
آنچه خواهید خواند فصل دیگری از پژوهش دکتر ویلم فلور، دانشمند تاریخ ایران، در باره نقش روحانیان شیعه و بخصوص نمایندگان برجسته آنان یعنی مراجع تقلید و عُلما در اقتصاد قرن نوزدهم ایران یعنی در دوره قاجاراست. در این فصل:« پول هائی که طبقه مذهبی جمع میکرد، خرج چه میشد؟*
هر چند برآورد کل قدرت مالی علما دشوار است، اما حدس زده شده است که در حدود سال 1860، زمانی که بودجه هر چند برآورد کل قدرت مالی علما دشوار است، اما حدس زده شده است که در حدود سال 1860، زمانی که بودجه ی دولتی حدود 4 میلیون تومان تخمین زده شده بود، طبقه مذهبی شیعه سالیانه دو میلیون تومان خرج می کرد. بیشتر این وجوه (75 درصد) درآمدهای حاصل از زمین های خود ملاها بوده است. وقتی پرداختهای حوالهای دولت و تودهی مؤمنان به صورت عشر، صدقه و هدایا را هم به این رقم اضافه کنیم، مجموع جریان مالی تحت کنترل علما میتواند به 2.4 میلیون تومان در سال برسد.[1]
نمی توان تخمین زد که چقدر برای تأسیسات شخصی ملاها و چه مقدار برای فعالیت های مذهبی آنان صرف شده است. ما قادر به تفکیک چنین مخارجی نیستیم که به ما امکان دهد دادههای موجود را تفکیک و طبقه بندی کنیم. علاوه بر این معلوم نیست که آیا و چقدر از مصارف شخصی یک ملا صرف کار هائی شده که شاید در درجه اول ماهیتی مذهبی داشته است. بنابراین ما دقت خود را بیشتر بر بودجه حرم امام رضا در مشهد متمرکز خواهیم کرد تا نحوه توزیع درآمدهای طبقه مذهبی را نشان دهیم.
به گفته متولی حرم امام رضا در مشهد، درآمدها و هزينه ها در سال 1306/1885 به ترتيب 59260 و 52140 تومان بوده است.[2] بودجه تجمیع نشده و حسابرسی نشده این منبع محافظه کارانه است، زیرا درآمد از اقلام مختلف از جمله برنج، روغن نباتی، آجیل، لوبیا و غیره را نشان نمیدهد. از سوی دیگر الگوی مخارج نشان می دهد که حقوق، بالاترین رده هزینه را تشکیل می دهد (46%) و پس از آن هزینه های روشنائی، آشپزخانه و کتابخانه (34%) می آید.[3]
در مورد مخارج پرسنل باید گفت که حرم امام رضا در سال 1889 بالغ بر 2000 نفر را استخدام کرده بود که از این تعداد «حدود 20 مجتهد و همین تعداد از مقامات عالی حرم بودند»[4]. بیشترین سهم از درآمد به این 40 نفر تعلق گرفته بود. اکثر خدمتکاران عادی حرم یا حقوقی دریافت نمی کردند، یا پول بسیار کمی دریافت میکردند، و یا برای خورد و خوراک خود مقدار معینی غلات به آنها داده میشد.[5]
بخش بزرگی از حقوق کارکنان، از جمله علمای برجسته، توسط کسانی که برای انجام مراسم مذهبی و تدریس در حرم و مدارس وابسته به آن استخدام شده بودند، پرداخت میشد. در مشهد، در دهه 1820، 14 مدرسه وجود داشت که هر کدام منابع مالی خود را داشتند و از 15 تا 90 ملا حمایت می کردند.[6]
آموزش بخش مهمی از فعالیت های اقتصادی بود. ملاها آموزش را حوزه خود می شمردند، زیرا آموزش امری دولتی نبود، بلکه حوزه فعالیت ملاها به شمار میرفت و ضمنا منبع درآمد اصلی بسیاری از ملاها بود. تحصیلات عالی عمدتاً از طریق میراثی تأمین می شد که در آن اهدا کنندگان مقرر کرده بودند که بخشی از موقوفه آنها باید برای کمک هزینه تحصیلی طلبه ها و استادان و یا نگهداری از ساختمان های آموزشی استفاده شود. آموزش ابتدائی معمولاً از طریق کمک های والدین و سرپرستان کودکان تأمین می شد.
دلیل دیگر این بود که کنترل آموزش و محتوای آن هدف اصلی نهاد مذهبی بود. قشری از علما که معروف به گروه «اصولی» شده بودند، با حفظ نوعی انحصارطلبی توانسته بودند بر «دین دولتی» در ایران قاجار تسلط پیدا کنند. این امر آنها را قادر میساخت تا بر شیوه تفکر طلبه ها تأثیر بگذارند و همچنین از اجتهاد یا مرجعیت استفاده نموده مردم را به همان شیوه که فکر میکنند، هدایت نمایند. آنها همچنین با تشویق شاگردان خود برای پخش شدن در ایران و کسب مناصب، موقعیت مذهبی و اقتصادی خود را بیش از پیش تقویت میکردند، زیرا این دانش آموزان مدتی بعد به معلمانی تبدیل میشدند که در سطوح محلی بر برنامه درسی همه مدارس و زندگی مذهبی و اجتماعی مردم تسلط پیدا می نمودند و در عین حال از این طریق بودجه بیشتری جذب می کردند. این یکی از دلایل مخالفت بسیاری از ملاهای محافظهکار با اصلاحات آموزشی و قضائی بود، زیرا از نظر اقتصادی بر آنها تأثیر میگذاشت.
از آنجایی که طبقه مذهبی به کمک های داوطلبانه وابسته بود که بیشتر آنها به علمای «عظام» می رسید، ملاهای معمولی باید به دنبال حامی می گشتند که کار و معامله ای را به آنها بفرستند و مقداری از سود را به آنها هم بدهند. این امر، با توجه به منابع کمیاب، حاکی از آن است که اینگونه مشاغل آموزشی و سایر فعالیت های تدریسی و تحصیلی معمولا درآمد قابل توجهی نداشت. با این حال، این شروعی بود برای فعالیتهای سودمند بهتر در آینده. به گفته فریزر«ملاهای پیری که در گذشته با این یا آن مدرسه در ارتباط بودند، هیچ معاش ثابتی از این مدارس دریافت نمیکردند. بسیاری از آنها اصلاً چیزی دریافت نمیکردند. کسانی که توان مالی آن را داشتند، خود را به نوعی روی آب نگه میداشتند و به خاطر ایمانی که مدعی آن بودند، یا بهتر است بگوئیم با هدف به دست آوردن نام و اعتبار وظیفه آموزش را انجام می دادند. ملاهای فقیرتر که نمی توانستند زندگی خود را تامین کنند، گاهی اوقات کمک هزینه اندکی از درآمدهای اضافی مدرسه خود می گرفتند. پاداش مالی برای شهریه طلبه های جدید به ندرت دریافت می شد. اما هنگامی که ملا فرزند خانواده ای ثروتمند یا اصیل را تربیت کرده باشد، عموماً آن خانواده تحت هر عنوانی که شده کمک های معینی به آن ملا مینمود».[7]
برعکس، وظيفه «مدرس» یا استاد مدارس مهم، به ملاهای بلندپایه وقف و اعطا مي شد.[8] بنابراین، ثروت مایه موفقیت یک معلم بود، زیرا او میتوانست تعداد زیادی از دانشآموزان را جذب کند که کمک هزینه میگرفتند. همچنین، با توجه به ماهیت رقابتی مذهب، این کار طرفداران زیادی برای او ایجاد میکرد و این به او اجازه میداد تا ضمنا اوباش و لوتی هائی را برای محافظت از محله و در مقابل مخالفان قوی خود استخدام کند.»[9]
از این رو، در همه شهرهای بزرگ و حتی در بسیاری از شهرهای کوچکتر، حوزه های علمیه (مدرسه) وجود داشت که در بسیاری از موارد دارای مناصب موروثی بودند. چون، به نقل از سایکس، «معلم به اندازه یک پیشخدمت حقوق می گرفت»[10]، در مواردی همسران ملاها نیز از طریق تدریس به اعضای زن خانواده ها درآمد کسب می کردند. به طور معمول، این کار های تدریسی نیز جزئی از تأمین بودجه برای نگهداری دانش آموزان بود که مشمول وقف بود.
علاوه بر تدریس، هزینههای دیگری نیز برای فعالیتهای معنوی از جمله انواع مراسم (روضه خوانی، نوحه خوانی، تلقین خوانی و مداحی) انجام میشد. این در مورد زیارتگاههای بزرگ و کوچک و دیگر مکانهای مذهبی رایجتر صادق بود.
علاوه بر این فعالیتهای معنوی، بخش بزرگی از هزینهها برای حفظ جنبههای دنیوی و مادی دین در نظر گرفته شده بود. فریزر در دهه 1820 مشاهده کرد که یکی از بزرگ ترین اقلام، هزینه چراغ ها است که در مورد حرم امام رضا از درآمدهای یک کاروانسرا تامین می شد. مؤمنان نیز به رزق و روزی واقعی یعنی خورد و خوراک نیاز داشتند، زیرا بسیاری از آنها فقیر بودند و به کمک زیارت به معنای واقعی کلمه پس انداز می کردند. برای کمک به فقرا، آدم های خَیّر موقوفاتی را اعطا میکردند که مخصوصاً برای این منظور اختصاص داده شده بود. این کمک که به شکل آشپزخانه های عمومی بود، احتمالاً در همه مراکز زیارتی اعم از کوچک و بزرگ وجود داشته است.
تعداد اطعام در مراکز مهم مذهبی مانند حرم امام رضا در مشهد بین 300 تا 800 نفر در روز بود. به نقل از ایستویک، در سال 1860، «آشپزخانه عمومی که از درآمدهای حرم امام پشتیبانی میشود… در خیابان بالاخیابان است. روزانه هشتصد نفر در این آشپزخانه تغذیه می شوند. دیدم شامی که در بالا توزیع میشود، برای دو نفر هم کافی بود و عبارت بود از چهار نان، چهار کاسه خورشت و یک سینی برنج. هر غریبه ای می تواند بیست روز ناهار بخورد.»[11]
علما همچنین در دورههای کمبودی مانند قحطی به فقرا غذا میدادند. حاجی ملا رفیع در سال 1861 در زمان قحطی به هر عضو یک گروه فقیر چند هزار نفری 2 تومان تقسیم کرد. با این حال، او به من نگفت که این پول را از ثروتمندان جمعآوری کرده، بلکه گفت که او فقط نفوذ خود را اعمال نموده است.»[12] در طول قحطی سال 1873، در مشهد روزانه حدود 500 نفر غذا میخوردند که یک درصد از جمعیت مشهد را تشکیل میداد.[13] این هم، به مراتب کمتر از تعداد فقرای آن شهر بود. حاجی محمد باقر در دهه 1840 حدود 240 هزار تومان بین مردم توزیع کرد، البته این در دوره ای بود که او سعی می کرد کنترل سیاسی اصفهان را به دست آورد.[14]
یکی دیگر از مناسبت های اطعام فقرا در اعیاد مذهبی به ویژه در ماه محرم بود. نمایشهای عمومی تعزیه برگزار میشد که در آن «اغلب توسط شخص صاحب تعزیه به جمعیت شربت داده میشد، قلیان و چائی و حتی قهوه نیز توزیع میگردید.»[15]
(ادامه دارد. در فصل بعد: «در جستجوی منفعت اقتصادی»
زیرنویس ها:
[1] Migeod, p. 153 (note 9).
[2] Curzon vol. 1, p. 163; for the staffing at the Qom shrine see Fraser, Narrative, p. 456; for Mashhad-i Qali near Qom see Houtum-Schindler, Eastern Irak, p. 88 n.
[3] Mu’taman, p. 364; the tax of 1,000 tomans levied on the endowments of the Mashhad shrine probably is the same as the expenditure for the robes of honor that were sent to court. Curzon, vol. 2, p. 489.
[4] Adamec, vol. 2, p. 476.
[5] Fraser, Narrative, p. 141.
[6] Fraser, Narrative, pp. 456-9.
[7] Fraser, Narrative, pp. 464-5.
[9] Willem Floor, ‘The Political”.
[10] Sykes, Sir Percy M. Ten Thousand Miles (London, 1902), p. 205.
[11] Eastwick vol. 2, p. 213.
[12] Eastwick vol. 1, p. 333.
[13] Goldsmid, vol. 1, p. 364.
[14] A. Denis, “Question de Perse. Affaire du Kerbela” Revue de l’Orient 1 (1840) 140; Tunkabuni, p. 109.
C. J. Wills, In the land of the lion and the sun (London 1882), p. 283. At ta`ziyahs “food is provided for the crowd by the patron of the Takeeah. The provision consists of large quantities of boiled rice.” Bassett, p. 306.
[15] C. J. Wills, In the land of the lion and the sun (London 1882), p. 283.
((ادامه دارد. در فصل بعد: «در جستجوی منفعت اقتصادی
*The Most Learned of the Shiʿa: The Institution of the Marjaʿ Taqlid
یعنی «علمای شیعه: موسسه مرجع تقلید» است که در سال 2021 از طرف موسسه «آکادمی آکسفورد» به انگلیسی منتشر شده است. فصلی که ترجمه اش در چند بخش تقدیم خواهد شد، مربوط به نقش اقتصادی طبقه مذهبی و بخصوص مراجع تقلید در دوره قاجار است.
ٌWillem Floor: The Economic Role of the `Ulama in Qajar Persia
دستهها:طبقه مذهبی دوره قاجار
نتیجه گیری بحث ملاها و ثروت در دوره قاجار
ملاهای دوره قاجار: در جستجوی پول
موقوفات و ملاها در دوره قاجار
منابع درآمد طبقه مذهبی در دوره قاجار