود داشته که قابل پیوند زدن، پرورش و اهلی کردن بودند. این را در مورد مناطق دیگر صاحب آب و هوای مدیترانه ای در کالیفرنیا، جنوب غربی استرالیا، شیلی و جنوب آفریقا نمیتوان گفت. همچنین هلال حاصلخیز موطن اهلی شدن چهار نوع از پنج پستاندار اصلی خانگی جهان یعنی بز، گوسفند، گاو و خوک بوده است. (نوع پنجم یعنی سگ احتمالا 40 تا 20 هزار سال پیش نخستین پستاندار اهلی شده توسط انسان های پیشا تاریخ است. اهلی شدن اسب دیر تر، حدود چهار هزار سال پیش در دشت های اوراسیا به وقوع پیوسته است.) همچنین جالب است بدانیم که چهار پستاندار خانگی نامبرده هنوز جزو مهم ترین پستانداران خانگی در جهان هستند و آنها احتمالا به جهت اختلافات کوچک جغرافیایی و ارتفاعات مختلف زمین در نقاط گوناگونی از هلال حاصلخیز اهلی شده و پرورش یافته اند: گوسفند در سرزمین های مرکزی، بز در ارتفاعات بالاتر مانند کوهستان های زاگرس و یا در لِوانت (جنوب غربی هلال)، خوک در سرزمین های شمال مرکزی و گاو در بخش غربی هلال حاصلخیز. با اینهمه، اگرچه احتمالا موطن اصلی این چهار پستاندار نسبتا از یکدیگر متمایز بوده، اما به خاطر نزدیکی نسبی این سرزمین های هلال حاصلخیز، این حیوانات خانگی بزودی در سرتاسر سرزمین های هلال پراکنده شده اند.
به گفته دایموند که سالیان دراز دانشگاهی و پژوهشی خود را صرف مقایسه تحول و تکامل جوامع مختلف جهان نموده، در هیچ موردی دیده نشده که علل پیشتاز بودن منطقه هلال حاصلخیز در کشاورزی و دامپروری در تاریخ بشریت به نوعی مربوط به «برتری بیولوژیک» و یا به اصطلاح «نژادی» جمعیت های گوناگون ساکن این منطقه در ده هزار سال گذشته بوده باشد. او میگوید «من هیچ کس را نمی شناسم که به طور جدی پیشتاز بودن هلال حاصلخیز در تولید خوراک در تاریخ را به نوعی به مشخصات ویژه بیولوژیک مردم ساکن این منطقه ارتباط داده باشد.»[4]
(ادامه دارد. این فصلی از طرح کتاب جدیدی با عنوان «سرگدشت ژن ها، جمعیت ها و زبان ها» است)
[1] Diamond: Guns, Germs and Steel, pp. 136-138
[2] در باره شکل گیری نخستین اقوام و دولت ها در منطقه هلال حاصلخیز به «پیوست» پایانی این کتاب مراجعه کنید.
[3] Ibid.
[4] Ibid.
دستهها:ژنتیک, کتاب های عباس جوادی, رنگارنگ
ژنتیک آسیای غربی (ایران، ترکیه، خاورمیانه)
نیم جزیره عربی
عصر برُنز در خاورمیانه
استخوان های بی زبان