موقوفات و ملاها در دوره قاجار

آنچه خواهید خواند فصل های بعدی پژوهش دکتر ویلم فلور، دانشمند تاریخ ایران، در باره نقش روحانیان شیعه و بخصوص نمایندگان برجسته آنان یعنی مراجع تقلید و عُلما در  اقتصاد قرن نوزدهم ایران یعنی در دوره قاجاراست.*

یک منبع بسیار مهم درآمد، موقوفات بود که علما از آن با عنوان مُتولی (مدیر) و یا همچون «ناظر» (بازرس) پول در می آوردند. علاوه بر این، همین موقوفات اغلب منبع اصلی آنها جهت کمک هزینه تحصیلی برای طلبه ها، تامین مالی مُدرس ها و همچنین مراقبت از ساختمان ها (مدارس، مساجد، حرم و …) بود. در حدود سال 1900، مجدالاسلام تخمین زده بود که یک سوم کل زمین های زیر کشت در ایران، عبارت از زمین های وقفی یا اوقاف مذهبی است، به هر حال او مطمئن بود که این رقم حداقل 15 درصد است.[1] گرولمن درآمد حاصل از موقوفات در دهه 1860 را دو میلیون تومان برآورد کرده است.[2] در حدود دهه 1890، درآمد از این منبع چهار میلیون تومان گزارش شده بود که دولت فقط 12 درصد یا نیم میلیون تومان آن را مستقیماً کنترل می کرد.

در برخی مناطق، موقوفات زیاد بود، مثلاً در منطقه سبزوار بالای 10 درصد روستاها موقوفه بودند.[4] در شهرها، بسیاری از مغازه‌ها، خانه‌ها، حمام‌ها و کاروانسرا‌های بازار نیز موقوفه بودند. مثلاً مسجد سپهسالار تهران که شامل یک مدرسه، مکتب، بیمارستان، حمام و مهمانسرای طلاب بود، توسط میرزا حسین خان با درآمد نُه روستا، دو حمام و 53 باب مغازه وقف شده بود.[5] موقوفات فقط عبارت از روستاها و یا مغازه ها نبودند. آنها اغلب شامل سهام آب، سهم در باغ، سهم در آسیاب آبی و سهم در حمام هم میشدند. درآمد از موقوفات با اهداف مختلفی از این قبیل خرج میشد: رسیدگی به زائرانی که به اماکن مقدس عراق و مشهد می رفتند؛ برای روضه خوانی در عاشورا و یا در شب های جمعه؛ برای تعمیر و نورپردازی حرم یا حسینیه در روزهای معین؛ برای چای و شکر برای تماشاگران تعزیه؛ برای ساخت حمام یا تعمیر آن؛ برای یک یخچال به سبک قدیم در آسایشگاه حرم؛ یا برای تعمیر حرم.[6] گاهی درآمد موقوفات به تمامی یک گروه میرسید، مانند یک طایفه از سیدهای اصفهانی که سالانه 3000 تومان از املاک منطقه جرقویه درآمد داشتند.[7]

البته موقوفات در مناطقی مانند مشهد که زیارتگاه های مهمی در آن قرار داشت، بیش از دیگران بود. در اینجا نیز مانند سایر اماکن زیارتی، ملاها متولی اصلی ترین فعالیت های اقتصادی آن شهرها بودند. مثلاً در مشهد در سال 1860 هر سال حدود 50 هزار زائر از شهر بازدید می کرد که از کل جمعیت شهر بیشتر بود. این تعداد سالانه ی زائران به دلیل قحطی سال 1873 به نصف کاهش یافت. با این حال، تا سال 1890 گزارش شده است که تعداد زائران سالانه به مرز 100 هزار نفر رسیده بود.[8] البته سایر شهرها به آن اندازه تحت تأثیر قحطی قرار نگرفتند. با اینهمه، بسیاری از مراکزِ نه چندان مهم زیارتی نیز تحت تسلط اقتصاد مذهبی بودند. این امر در مورد قم و تا حدی زیارتگاه‌های کوچک‌تری مانند شیراز (شاه چراغ)، تربت حیدریه و قزوین صادق بود. اما هر جا سیدی مهم یا کم اهمیت به خاک سپرده می شد، آن مکان نیز سهم خود را از بازدیدکنندگان داشت. از آنجایی که تعداد زیارتگاه ها در بسیاری از نقاط ایران چشمگیر بود و متولیان این زیارتگاه ها هدایای زیادی از بازدیدکنندگان محلی دریافت می کردند، مجموع پولی که از این طریق به طبقه مذهبی ارسال می شد، قابل توجه بود. وضعیت بلوچستان  را شاید بتوان در آن دوره نمونه ی وضع کلی ایران قاجار نامید. به قول تِیت، مردم این ولایت «بسیار خرافاتی هستند و عمدتاً به زیارت یا زیارتگاه متوسل می‌شوند. بدین جهت متولیان این مکان‌ها سود کمی از بازدیدکنندگانشان نمی‌برند.»[9]

این بازدیدکنندگان رضایت معنوی و روحانی به دست می آوردند و در عوض چیزهای ملموسی ماند پول از خود به جای می گذاشتند. بسیاری زائران نذری می آوردند. اگر این نذری از ثروتمندان بود، واقعاً می توانست بسیار گرانبها باشد.[10] اگرچه بسیاری از زائران در آشپزخانه عمومی حرم غذا می‌خوردند، اما اکثر آنها می‌توانستند در شهر غذا بخورند، جائی که به دنبال مسکن هم بودند. این نیز تزریق مالی علاوه و قابل توجهی بود که بیشترین بخش آن مستقیماً به حرم راه پیدا میکرد. یکی دیگر از منابع درآمد هنگفت مؤمنان، افراد متوفی بود. خویشان مردگان می خواستند آنها در آن دنیا در معاشرت خوبی باشند و به همین دلیل  برای امتیاز دفن در محوطه حرم هزینه های سنگینی می پرداختند. قیمت هر قبر از 20 تا 200 تومان یا بیشتر متغیر بود که به گفته ی فریزر «یکی از حقوق و امتیازات متولی است»[11].

اما تنها آرامگاه انسان های مقدس متوفی مومنان را به خود جلب نمیکرد. نسخه‌های زنده آنان یعنی سادات و ملایان حیّ و حاضر نیز انبوهی از زائران را قبول میکردند. زائران یا می‌خواستند در شکوه روحانی این ملایان غوطه‌ور شوند و یا چیزی ملموس‌تر مانند معالجه یک بیماری از آنها طلب مینمودند. به گفته ی گرینفیلد، «هدایا و تقدیمی ها در مقابل پاسخ‌های شفاهی امام به سؤالات زائران مضطرب، تنها بخش کوچکی از حقوق و مزایای مجتهدان و ملایان را تشکیل می‌داد.»[12]

ادامه دارد. در فصل بعد: این پول ها خرج چه میشد؟


*The Most Learned of the Shiʿa: The Institution of the Marjaʿ Taqlid 

یعنی «علمای شیعه: موسسه مرجع تقلید» است که در سال 2021 از طرف موسسه «آکادمی آکسفورد» به انگلیسی منتشر شده است. فصلی که ترجمه اش در چند بخش تقدیم خواهد شد، مربوط به نقش اقتصادی طبقه مذهبی و بخصوص مراجع تقلید در دوره قاجار است.

ٌWillem Floor: The Economic Role of the `Ulama in Qajar Persia

زیرنویس ها:

[1] مجدالاسلام، انحلال، ص. 169

[2] W. von Grollman, “Militärische Aufzeichnungen während eines Aufenthaltes im Kaukasus und in Persien”, Militär-Wochenblatt, Beiheft 5/6 (1893), p. 213

[3] Public Record Office (United Kingdom), FO 60/581, Memorandum Sir Mortimer Durand (December 1895, Confi 6704), pp. 26-7; A. Sheikholeslami, The Central Structure of Authority in Iran, 1871-1896. Unpubl. Dissertation UCLA 1975, p. 282; H-G, Migeod, Die persische Gesellschaft unter Nasiru’d-Din Shah (1848-1896), (Berlin 1990), pp. 152-3.

[4] Greenfield, p. 137.

[5] اعتمادالسلطنه، المآثر، ص 83

[6] ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، تاریخ اردستان، تهران 1367/1988، ج. 3، ص 651-654

[7] اعتماد السلطنه، صدرالتواریخ، تصحیح م. مشیری (تهران 1370)، ص 91

[8] Curzon vol.1, pp.162-3; I`timad al-Saltanah, Matla` , vol. 2, p. 31.  For the situation in the 1960s see Maria Paola Pagnini Alberti, Strutture Commerciale di una Citta di Pelligrinaggio: Mashhad (Udine 1971).

[9] G.P. Tate, Seistan, A Memoir on the History …. And the People of the Country (Calcutta 1910), p. 228.

[10] G.P. Tate, Seistan, A Memoir on the History …. And the People of the Country (Calcutta 1910), p. 228.

[11] Fraser, Narrative, pp. 455-6. The cost of a grave ranged from 1000 tomans in the haram proper to 2 tomans at the gate of the new court yard, in addition to administrative fees. J.D.Gurney, “A Qajar Household and Its Estates,” Iranian Studies 16 (1983), p. 140 [137-76].

[12] Greenfield, p. 137.



دسته‌ها:طبقه مذهبی دوره قاجار

نظر یا سؤال شما