حاشیه های خاطرات پونافیدین 130 سال پیش «در سرزمین شیرو خورشید»

«زندگی در شرق مسلمان» ‹(Life in the Moslem East)› نوشته پیر پونافیدین، منبعی بسیار غنی است که فراتر از یک ترجمۀ خلاصه شده، ظرفیت‌های زیادی برای پژوهش و بازنمایی بصری دارد (ارقام داخل پرانتز های شکسته، شماره صفحات متن چکیده خاطرات مربوط به ایران هستند). برای متن کامل منتخب خاطرات پونافیدین از 130 سال پیش ایران روی تصویرکلیک کنید. (دلیل فرق میان 120 و 130 سال در اختلاف بین نخستین نشر و تاریخ کنونی است.)

متنی که پیش از این نوشته در تارنمای «چشم انداز» آمد و لینک آن را در بالا می بینید، در واقع «ترجمۀ انتخابی و آزاد» و تلخیصی از کتاب اصلی است [۸]. برای گسترش آن می‌توانید به موارد زیر توجه کنید:

رجوع به متن کامل: کتاب اصلی پونافیدین که در سال ۱۹۱۱ در نیویورک چاپ شده، بیش از ۵۰۰ صفحه است [۱۶۰]. مترجم فصل ایران (عباس جوادی) تنها بخش‌هایی را که برای خواننده ایرانی جذاب‌تر بوده، انتخاب و خلاصه کرده است [۸]. بنابراین، بخش‌های زیادی درباره جزئیات دیپلماتیک، سفرهای منطقه‌ای و مشاهدات دقیق‌تر وجود دارد که هنوز ترجمه نشده‌اند [۱۶۰].

Pierre Ponafidine and Emma Cochran Ponafidine: Life in the Moslem East, New York, 1911

تنوع موضوعی: منابع نشان می‌دهند که پونافیدین به موضوعات بسیار متنوعی پرداخته است؛ از آب‌وهوا و قنات‌ها [۹، ۱۲] گرفته تا نظام قضایی (عرف و شرع) [۵۳، ۵۴]، وضعیت زنان [۶۹]، اقلیت‌های مذهبی (مانند زرتشتیان و ایزدی‌ها) [۱۱۷، ۱۵۳] و حتی جزئیات مربوط به مواد مخدر و تفریحات [۴۶، ۶۲]. هر یک از این بخش‌ها قابلیت تبدیل شدن به یک فصل مجزا و مفصل را دارند.

بر اساس منابع، استفاده از تصاویر برای این اثر نه تنها ممکن، بلکه بخشی از هویت اصلی کتاب است:

عکس‌های اصلی نویسنده: خود پونافیدین و همسرش (اِما کوشران) در طول ۳۶ سال اقامت در ایران و عثمانی، عکس‌های بسیار جالبی گرفته‌اند که در کتاب اصلی موجود است [۵، ۸]. در نسخه‌ی فعلی نیز تصاویری از قصر شخصی در تهران، زنان ایرانی، و بناهای تاریخی مانند طاق کسری دیده می‌شود [۱۷، ۶۹، ۱۳۰].

منابع تکمیلی: علاوه بر عکس‌های خود کتاب، می‌توان از تصاویر ویکی‌پدیا که استفاده از آن‌ها آزاد است، برای بازسازی فضای آن دوران (مانند تصاویر آرشیوی از ناصرالدین‌شاه یا مناظر شهرهای مشهد و تهران قدیم) استفاده کرد [۸].

اگرچه در منابع اشاره‌ای به وجود ویدئو نشده است (با توجه به قدمت ۱۳۰ ساله خاطرات)، اما برای گسترش پروژه به صورت مدرن می‌توان از موارد زیر استفاده کرد (این موارد در منابع نیستند و باید به طور مستقل تأیید شوند):

فیلم‌های آرشیوی عصر قاجار: جستجو در آرشیوهای تصویری مربوط به اواخر دوره قاجار که همزمان با حضور پونافیدین در ایران است.

مستندسازی میدانی: تهیه ویدئو از مکان‌هایی که پونافیدین توصیف کرده است (مانند قنات‌ها، بقایای طاق کسری یا حرم‌های مطهر در کربلا و نجف) و مقایسه وضعیت فعلی با توصیفات او [۱۳، ۱۰۰، ۱۳۳].

موضوعات پیشنهادی برای تمرکز بیشتر:

تجربه کنسولی در مشهد: پونافیدین مشاهدات دقیقی از نفوذ روحانیون، وضعیت زائران و زندگی روزمره در مشهد داشته است [۶، ۷۹].

جنبش تحریم تنباکو: او تحلیل جالبی از نقش میرزای شیرازی و چگونگی اتحاد مردم (حتی در دربار) علیه امتیاز تنباکو ارائه می‌دهد که پتانسیل بالایی برای روایت تصویری دارد [۱۰۸، ۱۱۲].

فرهنگ و خلق‌وخوی ایرانیان: توصیفات او از مهمان‌نوازی، بحث‌های فلسفی در مهمانی‌ها و حتی مراسم‌های عمومی مانند تعزیه، بسترهای مناسبی برای تولید محتوای بصری هستند [۳۶، ۶۲، ۶۳].

در واقع، این خاطرات مانند یک پنجره قدیمی و غبارگرفته به حیاط خانه‌ای در صد و سی سال پیش است؛ شما با ترجمه بخشی از آن، شیشه را پاک کرده‌اید، اما برای دیدن تمام جزئیات حیاط و آدم‌های داخل آن، نیاز است که پنجره را کاملاً باز کنید و با نور تصاویر و حرکت ویدئوها، به آن جان دوباره ببخشید.

پیر پونافیدین چند سال در ایران و عثمانی زندگی کرد؟

پیر پونافیدین مجموعاً ۳۶ سال از عمر خود را به کار و زندگی در ایران و امپراتوری عثمانی اختصاص داد [۳، ۱۶۰].

جزئیات زیر در مورد دوران حضور او در این مناطق در منابع ذکر شده است:

سمت و جایگاه: او در طول این سال‌ها به عنوان کنسول پادشاهی روسیه تزاری فعالیت می‌کرد و خاطراتش حاصل دیده‌ها و شنیده‌های او در این مقام رسمی است [۱، ۳].

بازه زمانی: فعالیت‌های او در این منطقه با اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی هم‌زمان بود [۴]. این دوران در ایران با سال‌های پایانی حکومت قاجار و دوره‌ی پیش از انقلاب مشروطه تقارن داشت [۴].

گستره جغرافیایی: او علاوه بر شهرهای مختلف ایران (مانند مشهد که در سال ۱۸۹۱ در آنجا مستقر بود)، به مناطقی همچون بصره، بغداد، حجاز (عربستانِ ترکی) و مناطق کُردنشین عراق و ایران نیز سفر کرده و در آن‌ها زندگی کرده بود [۳، ۱۵۱].

مبنای خاطرات: کتاب او که با عنوان اصلی «زندگی در شرق مسلمان» در سال ۱۹۱۱ منتشر شد، مجموعه‌ای فشرده از تجربیات او در این ۳۶ سال است که توسط همسرش از روسی به انگلیسی ترجمه شد [۳، ۸].

حضور سی و شش ساله پونافیدین در این منطقه، او را به مثابه ناظری تبدیل کرده بود که گویی بر روی یک پل ایستاده است؛ پلی که یک سوی آن سنت‌های دیرینه‌ی شرق و سوی دیگرش تغییرات شتابانِ آستانه‌ی قرن بیستم بود و او از این جایگاه، نبض هر دو سو را به دقت ثبت می‌کرد.

ضمنا این خاطرات ما را به طرح این پرسش ها سوق میدهد:

پیر پونافیدین در چه سالی و در کجا بازنشسته شد؟

دلیل مخالفت ایرانیان با اجاره دادن خانه به مسیحیان چیست؟

فتوا و نقش حاج میرزا حسن شیرازی در جنبش تنباکو چه بود؟

بعلاوه: حقوق و موقعیت زنان در جامعه آن دوره ایران (پایان قاجاریه)؛ نظام قضایی، درجه تعصب مذهبی از جمله حمل مردگان به صورت قاچاق به عتبات در عراق، ویرانه های مدائن… چگونه بود؟

بر اساس خاطرات پیر پونافیدین، وضعیت اجتماعی، قضایی و مذهبی ایران در اواخر دوران قاجار، تصویری از جامعه‌ای است که میان سنت‌های سخت‌گیرانه، باورهای مذهبی عمیق و ساختارهای سیاسی استبدادی محصور شده بود.

حقوق و موقعیت زنان

در آن دوره، زنان موجوداتی ضعیف، وابسته و محتاج به مرد تلقی می‌شدند که حقوق و اختیاراتشان به مراتب کمتر از مردان بود [۶۹].

حجاب و حضور در اجتماع: زنان در شهرها با چادرهای آبی تیره یا سیاه، شلوارهای گشاد (چاقچور) و روبنده‌ای به نام پیچه که تنها توری نازکی مقابل چشمان داشت، در انظار ظاهر می‌شدند [۷۰، ۷۲]. آن‌ها در خانه‌ها در فضایی کاملاً مجزا به نام اندرون زندگی می‌کردند که ورود مردان «نامحرم» به آن ممنوع بود [۳۲، ۷۴].

ازدواج و طلاق: دو نوع ازدواج «عقد دائم» و «صیغه موقت» رواج داشت؛ در حالی که تعداد زنان عقدی محدود به چهار نفر بود، برای صیغه که می‌توانست از یک ساعت تا ۹۹ سال باشد، محدودیتی وجود نداشت [۷۶، ۷۷]. حق طلاق به طور کامل در دست مردان بود و زنان، به ویژه در طبقات پایین، در هراس دائمی از طلاق زندگی می‌کردند [۷۰، ۷۹، ۸۲].

قدرت سیاسی پنهان: با وجود این محدودیت‌ها، زنان در مواقع بحرانی قدرت خود را نشان می‌دادند؛ برای مثال در سال ۱۸۶۱ میلادی، هزاران زن تهرانی راه ناصرالدین‌شاه را سد کرده و او را مجبور کردند برای مقابله با قحطی و گرانی نان اقدام کند [۸۳].

نظام قضایی و مجازات‌ها

نظام قضایی در آن دوره فاقد قوانین مدنی نوشته شده بود و بر دو پایه شریعت (قوانین مذهبی) و عرف (تصمیمات مقامات دولتی) استوار بود [۵۲، ۵۳].

فساد و رشوه‌خواری: پونافیدین اشاره می‌کند که بدون «پیشکش» هیچ کاری در دستگاه قضایی پیش نمی‌رفت؛ رشوه‌خواری چنان نهادینه بود که شاکی و متهم هر دو باید به مأموران مختلف مبالغی می‌پرداختند تا به پرونده‌شان رسیدگی شود [۳۸، ۳۹، ۵۷].

مجازات‌های بیرحمانه: مجازات‌ها بسیار خشن و مبتنی بر اصل قصاص بود؛ نویسنده خود شاهد بریدن سر مجرمان، میخکوب کردن گوش به دیوار در بازار و حتی اعدام با بستن به دهانه توپ بوده است [۴۹، ۵۰، ۵۱].

تعصب مذهبی و حمل مردگان به عتبات

درجه تعصب مذهبی در جامعه آن زمان بسیار بالا بود، به طوری که غیرمسلمانان «نجس» شمرده می‌شدند و اجازه ورود به حمام‌های عمومی یا مساجد را نداشتند [۲۸، ۳۵].

آرزوی دفن در خاک مقدس: یکی از بارزترین مظاهر این تعصب، وصیت شیعیان برای دفن در نزدیکی مزار امامان در کربلا و نجف بود [۹۳، ۹۴].

صادرات جسد: سالانه حدود ده هزار جسد از ایران به عتبات حمل می‌شد [۹۵]. مأموران گمرک گاهی استخوان‌های مردگان را که به طور پنهانی در بار مسافران جاسازی شده بود، کشف می‌کردند [۹۶].

شرایط بهداشتی: کاروان‌های حامل اجساد، تابوت‌ها را در حیاط کاروانسراها روی هم می‌چیدند و بوی تعفن ناشی از اجسادی که هنوز کاملاً خشک نشده بودند، فضای کاروانسراها را غیرقابل تحمل می‌کرد [۹۴، ۹۸].

ویرانه‌های مدائن (تیسفون و طاق کسری)

پونافیدین در مسیر سفر خود از بغداد به بصره، از ویرانه‌های تیسفون، پایتخت باستانی ایران در دوره اشکانی و ساسانی دیدن کرده است [۱۳۰، ۱۳۲].

شکوه ایوان مدائن: او ارتفاع این طاق عظیم آجری را حدود ۳۷ متر توصیف کرده و می‌گوید ضخامت دیوارهای آن به بیش از پنج متر می‌رسد [۱۳۳].

مهندسی باستان: در میان آجرهای این بنا از چوب درخت سرو لبنان استفاده شده بود که پس از قرن‌ها مانند آهن سخت شده و مانع از پوسیدگی دیوارها شده بود [۱۳۳]. نویسنده با حسرت اشاره می‌کند که این بنا پس از حمله اعراب غارت و ویران شد، اما ویرانه‌های باقی‌مانده همچنان گواهی بر عظمت تمدن گذشته ایران است [۱۳۳، ۱۳۴].

جامعه ایران در آن عصر، مانند نمایشی در یک تماشاخانه قدیمی بود که در آن بازیگران با لباس‌های پرزرق‌وبرق سنتی، در صحنه‌ای نیمه‌تاریک و غبارآلود، نقش‌هایی را ایفا می‌کردند که قرن‌ها پیش نوشته شده بود؛ در حالی که دیوارهای تماشاخانه بر اثر استبداد و تعصب در حال ترک خوردن بود.

طبیعت ایران

بر اساس خاطرات پیر پونافیدین، طبیعت ایران در ۱۳۰ سال پیش با صفت «سرزمین هفت اقلیم» شناخته می‌شد که نشان‌دهنده تنوع جغرافیایی و آب‌وهوایی بسیار زیاد این فالت پهناور است [۹].

جزئیات مربوط به طبیعت و جغرافیای ایران در آن دوران بر اساس منابع به شرح زیر است:

۱. تنوع اقلیمی و جغرافیایی

ایران با وسعتی بیش از یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع، دارای تضادهای اقلیمی شدیدی است:

اختلاف دمای منطقه‌ای: تفاوت فاحشی میان ایالات خنک شمالی مانند آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان با ایاالت گرم و شرجی جنوب در کنار خلیج فارس وجود دارد [۹].

تغییرات ارتفاعی: یکی از ویژگی‌های مهم طبیعت ایران، تغییر ناگهانی آب‌وهوا با تغییر ارتفاع است؛ به طوری که حتی در شهرهای گرمی مثل تهران و مشهد، با پیمودن مسافتی کوتاه به سمت کوه‌ها، می‌توان هوایی خنک و دلپذیر یافت [۹، ۱۰].

۲. منابع آب و سیستم آبیاری

رطوبت و خشکی: سواحل دریای خزر مرطوب، سواحل خلیج فارس داغ و شرجی، و مناطق مرکزی فلات ایران خشک و تقریباً بی‌باران در تابستان توصیف شده‌اند [۱۰].

در طبیعت ایران، «آب حکم زندگی را دارد» و فقدان آن، مناطق حاصلخیز را به ویرانه‌های خشک تبدیل می‌کند [۱۲].

رودخانه‌ها: رودخانه‌های قابل کشتیرانی در ایران بسیار نادرند و تنها استثنا بخش سفالی رود کارون است [۱۱]. سایر رودها مانند ارس، سفیدرود و اترک نسبت به پهنه کشور انگشت‌شمارند و بسیاری از آن‌ها در شن‌زارها یا دریاچه‌های نمک گم می‌شوند [۱۱، ۱۲].

قنات (کاریز): پونافیدین با جزئیات به سیستم شگفت‌انگیز قنات‌ها اشاره می‌کند که آب را از دل کوه‌ها از طریق چاه‌های متصل به هم، کیلومترها زیر زمین هدایت کرده و به سطح زمین می‌رسانند تا مزارع را سیراب کنند [۱۲، ۱۳].

سدها (دربند): در گذشته ساخت سد برای جمع‌آوری آب برف‌های ذوب شده رایج‌تر بوده است، اما در زمان نویسنده، بسیاری از این سازه‌ها به ویرانه تبدیل شده بودند [۱۶، ۱۷].

۳. سیمای زمین و پوشش گیاهی

لکه‌های سبز در متن زرد: روستاها از دور مانند نقطه‌های سبز در یک متن زردرنگ و خشک جلوه می‌کنند [۱۷]. این سرسبزی معمولاً محدود به حاشیه رودخانه‌ها یا مسیر قنات‌هاست که در آن درختان بید و تبریزی کاشته شده‌اند [۱۷].

باغ‌ها: باغ‌های میوه و سبزیجات با دقت آبیاری می‌شدند و در آن‌ها از آیات قرآن برای ترساندن دزدان احتمالی استفاده می‌شد [۲۳].

کوهستان‌های کردستان: این مناطق با رودخانه‌ها و جویبارهای فراوان، دارای دشت‌های سرسبزی برای چرای دام‌ها هستند و در زمستان‌ها به دلیل برف سنگین، صعب‌العبور می‌شوند [۱۱۶].

۴. حیات وحش

پونافیدین به تنوع حیوانات وحشی و اهلی اشاره دارد:

حیوانات اهلی: گوسفندان دنبه‌دار (که به دلیل ذخیره چربی با طبیعت خشک ایران سازگارند)، گاوها، قاطرها و خرها که ستون اصلی بارکشی و کشاورزی بودند [۲۱، ۲۲].

حیوانات وحشی: او از وجود گراز، کفتار و گربه وحشی در مناطق میانرودان و جنوب ایران یاد می‌کند [۱۳۲].

شیر ایرانی: پونافیدین اشاره می‌کند که تا ۱۵۰ سال پیش (نسبت به امروز)، شیر در جنوب ایران و میانرودان فراوان بود، اما در زمان او به دلیل افزایش شکار و جمعیت، تعداد آن‌ها بسیار کم شده بود [۱۳۷]. جالب اینکه ایرانیان معتقد بودند شیر تنها حیوانی است که خدا و حضرت علی را می‌شناسد و در غرش او صدای «یا علی» شنیده می‌شود [۱۳۹].

طبیعت ایران در آن دوران، مانند یک قالی کهن و ارزشمند بود که بخش‌های وسیعی از آن بر اثر خشکی و آفتاب رنگ‌باخته و زرد شده بود، اما در حاشیه‌ی جویبارها و چشمه‌هایش، هنوز گره‌های سبز و زنده و نقش‌نگارهای پرطراوتی از باغ‌ها و بیشه‌زارها به چشم می‌آمد.

آبیاری و قنات ها

در خاطرات پیر پونافیدین، موضوع آبیاری و قنات‌ها به عنوان رگ حیات جامعه ایران توصیف شده است؛ چرا که در این سرزمین، آب به معنای واقعی کلمه «زندگی» است و هر جا که آبیاری (چه طبیعی و چه مصنوعی) وجود داشته باشد، زمین‌های خشک به باغ‌هایی سرسبز تبدیل می‌شوند [۱۲].

جزئیات سیستم آبیاری و قنات‌ها در آن دوران طبق منابع به شرح زیر است:

۱. ساختار فنی و مهندسی قنات (کاریز)

قنات یکی از مفیدترین و اصلی‌ترین راه‌های تأمین آب در مناطق خشک ایران بود [۱۲]. فرآیند ساخت آن به این صورت توصیف شده است:

مادرچاه: ابتدا در دامنه کوه یا مناطقی که احتمال وجود آب زیرزمینی می‌رود، چاهی به قطر ۸۰ تا ۹۰ سانتی‌متر و عمق ۵۰ تا ۶۰ متر کنده می‌شود [۱۲].

چاه‌های متصل: سپس چاه‌های دیگری با فاصله ۲۰ تا ۲۵ متر کنده شده و از طریق یک مجرای زیرزمینی (آبراه) به ارتفاع حدود یک متر به هم وصل می‌شوند تا آب به تدریج به سطح زمین برسد [۱۲، ۱۳].

طول قنات: طول این سیستم زیرزمینی گاه به چندین کیلومتر می‌رسد تا آب را به مزارع و خانوارها برساند [۱۳].

۲. اصطلاحات و واحدهای اندازه‌گیری

در نظام سنتی آبیاری ایران، مفاهیم خاصی برای مدیریت آب وجود داشت:

سنگ: مقدار آب را با واحد «سنگ» می‌سنجیدند؛ یک سنگ مقداری از آب است که بتواند یک آسیای کوچک را به حرکت درآورد (تقریباً معادل جویباری به پهنای ۱۰ تا ۱۲ سانتی‌متر) [۱۳، ۱۴].

ساعت آب: حجم آب تحویلی به هر فرد بر اساس «ساعت در هفته» محاسبه می‌شد؛ مثلاً فردی که «دو ساعت آب داشت»، هر هفته در زمانی معین سهمیه خود را دریافت می‌کرد [۱۴].

مُقنی: متخصصانی که کار کندن، نگهداری و مدیریت پیچیده قنات‌ها را بر عهده داشتند [۱۵]. آن‌ها اسرار حرفه‌ای خود را حفظ می‌کردند و گاه بر سر پیش‌بینی وجود آب زیرزمین با هم به نزاع می‌پرداختند [۱۵].

۳. ابعاد اقتصادی و اجتماعی

ارزش مالی: قیمت آب بستگی به کیفیت و حجم قنات داشت؛ پونافیدین اشاره می‌کند که در زمان او در نزدیکی تهران، قیمت هفتگی یک سنگ آب حدود ۱۰۰ دلار در سال بود و یک قنات می‌توانست ساالنه بیش از ۲۴۸۰ دلار درآمد داشته باشد [۱۴، ۱۵].

میراب و تنش‌های اجتماعی: در هر روستا فردی به نام «میراب» مسئول توزیع عادلانه آب بود [۲۳]. به دلیل کمبود آب، تقسیم آن بسیار حساس بود و کوچک‌ترین حرکتی با بیل برای منحرف کردن مسیر آب همسایه، می‌توانست به زد و خوردهای خونین منجر شود [۲۳]. پونافیدین خود در مشهد تجربه کرده بود که چطور همسایه‌ها سعی می‌کردند در مسیر جویبار، سهمیه آب باغ او را پیش از رسیدن، به سمت مزارع خود هدایت کنند [۲۴].

۴. سایر روش‌های آبیاری

علاوه بر قنات، دو روش دیگر نیز رواج داشت:

آبراهه‌های مصنوعی: کشیدن جویبار از رودخانه‌ها که به ویژه در شالیزارهای آذربایجان، خراسان و سواحل خزر رایج بود [۱۶].

دربند (سد): ساختن سد و انبار برای جمع‌آوری آب ناشی از ذوب برف‌های بهاری؛ هرچند پونافیدین اشاره می‌کند که در زمان او بسیاری از این سازه‌ها به ویرانه تبدیل شده بودند [۱۶، ۱۷].

در واقع، قنات‌ها برای قلب تپنده‌ی کشاورزی ایران در آن دوران، حکم شریان‌های پنهانی را داشتند که خونِ زندگی (آب) را از اعماق تاریک زمین بیرون کشیده و به رگ‌های خشکیده دشت‌ها تزریق می‌کردند تا نبضِ زندگی در روستاها از تپش باز نایستد.

خاطرات پیر پونافیدین منبعی استثنایی برای درک لایه‌های زیرین جامعه ایران در ۱۳۰ سال پیش است، چرا که او به عنوان یک دیپلمات، ۳۶ سال در این منطقه زندگی کرد و با نگاهی دقیق به جزئیاتی پرداخته که معمولاً در کتاب‌های تاریخ رسمی نادیده گرفته می‌شوند [۳، ۴].

فرهنگ غذایی: پونافیدین توصیفات جالبی از پخت‌وپز ایرانی، انواع پلوها و اهمیت حیاتی شیرینی در تمام مراسم‌های شادی و مهمانی‌ها دارد [۴۳، ۴۴]. او همچنین به قناعت عجیب ایرانیان اشاره می‌کند که چطور با یک تکه نان و کمی انگور، کارهای سنگین انجام می‌دادند [۴۵].

عادات روزمره و مواد مخدر: نویسنده با نگرانی از شیوع گسترده تریاک و حشیش (چرس) در میان طبقات مختلف جامعه، از روستاییان گرفته تا سربازان، سخن می‌گوید و تأثیرات مخرب آن را توصیف می‌کند [۴۶، ۴۷].

خلق‌وخوی اجتماعی: او به مهمان‌نوازی افراطی ایرانیان اشاره دارد؛ به طوری که حتی یک درویش ناشناس می‌توانست بدون دعوت وارد خانه‌ای شود و غذا بخورد [۶۳]. همچنین تحلیل او از «بحث‌های فلسفی» ایرانیان که گاه بر پایه فرضیات تخیلی بود، بسیار خواندنی است [۳۶].

روایت‌های سیاسی-مذهبی: پونافیدین شاهد عینی جنبش تحریم تنباکو بود و با جزئیات شرح می‌دهد که چگونه فتوای یک مجتهد (میرزای شیرازی) توانست حتی در اندرونی و حرم‌سرای شاه نفوذ کند و ناصرالدین‌شاه را به عقب‌نشینی وادارد [۱۱۱، ۱۱۲].

زندگی اقوام: مشاهدات او از زندگی کُردها، استقلال‌طلبی آن‌ها، و همچنین عقاید خاص ایزدی‌ها (که او آن‌ها را با نام یزیدی ذکر کرده) و صابیین در جنوب، بخش‌های مهم دیگری از این منبع هستند [۱۱۶، ۱۱۷، ۱۴۰].

بر اساس منابع، جزئیات فعالیت او به شرح زیر است:

مناطق تحت پوشش: فعالیت‌های او تنها به مرزهای امروزی محدود نبود؛ علاوه بر ایران، او در مناطق مختلف امپراتوری عثمانی از جمله «عربستان ترکی» (شامل حجاز، بغداد و بصره) و مناطق کُردنشین عراق امروزی حضور داشته است [۳].

خدمت پونافیدین در ایران: او در ایران به ویژه در شهر مشهد به عنوان کنسول فعالیت داشته و خاطرات و مشاهدات دقیقی از این شهر و نفوذ مذهبی و اجتماعی در آن ثبت کرده است [۶، ۱۵۱].

تجربیات او در این دو کشور همزمان با اواخر دوران قاجار در ایران و سال‌های پیش از انقلاب مشروطه بود که به او اجازه داد تصویری دقیق از آداب، رسوم و نظام قضایی و سیاسی این مناطق در آن برهه تاریخی ارائه دهد [۴، ۱۶۰].

خاطرات پیر پونافیدین به این دلیل ارزشمند است که او تنها یک گردشگر عبوری نبود، بلکه ۳۶ سال در این منطقه زندگی کرد و با نگاهی تحلیل‌گر به لایه‌های مختلف جامعه، از باورهای دینی و نظام قضایی تا جزئیات معماری و طبیعت نگریسته است [۳، ۱۶۰]. او در دورانی این گزارش‌ها را ثبت کرد که ایران در آستانه تغییرات بزرگ تاریخی (پایان عصر قاجار و پیش از مشروطه) قرار داشت [۴].

جزئیات جنبش تحریم تنباکو: پونافیدین شرح می‌دهد که چگونه فتوای میرزا حسن شیرازی از سامرا، حتی در اندرونی و حرم‌سرای شاه نفوذ کرد و مردم را در سراسر کشور علیه امتیاز بریتانیایی متحد ساخت [۱۰۵، ۱۱۱].

شورش‌های منطقه‌ای: توصیفات او از شورش شیخ عبیدالله نهری در کردستان و نقش میانجی‌گرانه دکتر کوشران (پدر همسر نویسنده) در نجات شهر ارومیه از غارت، بسیار پرکشش و دراماتیک است [۱۲۴، ۱۲۶].

اقلیت‌های مذهبی: گزارش‌های او از زندگی سخت زرتشتیان در یزد و کرمان و مقایسه آن‌ها با پارسیان مرفه در بمبئی، دیدگاه‌های اجتماعی عمیقی ارائه می‌دهد [۱۵۱، ۱۵۴، ۱۵۶].

سفر به جنوب: توصیفات او از بوشهر، بندرعباس و بصره و سختی‌های پهلو گرفتن کشتی‌ها در خلیج فارس، وضعیت تجاری و بندری آن زمان را به خوبی ترسیم می‌کند [۱۴۴، ۱۴۵].

دلیل اصلی تحریم تنباکو توسط حاج میرزا حسن شیرازی، واگذاری امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکوی ایران به یک شرکت بریتانیایی توسط حکومت وقت بود [۱۰۹]

جزئیات و دلایل این اقدام بر اساس منابع به شرح زیر است:

فروش منافع ملی به بیگانگان: با پخش شایعات و سپس اجرای این قرارداد، مردم و روحانیون احساس کردند که حکومت با این حق انحصار، منافع ملی و اقتصادی ایران را به خارجی‌ها واگذار کرده است [۱۱۰، ۱۱۱].

ضررهای اقتصادی برای مردم: تولیدکنندگان توتون و تجار ایرانی درک کرده بودند که این انحصار باعث کاهش سود آن‌ها و افزایش قیمت تنباکو برای مصرف‌کنندگان داخلی می‌شود [۱۰۹، ۱۱۰].

مخالفت با روح قرآن: میرزا حسن شیرازی در فتوای خود صراحتاً اعلام کرد که «هرگونه انحصار خلاف روح قرآن است»؛ به همین دلیل، محصولات آن کمپانی را حرام و مصرف آن را منع کرد [۱۱۱، ۱۱۲].

سرکوب اعتراضات مردمی: پیش از فتوای سراسری، اعتراضاتی در شهرهایی مثل شیراز و تبریز شکل گرفته بود که با دخالت نیروهای نظامی و سرکوب معترضان همراه شد [۱۱۱]. این فضای ملتهب و بی‌توجهی دولت به خواسته‌های مردم، ضرورت مداخله این مرجع تقلید را دوچندان کرد [۱۱۲].

نفوذ این فتوا به قدری گسترده بود که حتی در ارتش و دربار شاه نیز کشیدن سیگار و قلیان قطع شد و در نهایت دولت مجبور شد در سال ۱۸۹۲ میلادی این قرارداد را به‌طور کامل لغو کند [۱۱۱، ۱۱۲].

این تحریم مانند آن بود که جریانی از یک رودخانه عمومی ناگهان توسط یک بیگانه سد شود تا همه برای استفاده از آب به او باج بدهند؛ میرزا حسن شیرازی با فتوای خود، در واقع آن سد را در ذهن و رفتار مردم شکست تا آب دوباره به مسیر ملی خود بازگردد.

بر اساس خاطرات پیر پونافیدین، روش زرتشتیان در شهر ری برای انتقال اجساد به «برج خاموشان» (دخمه) با آنچه در جاهای دیگر مثل بمبئی رواج داشت، متفاوت بود.

جزئیات این روش به شرح زیر است:

نبودِ درِ ورودی: برخلاف برج خاموشان در بمبئی که دارای در ورودی است، برج باستانی ری هیچ در ورودی ندارد [۱۵۸، ۱۵۹]. دلیل این امر، بیم و هراس زرتشتیان از هجوم یا رفتارهای ناشایست افراد غیرزرتشتی نسبت به این مکان مقدس بوده است [۱۵۹].

استفاده از نردبان و طناب: به دلیل نبودِ در، زرتشتیان اجساد مردگان خود را با استفاده از نردبان و طناب‌های مخصوص از بالای دیوارهای بلند برج به داخل آن منتقل می‌کردند [۱۵۹].

آماده‌سازی جسد: پس از انتقال به داخل، جسد را در اتاقک‌های مربعی کوچکی (با مساحت حدود ۴ تا ۵ متر مربع) قرار می‌دادند [۱۵۹]. در آنجا ابتدا جسد را لخت کرده و می‌شستند [۱۵۹].

واگذاری به طبیعت: در نهایت، جسد را در محوطه برج رها می‌کردند تا طبق آیین خود، توسط طبیعت و پرندگان (کرکس‌ها) متلاشی شود [۱۵۹].

این بنا که به «برج ری» معروف است، در شرق خرابه‌های شهر باستانی ری (جنوب تهران امروزی) قرار دارد و پونافیدین آن را احتمالاً باستانی‌ترین برج خاموشان جهان توصیف کرده است [۱۵۸، ۱۵۹].

در واقع، این برج مانند صندوقچه‌ای سنگی و نفوذناپذیر طراحی شده بود که تنها راه ورود به آن، نه از روی زمین، بلکه از مسیر آسمان بود تا بدین ترتیب، آرامش مردگان از گزند زندگانِ متعصب در امان بماند.

بر اساس منابع، تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران، رود کارون است [۱۱، ۱۴۳].

در ادامه، جزئیات بیشتری درباره این رودخانه و وضعیت آن در ۱۳۰ سال پیش آورده شده است:

محدوده کشتیرانی: اگرچه کارون تنها استثنا در میان رودهای ایران برای کشتیرانی محسوب می‌شود، اما این قابلیت تنها در بخش سفالی (نواحی پایین‌دست و هموار) آن امکان‌پذیر است [۱۱]. سایر رودخانه‌های ایران به دلیل اینکه یا در پاییز خشک می‌شوند و یا جریان‌های تند کوهستانی هستند، حتی در بهار هم قابلیت کشتیرانی ندارند [۱۱].

مسیر و دهانه رود: کارون از مناطقی در شوش و لرستان سرچشمه می‌گیرد و در نهایت به شط‌العرب می‌ریزد [۱۱، ۱۴۳].

تغییرات جغرافیایی: در دوران باستان، کارون ورودی مستقلی به خلیج فارس داشت که عمق آن برای کشتیرانی بسیار مناسب بود، اما به مرور زمان این بخش کم‌عمق شده و در زمان نویسنده، تنها قایق‌های کوچک ایرانی و کوسه ماهی‌هایی که از خلیج فارس می‌آمدند در آن رفت‌وآمد می‌کردند [۱۴۳].

موانع طبیعی: رود کارون تا اهواز حدود ۱۰۰ کیلومتر مسیر را طی می‌کند، اما در آن نقطه وجود آبشارهای متعدد مانع از پیشروی کشتی‌ها به سمت مناطق بالاتر می‌شود [۱۴۳، ۱۴۴]. پونافیدین اشاره می‌کند که در گذشته سیستم‌های پیچیده‌ای از آبراه‌ها برای دور زدن این موانع وجود داشته که در آن دوره از کار افتاده بودند [۱۴۴].

در واقع، رود کارون در آن دوران مانند بزرگراهی آبی بود که تنها تا نیمه راه باز بود؛ کشتی‌ها می‌توانستند وارد آن شوند، اما در میانه مسیر با سدی از آبشارهای صخره‌ای روبرو می‌شدند که اجازه نمی‌داد نبض تجارت دریایی به اعماق فلات ایران برسد.

نویسنده کتاب «زندگی در شرق مسلمان» چه کسی است؟

واحد اندازه‌گیری مقدار آب در ایران قدیم چه بود؟

دلیل ایجاد «صندوق عدالت» در اواخر قرن نوزدهم چه بود؟

پیر پونافیدین در چه دوره تاریخی در ایران کنسول بود؟

پیر پونافیدین به عنوان کنسول روسیه تزاری، مجموعاً ۳۶ سال در ایران و امپراتوری عثمانی کار و زندگی کرد [۱، ۳]. بر اساس منابع، خاطرات او بازنمای اوضاع و احوال اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی است [۴]. این دوره تاریخی در ایران با اواخر دوران قاجار و سال‌های کمی پیش از انقلاب مشروطه همزمان بوده است [۴]. خدمت دیپلماتیک او تا اوایل سال‌های ۱۹۱۰ میلادی ادامه داشت و بخش‌هایی از کتاب او که به ایران اختصاص دارد، مشخصاً به وقایع و شرایط نیمه دوم قرن نوزدهم می‌پردازد [۱۶۰].

خاطرات او مانند عکسی با نوردهی طولانی در غروب عصر قاجار است که جزئیات دقیق یک جامعه سنتی را درست پیش از آنکه طوفان مشروطه چشم‌انداز سیاسی و اجتماعی آن را برای همیشه تغییر دهد، ثبت کرده است.

این پرسش ها هم جالب است:

مجازات دزدان گردنه گیر در ارومیه چه بود؟

دلیل قیام زنان تهرانی در سال ۱۸۶۱ میلادی چیست؟

فتوا بر علیه انحصار تنباکو توسط چه کسی صادر شد؟

مجازات دزدان گردنه گیر در ارومیه چه بود؟

بر اساس خاطرات پیر پونافیدین، مجازات دزدان گردنه گیر در ارومیه بسیار خشن و تکان‌دهنده بود. او ذکر می‌کند که در آن دوره، چند دزد گردنه گیر را در ارومیه در یک چاله انداخته و آن‌ها را زنده به گور کردند تا کشته شوند [۵۲].

این نوع مجازات‌های بیرحمانه بخشی از ساختار قضایی آن زمان بود که ویژگی‌های زیر را داشت:

اصل قصاص: این مجازات‌ها ریشه در اصل باستانی قصاص (چشم در برابر چشم) داشت که در کتاب‌های مقدس سامی نیز به آن اشاره شده است [۵۲].

فقدان قوانین نوشته شده: در آن دوره، هیچ قانون مدنی نوشته شده‌ای برای تعیین مجازات بزهکاران وجود نداشت و احکام بر پایه شریعت (توسط مجتهدین) یا عرف (توسط مقامات دولتی) صادر می‌شد [۵۲، ۵۳].

ایجاد رعب و وحشت: هدف از اجرای چنین مجازات‌های خشنی در ملأ عام، دادن «درس عبرت» به طبقاتی از جامعه بود که به گفته مقامات آن زمان، گوش شنوایی برای قانون نداشتند [۵۰].

پونافیدین در کنار این مورد، به مجازات‌های دیگری در شهرهای دیگر نیز اشاره کرده است؛ از جمله دو شقه کردن، بریدن سر، میخکوب کردن گوش به دیوار در بازار و یا اعدام با شلیک توپ که همگی نشان‌دهنده قساوت سیستم قضایی در اواخر دوران قاجار بود [۴۹، ۵۰، ۵۱].

این نوع مجازات در واقع مانند فرود آوردن پُتکی سنگین بر سر بوته‌ای هرز بود؛ تلاشی برای ریشه‌کن کردن جرم با استفاده از نهایت خشونت، در جامعه‌ای که عدالت نه بر پایه اصلاح، بلکه بر پایه انتقام و ترس استوار شده بود.

تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران کدام است؟

نام متخصصان حفر و نگهداری قنات در ایران چیست؟

فتوا دهنده اصلی در جنبش تحریم تنباکو که بود؟

تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران کدام است؟

بر اساس منابع، تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران رود کارون است [۱۱، ۱۴۳].

جزئیات و ویژگی‌های این رودخانه بر اساس مشاهدات پیر پونافیدین به شرح زیر است:

محدودیت‌های ناوبری: اگرچه کارون تنها استثنا در میان رودهای ایران برای کشتیرانی محسوب می‌شود، اما این قابلیت تنها در بخش سفالی (نواحی پایین‌دست و هموار) آن امکان‌پذیر است [۱۱]. سایر رودخانه‌های ایران مانند ارس، سفیدرود و اترک به دلیل جریان‌های تند کوهستانی یا خشک شدن در فصل پاییز، حتی در بهار هم برای کشتیرانی مناسب نیستند [۱۱].

مسیر و دهانه رود: کارون از مناطق شوش و لرستان سرچشمه گرفته و پس از طی مسیری به شط‌العرب می‌ریزد [۱۱، ۱۴۳].

تغییرات تاریخی: در دوران باستان، کارون ورودی مستقلی به خلیج فارس داشت که عمق آن برای کشتیرانی بسیار مناسب بود، اما به مرور زمان این بخش کم‌عمق شد؛ به طوری که در ۱۳۰ سال پیش تنها قایق‌های کوچک ایرانی و کوسه‌هایی که از خلیج فارس می‌آمدند در آن رفت‌وآمد می‌کردند [۱۴۳].

موانع طبیعی در اهواز: کشتی‌ها می‌توانند از دهانه رود تا حدود ۱۰۰ کیلومتر به سمت داخل (تا منطقه اهواز) پیشروی کنند، اما در آنجا وجود آبشارهای متعدد مانع از حرکت کشتی‌ها به سمت مناطق بالاتر می‌شود [۱۴۳، ۱۴۴]. نویسنده اشاره می‌کند که در گذشته سیستم‌های پیچیده‌ای از آبراه‌ها برای دور زدن این موانع وجود داشته که در زمان او از کار افتاده بودند [۱۴۴].

رود کارون در آن دوران مانند بزرگراهی آبی بود که تنها تا نیمه راه باز بود؛ کشتی‌ها می‌توانستند وارد آن شوند، اما در میانه مسیر با سدی از آبشارهای صخره‌ای روبرو می‌شدند که اجازه نمی‌داد نبض تجارت دریایی به اعماق فلات ایران برسد.

قیمت هفتگی یک سنگ آب در تهران قدیم چقدر بود؟

زرتشتیان ارومیه از خاکستر آتشکده‌ها چه استفاده‌ای می‌کردند؟

نام قدیم بندرعباس قبل از دوران شاه عباس چه بود؟

قیمت هفتگی یک سنگ آب در تهران قدیم چقدر بود؟

بر اساس منابع، قیمت‌گذاری آب در تهران قدیم بر پایه واحدی به نام «سنگ» و مدت زمان تحویل آن در هفته انجام می‌شد [۱۴].

جزئیات مربوط به قیمت و محاسبات مالی آن به شرح زیر است:

قیمت مشخص: در زمان نگارش این خاطرات (حدود اواخر قرن نوزدهم)، در نزدیکی تهران قیمت هفتگی یک سنگ آب در سال حدود ۱۰۰ دلار بود [۱۴].

تعریف واحد سنگ: واحد «سنگ» معادل مقداری از آب بود که بتواند یک آسیای کوچک را به حرکت درآورد، که تقریباً جویباری به پهنای ۱۰ تا ۱۲ سانتی‌متر را تشکیل می‌داد [۱۳، ۱۴].

درآمد سالانه قنات: اگر قناتی در تمام طول سال هر روز آب می‌داد، درآمد سالانه آن بر اساس این نرخ حدود ۲۴۸۰ دلار برآورد می‌شد [۱۴، ۱۵].

عوامل تأثیرگذار بر قیمت: تعیین قیمت دقیق آب دشوار بود، زیرا نرخ آن به عواملی همچون کیفیت آب، حجم آب موجود در قنات و تعداد قنات‌های فعال در آن دهکده یا قریه بستگی داشت [۱۴].

در نظام سنتی آبیاری، سهم هر فرد بر اساس «ساعت در هفته» محاسبه می‌شد؛ به این معنا که صاحب حق‌آبه در یک زمان معین و منظم در طول هفته، سهمیه خود را برای آبیاری مزارع دریافت می‌کرد [۱۴].

مجازات دزدی که در بازار مشهد به دیوار میخکوب شد چیست؟

طبق فتوا، انحصار توتون و تنباکو با کدام کتاب آسمانی تضاد داشت؟

برای ورود به حمام، کنسول روسیه چه شرطی را پذیرفت؟

مجازات دزدی که در بازار مشهد به دیوار میخکوب شد چیست؟

بر اساس منابع، پیر پونافیدین در مشاهدات خود از شهرهای بزرگ ایران (مانند مشهد)، به مجازات‌های خشنی اشاره می‌کند که در مکان‌های عمومی اجرا می‌شد [۴۹].

او ذکر می‌کند که در آن دوران، یکی از مجازات‌های رایج برای بزهکاران در بازارها، میخکوب کردن گوش آن‌ها به دیوار بود [۴۹]. جزئیات مرتبط با این موضوع در منابع به شرح زیر است:

محل اجرا: این مجازات‌ها دقیقاً در بازارها یا بر دروازه‌های شهر انجام می‌شد تا در معرض دید همگان باشد [۴۹].

هدف از مجازات: هدف اصلی از انجام چنین کارهایی، ایجاد «درس عبرت» برای طبقاتی از جامعه بود که به گفته مقامات آن زمان، گوش شنوایی برای قانون نداشتند [۵۰].

بستر تاریخی: پونافیدین این صحنه‌ها را (در کنار موارد دیگری مثل آویزان کردن سرها بر دروازه شهر یا بریدن دست) به عنوان نمونه‌هایی از قساوت و خودسری در نظام قضایی اواخر دوران قاجار توصیف می‌کند که در آن قانون مدنی نوشته‌شده‌ای وجود نداشت [۴۹، ۵۲].

پونافیدین همچنین به مورد خاص دیگری در مشهد اشاره دارد که در آن قرار بود قاتلی را در میدانی نزدیک به خانه‌اش «دو شقه» کنند، که در نهایت با میانجی‌گری او، نوع اعدام به شلیک توپ تغییر یافت [۵۰].

این نوع مجازات‌ها در واقع مانند نصب یک تابلوی هشدار زنده و دردناک در شلوغ‌ترین نقطه شهر بود؛ پیامی صریح به دیگران که بهای تخلف از نظم حاکم، از دست دادن بخشی از وجود و آبروی فرد در برابر چشم همگان است.

بر اساس خاطرات پیر پونافیدین، مجازات بزهکارانی که در بازار شهرهای بزرگ ایران (از جمله مشهد) به دیوار میخکوب می‌شدند، این بود که گوش‌های آن‌ها را به دیوار بازار میخکوب می‌کردند [۴۹].

این اقدام بخشی از سیستم قضایی اواخر دوران قاجار بود که جزئیات آن در منابع به شرح زیر توصیف شده است:

هدف از مجازات: این نوع تنبیه‌های بدنی در ملأ عام با هدف ایجاد رعب و وحشت و دادن «درس عبرت» به طبقاتی از جامعه انجام می‌شد که به زعم مقامات، گوش شنوایی برای قانون نداشتند [۵۰].

بستر قانونی: در آن دوره قانون نوشته‌شده مدنی وجود نداشت و احکام بر اساس شریعت (توسط مجتهدین) یا عرف (توسط مقامات دولتی و حکام) صادر می‌شد [۵۲، ۵۳]. نویسنده اشاره می‌کند که در این سیستم، «خودسری» به جای قانون نشسته بود و فساد و رشوه در آن بیداد می‌کرد [۴۹].

سایر مجازات‌های مشابه: پونافیدین ذکر می‌کند که در طول ده سال خدمت خود، شاهد مجازات‌های وحشیانه دیگری نیز بوده است؛ از جمله جسد‌های سربریده که کله‌هایشان بر دروازه شهر آویزان بود، قطع دست که جالد آن را در کلاه خود حمل می‌کرد، دو شقه کردن مجرمان و اعدام با شلیک توپ [۴۹، ۵۰، ۵۱].

نویسنده به طور خاص از مشهد خاطره‌ای نقل می‌کند که در آن تلاش کرد مانع از «دو شقه کردن» یک قاتل در میدانی نزدیکی خانه‌اش شود و با رایزنی با حاکم خراسان، موفق شد حکم او را به اعدام سریع‌تر با شلیک توپ تغییر دهد [۵۰].

این نوع مجازات در آن زمان مانند داغی بود که بر بدنه جامعه گذاشته می‌شد؛ نشانی ماندگار از خشم حاکم که نه برای اصلاح مجرم، بلکه برای میخکوب کردن ترس در دل هر کسی که خیال سرکشی داشت، طراحی شده بود.

بر اساس منابع، در ایران قدیم طبق شریعت اسلامی دو نوع نکاح وجود داشت که تفاوت‌های اصلی آن‌ها به شرح زیر است:

مدت زمان: نکاح «عقد» دائمی است، اما نکاح «صیغه» موقتی بوده و مدت زمان آن می‌تواند از یک ساعت تا نود و نُه سال متغیر باشد [۷۶].

تعداد همسران: در نکاح دائمی (عقد)، مرد به لحاظ شرعی محدود به داشتن حداکثر چهار زن است، اما در نکاح موقتی (صیغه)، هیچ محدودیتی در تعداد زنان وجود ندارد [۷۶، ۷۷، ۷۹].

هدف و کاربرد: صیغه اغلب برای افرادی که در سفر بودند (به‌ویژه زائران در شهرهایی مانند مشهد) رایج و مشروع بود [۷۹]. همچنین گاهی برای پسران جوان (۱۵-۱۶ ساله) پیش از آنکه در سنین بالاتر ازدواج دائمی کنند، زن صیغه‌ای می‌گرفتند [۸۰].

شباهت‌های حقوقی: با وجود تفاوت در ماهیت، از نظر حقوقی و شرعی تفاوت چندانی در حقوق فرزندان وجود ندارد؛ یعنی فرزندان حاصل از هر دو نوع نکاح، صاحب حقوق برابر هستند [۷۹]. همچنین در هر دو مورد، تعیین «مهریه» (مال یا پولی که در صورت جدایی به زن پرداخت می‌شود) الزامی است [۷۷، ۷۹].

در واقع، وجود گزینه صیغه در آن دوران باعث می‌شد که محدودیت «چهار زن» در نکاح دائمی عملاً از بین برود [۷۹].

نکاح «عقد» مانند ساختن یک خانه دائمی برای زندگی بود که قوانین سختی برای تعداد بناهای مجاز داشت، در حالی که «صیغه» حکم اقامت در یک کاروانسرا را داشت که فرد می‌توانست به هر تعداد که می‌خواهد و برای هر مدتی که در سفر است، در آن بماند؛ هرچند از نظر قانون، ساکنان هر دو بنا حقوق مشابهی داشتند.

حقوق فرزندان و مهریه: علی‌رغم تفاوت در ماهیت، فرزندان حاصل از هر دو نوع نکاح از نظر حقوقی و شرعی صاحب حقوق برابر هستند [۷۹]. همچنین در هر دو نوع ازدواج، توافق بر سر «مهریه» (مال یا پولی که در صورت جدایی به زن پرداخت می‌شود) الزامی است [۷۷، ۷۹].

کاربرد اجتماعی: صیغه اغلب برای افرادی که در سفر بودند (به‌ویژه زائران در شهرهایی مانند مشهد) رایج و مشروع بود [۷۹]. همچنین در خانواده‌های ثروتمند، گاهی برای پسران نوجوان (۱۵-۱۶ ساله) پیش از آنکه در سنین بالاتر ازدواج دائمی کنند، زن صیغه‌ای می‌گرفتند [۸۰].

فشار بر زنان: در ازدواج دائمی، مرد این اختیار را داشت که هر لحظه زن را طلاق دهد که این موضوع باعث ایجاد جو ترس و هراس دائمی برای زنان، به‌ویژه در طبقات پایین می‌شد [۷۰، ۷۹، ۸۲]. وجود گزینه صیغه نیز عملاً محدودیت «چهار زن» را برای مردان از بین می‌برد [۷۹].

نکاح «عقد» مانند ساختن یک خانه دائمی برای زندگی بود که قوانین سختی برای تعداد بناهای مجاز داشت، در حالی که «صیغه» حکم اقامت در یک کاروانسرا را داشت که فرد می‌توانست به هر تعداد که می‌خواهد و برای هر مدتی که در سفر است، در آن بماند؛ هرچند از نظر قانون، فرزندان هر دو بنا حقوق مشابهی داشتند.

آب، باران، آبیاری

بر اساس منابع، در ایران قدیم به دلیل کمبود باران در مناطق مرکزی، چاره‌ای جز آبیاری مصنوعی نبود [۱۲]. پیر پونافیدین سه روش اصلی را برای این کار ذکر کرده است:

۱. قنات (کاریز یا کهریز): این روش مفیدترین و اصیل‌ترین راه ایرانی برای تأمین آب محسوب می‌شد [۱۲]. در این روش، مجموعه‌ای از چاه‌ها (که عمق اولین آن‌ها گاه به ۵۰ تا ۶۰ متر می‌رسید) در یک امتداد کنده شده و در زیر زمین توسط آبراهی به هم وصل می‌شدند تا آب به تدریج به سطح زمین منتقل و بین مزارع و خانوارها تقسیم شود [۱۲، ۱۳].

۲. کشیدن جویبار و آبراه از رودخانه‌ها: روش دوم شامل ایجاد کانال‌های مصنوعی برای انتقال آب رودخانه‌ها بود [۱۶]. برای نمونه، شالیزارهای سواحل دریای خزر و مزارع آذربایجان و خراسان از این طریق آبیاری می‌شدند [۱۶].

۳. ساختن سد و انبار (دربند): روش سوم، ساختن سدهایی بود که آب حاصل از ذوب شدن برف‌های زمستانی را در بهار جمع‌آوری و ذخیره می‌کردند [۱۶]. این سازه‌ها «دربند» نامیده می‌شدند، هرچند نویسنده اشاره می‌کند که در زمان او (صد سال پیش) در بسیاری از جاها تنها نام «دربند» باقی مانده بود و اثری از خودِ سد یا انبار بزرگ دیده نمی‌شد که نشان‌دهنده رواج بیشتر این روش در دوران باستان است [۱۶، ۱۷].

این نظام آبیاری در واقع مانند یک شبکه ذخیره و انتقال هوشمند بود که یا آب را از اعماق زمین استخراج می‌کرد (قنات)، یا نبض رودخانه‌ها را به مزارع دوردست پیوند می‌زد (آبراه) و یا با ایجاد حصاری سنگی، هدیه زمستان را برای تشنگی فصل بهار ذخیره می‌کرد (دربند).

این کتاب در واقع سفری مکتوب در زمان است که پونافیدن و همسرش با انتشار آن در سال ۱۹۱۱، دریچه‌ای را برای جهانیان گشودند تا با جزئیات زندگی، فرهنگ و سیاستِ شرقِ مسلمان در آستانه تغییرات بزرگ قرن بیستم آشنا شوند.

پیر پونافیدن در ایران چه سمتی بر عهده داشت؟

پیر پونافیدین (Pierre Ponafidine) در ایران سمت کنسول روسیه تزاری را بر عهده داشت [۱، ۱۶۰].

جزئیات مربوط به دوران خدمت و فعالیت‌های او در منابع به شرح زیر است:

مدت خدمت: او مجموعاً ۳۶ سال به عنوان کنسول پادشاهی روسیه در ایران و امپراتوری عثمانی خدمت کرد و خاطرات او مربوط به اواخر دوران قاجار و سال‌های پیش از انقلاب مشروطه است [۳، ۴، ۱۶۰].

محل خدمت در ایران: او در شهرهای مختلفی حضور داشت، اما به طور مشخص ذکر شده است که در سال ۱۸۹۱ میلادی در مشهد زندگی و خدمت می‌کرد [۱۵۱]. همچنین او ده سال از دوران خدمت خود را به مشاهده وضعیت اجتماعی و قضایی در شهرهای بزرگ ایران اختصاص داد [۴۹].

ماهیت فعالیت‌ها: پونافیدین به عنوان یک دیپلمات، علاوه بر وظایف کنسولی، با مقامات بلندپایه (مانند حاکم خراسان) و مجتهدین تراز اول (مانند حاج میرزا حسن شیرازی) در ارتباط بود و بر وقایع مهمی همچون جنبش تحریم تنباکو و شورش‌های محلی نظارت داشت [۵۰، ۱۰۶، ۱۲۳].

همکاری خانوادگی: همسر او، اِما کوشران، که فرزند یک میسیونر آمریکایی متولد ارومیه بود، در طول این سال‌ها همراه او بود و بعدها خاطرات او را به انگلیسی ترجمه کرد [۱، ۱۶۰].

حضور پونافیدین در ایرانِ آن زمان، مانند ناظری تیزبین در یک ایستگاه دیدبانی بود؛ او از جایگاه دیپلماتیک خود، نه تنها روابط سیاسی را مدیریت می‌کرد، بلکه نبض تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ای را که در آستانه تحولی بزرگ بود، به دقت ثبت می‌کرد.

حالا نوبت شما خوانندگان عزیز است که به این سوال ها پاسخ پیدا کنید:

اگر ایرانِ 130 سال پیش را با ایران امروز یعنی جمهوری اسلامی مقایسه کنید به کدام نتیجه ها میرسید؟ در مقایسه تحولات دو گانه و متضاد ایران دوره پهلوی و جمهوری اسلامی و در ضمن در مقایسه با کشور های منطقه و همسایه مانند ترکیه، عربستان، عراق و افغانستان یا پاکستان؟



دسته‌ها:کتاب های عباس جوادی, رنگارنگ

نظر یا سؤال شما