
زبان در آتروپاتن
«زبان در آتروپاتن» عنوان فصلی از کتاب «از آتروپاتن باستان تا آذربایجان و کردستان» است که در بهار امسال در انتشارات «مروارید» تهران به چاپ رسید. «آتروپاتن» که ریشه نام بعدی «آذربایجان» است، به بخش شمال غربی ساتراپی ماد گفته میشد که بعد از فروپاشی هخامنشیان تا دوره اشکانیان، تقریبا به مدت 250 سال یا بیشتر تحت حکومت ساتراپ مادی این منطقه به نام «آتروپات» و جانشینان او بود، تا اینکه آتروپاتن دوباره به یکی از ساتراپی ها و «شهرستان» های به اصطلاح «معمولی» ایران در دوره ساسانیان تبدیل گردید.
موضوع زبان در آتروپاتن در این کتاب به طور نسبتا مفصلی به بحث گذاشته شده است. اما من در آنجا به جنبه ای ظاهرا فرعی از این موضوع نیز پرداخته ام که بنظرم رسید کمی توضیح بیشتر در این باره مفید خواهد بود.
آن موضوع عبارت است از تعداد نیاکان هر فرد ساکن دنیا در همه سرزمین ها و در همه دوره ها به عنوان نشانه ای روشن در تایید اختلاط تمام نوع بشر در طول تاریخ و به صورتی آشکار تر در مقیاس واحد های جغرافیایی معین تر و محدود تر مانند اروپا، آسیای غربی، حوزه مدیترانه و غیره… این موضوع و کشفیات انقلابی و جدیدی که در صد سال اخیر در حوزه علوم ژنتیک و باستانشناسی به وقوع پیوسته، به تدریج درک همه ما از موضوعاتی مانند نزدیکی یا دوری قومی، زبانی، تاریخی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی گروه های انسان ها را به تدریج، اما به گونه ای روزافزون متحول میسازد و تصحیح میکند.

در کتاب فوق، فصل «زبان در آتروپاتن» چنین شروع میشود:
آیا میتوان زبان و لهجه های مادی 2300 سال پیش ماد آتروپاتن را پی گرفت، تا به تدریج به زبان های کنونی شمال غرب و غرب ایران رسید؟ این پرسش را میتوان ساده تر هم مطرح کرد: 2300 سال پیش مردمی که در آذربایجان و کردستان کنونی و صفحاتی از سرزمین های همسایه میزیستند، به چه زبانی صحبت میکردند؟ پاسخ دادن به این پرسش کاری دشوار و در بعضی موارد حتی ناممکن است. اما بگذارید یکی دو نکته را قبلا روشن کنیم.
اولا موردی ندارد که کسی که امروزه در تبریز یا سنندج زندگی میکند، یا پدر و مادرش زاده آذربایجان و کردستان کنونی هستند، خود را در این سوال و بحث، طرف یا مخاطب حس کند. 2300 سال پیش از نظر سیاسی نه آذربایجان وجود داشت و نه کردستان. دولت ها، زبان ها، مذاهب، اقوام و ملت های کنونی هم به صورت کنونی موجود نبودند. البته همین سرزمین ها و کوه ها در آن دوره ها هم وجود داشتند، اما نه مسیحیت وجود داشت و نه اسلام. کسی هم از آن مردمان (که تعدادشان احتمالا فقط 10-20 در صد جمعیت کنونی این منطقه بود) اجداد و نیاکان مستقیم مردمان فعلی این سرزمین نبود. درست ترش این است که بگوئیم در همان دوره هم، همه آنها در این سرزمین های پهناور، چه آن طرف و چه این طرف مرزهای متغیر کنونی، به نوعی خویشاوند یکدیگر بودند و بعد ها هم این خویشاوندی با وجود همه فرق ها و زیر و بم ها ادامه یافت و عمیق تر شد.
چرا؟
در واقع همه انسان های دنیا و بخصوص یک منطقه ، صرفنظر از مرزهای سیاسی کنونی، با یکدیگر خویشاوند هستند. اگر همه ما از آفریقا آمده ایم، که آمده ایم، همه در اصل (یعنی هر قدر عقب تر برویم) قوم و خویش هستیم. اما این خویشاوندی مخصوصا در هر منطقه مشخص دنیا مانند آسیای غربی، قفقاز، حوزه مدیترانه، آسیای میانه، اروپا یا چین که روابط بین جمعیت های آن بیشتر از مناطق دیگر است، بخصوص چشمگیر و از طریق آزمایش های علمی اثبات پذیر است. این، خواب و خیالی ساده لوحانه نیست، بلکه یک حساب ساده ریاضی است، حسابی که خیلی ها به آن دقت نمیکنند.
اگر به 10 سال قبل، 100 سال قبل، 1000 سال قبل بازگردیم، تعداد نیاکان ما، یعنی پدران و مادران هر فرد از ما و اجداد هر شخص از این منطقه چند نفر است؟ این سوال به فکر کمتر کسی از ما رسیده است و از آن هم کمتر، تعداد کسانی هست که این گونه حساب ها را کرده اند. اما فوق العاده جالب است. قلم و کاغذ بردارید و حساب کنید.
در دنیا هر شخص یک پدر و یک مادر (2)، دو پدر بزرگ و دو مادر بزرگ (4) و چهار پدرِ پدر بزرگ و چهار مادرِ مادر بزرگ (8) دارد. اکثر ما، نسل های قدیمی تر نیاکان خود را دیگر نمی شماریم، چونکه این موضوع معمولا برای ما اهمیت چندانی ندارد و یا قابل پیگیری نیست. واقعیت این است که در محاسبه هر نسل پیش تعداد نیاکان هر فرد دو برابر میشود. در ده نسل گذشته که 200-300 سال را در بر میگیرد، می بینید که تعداد اجداد پدری و مادری شما جمعا 1024 نفر، در 30 نسل یعنی تقریبا 800-900 سال گذشته بیش از هشت هزار میلیون نفریعنی هشت میلیارد نفر بوده است. هشت میلیارد نفر؟ تعداد اجداد من، شما و هر کس در این دنیا هزار سال پیش؟
البته این حساب گرهی دارد که باید حل شود. این را فرصت نشد که من در کتاب «آتروپاتن باستان» کمی باز کنم و توضیح بدهم. هزار سال پیش کل دنیا و تمام جمعیت بشری در سرتاسر کره زمین هشت میلیارد نفر نبود، حدود 250-300 میلیون نفر بود. 2300 سال پیش، یعی در دوره پایان هخامنشیان، آتروپاتن و اسکندر، تمام دنیا احتمالا جمعیتی برابر با 100 میلیون نفر داشت. پس «هشت میلیارد نفر» مجموع تعداد نیاکان هر فرد جامعه بشری در هزار سال گذشته چگونه قابل توجیه است؟ توجیه و توضیح این سوال آن است که هشت میلیار نفر در هزار سال (و احتمالا 30-40 میلیارد نفر در 2300 سال گذشته) تعداد جمعیتی نیست که هزار یا دوهزار سال پیش همزمان و در آنِ واحد زیسته اند. این ارقام مجموعه تعداد انسان ها و نیاکان هر فرد است که در این هزار یا دو هزار سال پیش یعنی در طول 70-80 نسل گذشته هر فرد زیسته و در گذشته اند. از سوی دیگر وقتی شش-هفت نسل به عقب میروید، احتمال همپوشی نیاکان شما افزایش می یابد، یعنی ممکن است مادر مادر بزرگ هفت-هشت نسل پیش شما در عین حال عمه عمه بزرگ هفت-هشت نسل شما هم باشد. امیدوارم این موضوع که بیشتر کار ریاضیات دان های رشته «نیاشناسی» حوزه «جنولوژی» است که با علوم ژنتیک، باستانشناسی و تاریخ در هم تنیده، تا حدی روشن شده باشد.
البته در دنیای کنونی با مرز های سیاسی، قومی، مذهبی و عقیدتی کنونی که ما در آن زندگی میکنیم، همه آن نیاکان همه و تک تک ما، از همه سرزمین های هخامنشی و سلوکی و اشکانی و ارمنی و رومی در گذشته اند. مهم آن است که ما امروزه کمی بیشتر درک کنیم که در گوشت و پوست و خون و رگ هر کدام از ما، در دی ان ای همه ما، چه مسلمان و چه مسیحی، چه فارسی زبان و چه ترک زبان، چه شیعه و چه سُنی، اثری، به اصطلاح «رد پائی» از هرکدام آنها هنوز هست، چیزی که با تست های «دی ان ای» قابل اثبات است. تازه، این، تنها محدود به ما و سرزمین های کنونی این گوشه از جهان نیست، در اروپا و آفریقا و آمریکا هم همین گونه است، اگرچه حدّت و شدت آن در هر منطقه ممکن است کمی فرق کند.
این مرزها و مرزبندی های سیاسی، فرهنگی، تباری، زبانی یا مذهبی چیزی طبیعی، ازلی ویا ابدی نیستند، بلکه ساخته و پرداخته خود ما انسان ها در طول چند هزار سال گذشته هستند. حال هر کس و هر گروه، قوم و ملت میتواند این مرزها، فرق ها، تمایز ها و اختلاف ها را حفظ یا تشدید کند، یا اینکه در جهت متعادل تر کردن آن و نزدیک تر نمودن انسان هایی به یکدیگر کوشش نماید که، چه خوشمان بیاید و چه به اصطلاح مخالف آن باشیم، در نهایت، قوم و خویش یکدیگرند. این فقط بستگی به آن دارد که در تاریخ چند سال به عقب میرویم.
دستهها:از کورش تا اسکندر, رنگارنگ
اسکندر، شاهنشاه ایران
سرگذشت آتروپات و آتروپاتن
اسکندرمقدونی از کجا پیدا شد؟