
در فصل های گذشته به نقش مهم آسیای غربی (اساساً ایران، ترکیه و خاورمیانه) در جریان مهاجرت انسان ها به بیرون از آفریقا و 50-60 هزار سال بعد نقش این منطقه به عنوان گهواره آغاز و رشد کشاورزی، دامداری و دیر تر شهر سازی، خط و دولت داری اشاره شد. از این جهت چندان شگفت انگیز نیست که این منطقه در اغلب تمدن های بزرگ اوراسیایی نقشی کلیدی داشته و در چند هزاره گذشته بر تحولات قبیله ای، قومی، مذهبی و هویت های ملی تاثیر چشمگیری گذاشته است.
در رابطه با ژنتیک مردمان دوران باستان و تحول تاریخی-ژنتیک آنان کوشش پاسخ دادن به برخی سوال ها میتواند جالب باشد، اگر چه این کار ممکن است در بعضی حالات شبیه یک گمانه زنی باشد تا یک تشخیص علمی و قطعی.
چند سال پیش (2016) دو پژوهشگر دانشگاه بوفالو (ایالات متحده) سعی کردند پژوهش های جدید دانشگاهی در رابطه با پرسش های زیر در باره ژنتیک مردمان آسیای غربی را با در نظر گرفتن آخرین یافته ها از ژنوم های باستانی مردمان این منطقه جمع بندی و تحلیل نمایند[1]: آیا میتوان کم و بیش معین کرد که نیاکان باستانی یعنی ده هزار سال پیش مردمان کنونی ایران، ترکیه و خاورمیانه چه کسانی بودند؟ مردمان دوران باستان این منطقه آسیا چه تاثیری به شکل گیری ژنتیک دیگر مردمان اوراسیایی گذاشته اند؟ نخستین کشاورزان در دوره هلال حاصلخیز چه کسانی بودند؟ و همچنین: تاثیر ژنتیک نئاندرتال ها بر نیاکان انسان های آسیای غربی چه بود؟
آنچه که بر اساس یافته های باستانشناختی به یقین میدانیم این است که «انسان نما»های مختلف و نئاندرتال ها پیش از تکامل انسان هوشمند نیز دستکم از 1.5 میلیون سال پیش، از آفریقا به مناطق مختلف آسیای غربی مهاجرت کرده اند. اما اطلاعات ما در باره تاریخ دقیق این مهاجرت و نوع این انسان نما ها و نئاندرتال ها دقیق نیست. به احتمال قوی بین این انسان نما ها و انسان های مدرنی که به تدریج به آسیای غربی مهاجرت کرده اند، آمیزش هایی رخ داده است. از این نقطه نظر، دانشمندان بیولوژی و ژنتیک در یافته های ژنومیک این انسان های دوره «گذار» پیگیر این پرسش ها بوده اند. از این بررسی ها مشخص شده است که انسان های کنونی این منطقه در نتیجه اختلاط های 60 هزار سال پیش، میانگینی عبارت از 1-4 در صد ژن انسان های نئاندرتال را دارا هستند.
بدون شک یکی از دست آوردهای بسیار مهم انسان های این منطقه، گذار از دوره صد هزار ساله «شکارچی-گرد آورنده» به مرحله یکجانشینی و شروع کشاورزی و دامپروری است. در صفحات گذشته دیدیم که این تحول ابتدا ده هزار سال پیش در منطقه هلال حاصلخیز آسیای غربی رخ داده است. کشفیات شگفت انگیز نخستین شهرهای تاریخ از جمله چاتال هویوک و گوبکلی تپه (در ترکیه کنونی)، آتلیت یام (اسرائیل کنونی)، علی کُش (ایلام در ایران کنونی) و اِریحا (کرانه غربی) زمینه بحث های بسیار جالب علمی را در باره گذار انسان به زندگی یکجا نشینی دامن زده است. پژوهش های گذشته بیشتر بر عوامل اقتصادی و مردم شناختی متمرکز بود. اما پژوهش های بعدی، زمینه را برای آشنایی با اطلاعات بیشتری آماده کرد. مثلا با بررسی خرابه های آبادی گوبکلی تپه معلوم شد که شاید باور های فوق طبیعی و «مذهبی» مردم آن دوره هم یکی از عوامل مشوّق جمع آمدن آنان در یک آبادی بوده است. اما صرفنظر از این جزئیات، مردمانی که در آسیای غربی جمع آمده بودند، پس از دستکم 100 هزار سال زندگی در مرحله «شکار و گرد آوری غذا» ، شروع به کشاورزی نمودند، به سرعت به تعداد جمعیت خود افزودند و سازماندهی جوامع آنان رفته رفته پیچیده تر شد. این گذار و تکامل فرهنگی به سراسر جهان رسوخ کرد و مُهر خود را بر ژنوم مردمان مختلف آسیای غربی باقی گذاشت.
نخستین دهکده کشاورزی جهان تخمیناً 12 هزار سال پیش ساخته شد. از آن دوره تاکنون تاریخ آسیای غربی پُر از جنگ ها، مهاجرت ها، تجارت، روابط و یا تفرقه های مذهبی و قومی و همچنین روابط خانوادگی بین خاندان های بزرگ بوده است. پژوهش های ژنتیک بسیار کمی انجام شده که نشان دهند چگونه روابط میان جمعیت های چند دهکده کشاورزی، مردمان آسیای غربی را تبدیل به جمعیت های شهرهای بزرگ و پیچیده پنج تا چهار هزار سال پیش یعنی عصر برُنز و سپس عصر آهن نموده است. همچنین از هیتیت های هند و اروپایی زبان تا لشکریان اسکندر، تاثیر ژنتیک تهاجم قبایل و اقوام دیگر به این شهر ها هنوز در پرده ابهام باقی مانده است. در عین حال تاثیر ژنتیک دو هزار سال تحولات اجتماعی و سیاسی امپراتوری های ایرانی، عربی، رومی و بیزانس (روم شرقی) و دیرتر امپراتوری اسلامی-ترکی عثمانی بر آسیای غربی نیز تا حد زیادی ناروشن است. با اینهمه میتوان گفت که در رابطه با آسیای غربی، تاریخ های گوناگون ژنتیک مردمان این منطقه پرسش های فوق العاده جالبی را به پیش می آورند که آخرین پژوهش های اخیر شروع به پاسخگویی آن نموده اند.
یک جنبه جدید در پژوهش ژنوم ها
تا همین چند سال پیش اطلاعات ژنتیک به ما کمک نموده بود تا مسیر مهاجرت های افراد زنده یا نیاکان آنها را بر پایه تجزیه و تحلیل ژن های آنها مشخص کنیم. با تست های «دی ان ای» که مبتنی بر تحول زمانی و منطقه ای چند ژن معین مبتنی بودند، متوجه میشدیم که نیاکان ما از کجا بودند. اما این تجزیه و تحلیل ها محدودیت هایی داشت و فراگیر نبود. امروزه با پیشرفت های بیشتر تکنولوژی میتوان کلّیت ژنوم یک انسان را مشاهده و تحلیل نمود. در زبان تخصصی ژنتیک به این تجزیه و تحلیل پیشرفته «توالی یابی کلّ ژنوم»[2] گفته میشود.
به خاطر بیاوریم: «توالی» یعنی تسلسل، ترتیب و پشت سرهم آمدن و چیده شدن چیزی، مثلا ژن ها در هسته تقریبا هر سلول انسان. «ژنوم» به مجموعه ژن های هر ارگانیسم (مثلا انسان، دیگر جانداران و حتی گیاهان) گفته میشود. در هسته تقریبا هر سلول انسان یک «کُپی» یا نسخه کامل از این مجموعه ژن ها قرار دارد.
از این طریق جدید که حاصل پیشرفت بزرگی در تکنولوژی علم بیولوژی محسوب میشود، نه تنها چینش چند ژن معین، بلکه ترتیب تمامی ژن های ژنوم یک انسان معین میشود. با این نوع جدید تجزیه و تحلیل میتوان نه تنها یکی دو، بلکه چندین نیای مختلف یک ژنوم را یکجا و در زمان واحد تحلیل و بررسی نمود. همچنین در صورت دسترس نمودن چند هزار نمونه از چند صد فرد زنده و نیاکان مفروض هر گروه مردم میتوان تحول و تغییر ژنتیک آن افراد و جمعیت های گذشته آنان را در طول تاریخ و در عین حال از نظر جغرافیای زیست آنان با سرعت و دقتی بیش از پیش معین نمود. مثلا میتوان در پیگیری گذشتگان ژنوم یک انسان یا جمعیت تا 700 هزار سال پیش به عقب رفت[3] و گام به گام کشف کرد که تا آن تاریخ گذشته چند صد هزار ساله، نیاکان این شخص و آن جمعیت در چه زمانی و در کجا میزیستند.
تست «توالی یابی کلّ ژنوم» امروزه به صورت فزاینده ای جهت تشخیص، درمان یا پیشگویی بیماری ها و اختلالات جسمانی و روانی ارثی و حتی «ویراستاری ژنتیک» در حوزه پزشکی به کار گرفته میشود. بعضی اشخاص هم به صورت خصوصی و به خاطر کنجکاوی در مورد سلامتی خود و کودکانشان از این تست ها استفاده میکنند تا از احتمال برخی بیماری های ارثی که شاید از ژنوم برخی نیاکان آنان معلوم شود، پیشگیری نمایند. بعضی دانشمندان ژنتیک اظهار امیدواری کرده اند که در آینده ای نه چندان دور (به شرط ادامه پیشرفت های تکنولوژی ژنتیک و در نتیجه ارزان تر شدن اینگونه تست ها) هر کس صاحب «کارت ژنومیک» خود شود تا روند تشخیص و معالجه افراد هم سریع تر و موثرتر گردد.
این روش انقلابی و جدیدِ کار چند مزیّت دیگر هم دارد. یکم سرعت تست هاست که فوق العاده افزایش یافته و دوم اینکه با این تکنولوژی جدید میتوان به طور همزمان چندین نیای شخص صاحب ژنوم از دوره های مختلف گذشته را معین نمود. با این ترتیب هر یک ژنوم مورد تحلیل تبدیل به موزائیکی میشود که هر تکّه آن از نیای دیگری حکایت میکند. به کمک همین تکنولوژی تکامل یافته است که دانشمندان در سال های اخیر صدها ژنوم انسان های باستان از دوره ها و سرزمین های مختلف را توالی یابی کرده اند. مثلا میتوان تشخیص داد که کدام جزء ژنوم یک فرد بومی آسیای غربی از نیاکان نئاندرتال 50 هزار سال پیش به آن شخص به ارث رسیده و باز از همان ژنوم دریافت که کدام جزء ژنوم آسیای شرقی، یک یا دوهزار سال پیش به ژنوم همان شخص اضافه شده که احتمالا میتواند اثر باقیمانده ای از مهاجرت های تُرکیک زبانان به آسیای غربی باشد.[4]
این تحول و پیشرفت سریع تکنولوژیک چالش های معینی را هم با خود همراه داشته است. یک چالش عبارت از این است: طبعاً ژنوم های انسان ها و مردمان معاصر محصول مهاجرت ها و اختلاط های بیشمار مردمان و جمعیت های گذشته و باستانی است. اما اغلب این جمعیت ها و ژنوم های آنان از بین رفته اند و دیگر قابل دسترسی نیستند. مثلاً اروپایی های کنونی لزوماً نوادگان اروپاییان 10 هزار سال پیش نیستند، بلکه محصول اختلاط های ژنتیک جمعیت های گوناگون باستانی هستند، اما ژنوم های همه آنان در دسترس نیست.
در مجموع میتوان گفت که در مقایسه با تجزیه و تحلیل «توالی یابی کلّ ژنوم» اروپاییان که در سال های گذشته پیشرفت بسیاری داشته، اینگونه تحلیل ها در باره مردمان آسیای غربی بسیار اندک است. با اینهمه، همین تعداد کم تجزیه و تحلیل ها عجالتا نشان میدهند که چینش و توالی ژنوم مردمان آسیای غربی بیش از همه به توالی جمعیت های جنوب اروپا (از جمله جنوب ایتالیا) شبیه است. این شباهت نسبی بیشتر در رابطه با اعراب، ترک ها و یهودیان صدق میکند و ژنوم ایرانیان از این جهت شباهت کمتری به ژنوم جمعیت های جنوب اروپا دارد. به نظر میرسد این شباهتِ نسبتاً زیاد یا کم میتواند مربوط به نزدیکی و دوری محل زندگی مردمان نامبرده هم باشد.
چالش های دیگری هم هست. مثلا تحلیل هایی که تا کنون از مزدمان آسیای غربی انجام یافته نشان میدهند که در این مورد تاثیر ژنتیک گروه های قومی، مذهبی و فامیلی-قبیله ای بیشتر از مورد جمعیت های اروپایی است. به همین جهت جای تعجب نیست که در آسیای غربی تعداد به اصطلاح «آنکلاوها» یا «جزیره های ژنتیک» در داخل جمعیت های متفاوت بیشتر از اروپا است. یک نمونه این قبیل «جزیره های ژنتیک» چندی پیش در گروهی از بادیه نشینان قَطَر گزارش شده است. نکته دوم این است که تصویر ژنتیک جمعیت های آسیای مرکزی (از جمله ترکیک زبان ها و مغول ها) به قدر لازم مشخص نشده است. مثلا ما از ترکمنستان، افغانستان و همچنین جمهوری آذربایجان هیچ تصویری شامل توالی کلّ ژنتیک نداریم. بدون شک میتوان گفت که این جمعیت ها که همجوار مستقیم آسیای غربی هستند، به احتمال زیاد مشترکات ژنتیک بسیاری با مردمان آسیای غربی دارند. نکته سوم مربوط به اصل «انزوا از طریق فاصله جغرافیایی» میشود، یعنی وقتی جمعیتی به دلیل دوری جغرافیایی و یا دلایل سیاسی و فرهنگی روابط خود را با جمعیت های دیگر (از جمله همسایه های خود) منجمد میکند، اختلاط ژنتیک این جمعیت ها هم راکد میشود. اما در اینجا هم چالش ها و پرسش هایی حل نشده وجود دارند. مثلا معلوم شده است که ژنتیک مردم چین در دوره «نوسنگی» (10 هزار سال پیش) شبیه تصویر ژنتیک جمعیت «هان» در چین معاصر است. اما طبق برخی پژوهش ها، از نظر تصویر ژنومیک، جمعیت های «دوره نوسنگی» آسیای غربی شباهت چندانی با ژنوم مردمان کنونی این منطقه ندارد. توضیح این معما هنوز روشن نیست. اما عجالتا میتوان نتیجه گرفت که تصویر ژنتیک یک جمعیت و مردم مشخص لزوماً نباید شبیه تصویر ژنتیک آن جمعیت در عهد باستان باشد، کما اینکه، به خاطر ده ها مهاجرت و اختلاط در عرض 10 هزار سال اخیر، تصویر ژنتیک کنونی جمعیت آناتولی یا ایران یا خاورمیانه، لزوما شباهتی با تصویر جمعیت های همان منطقه ها در عهد باستان ندارد.
(ادامه بحث «ژنتیک مردمان آسیای غربی» در مقاله بعدی)
[1] Taskent, Recep and Gokcumen, Omer, «The multiple histories of Western Asia: Perspectives from ancient, and modern genomes» (2016). Human Biology Open Access Pre-Prints. 113. http://digitalcommons.wayne.edu/humbiol_preprints/113
[2]Whole Genome Sequencing
[3] Vernot and Alkey, cited by Taskent, ibid.
[4] Alkan, cited by Taskent, ibid.
دستهها:ژنتیک, کتاب های عباس جوادی
نشر دیجیتالی «سرگذشت ژن ها، مردمان و زبان ها»
ژن ایرانی، ترکی یا عربی و یهودی وجود ندارد
یافته های جدید: نیاکان مردمان ایران، ترکیه و خاورمیانه
چرا ابتدا هلال حاصلخیز؟