نیم جزیره عربی

خاورمیانه در عهد باستان (ویکی پدیا)

نیم جزیره عربی سرزمینی خشک است. مردم آن اصولا در مناطق ساحلی شرق و جنوب غربی جمع شده اند. در جنوب «دریای مُرده» و شمال نیم جزیره عربی سرزمینی هست به نام «اِدوم» که امروزه میان اسرائیل و اردن تقسیم شده است. جمعیت «اِدوم» در عهد باستان ابتدا علیه پادشاهی اسرائیل جنگیدند و دیر تر به پادشاهی «یهودا» مهاجرت کردند. پس از قرن پنجم پ.م. نحستین اشاره های تاریخی به قوم «نَبَطی ها» پیدا شده که در این منطقه مسکون شده بودند.  نبطی ها تکنیک های جدیدی جهت نگهداری آب در صحرا اختراع نمودند و این دست آورد به آنان امکان داده در صحرای جنوبی دست به بنای شهرها و معبد ها بزنند. نبطی ها درآمد خود  را به تجارت عود میان عربستان و خاورمیانه مدیون بودند، زیرا سرزمین نبطی ها در مسیر کاروان ها بین این دو منطقه قرار داشت.

ساکنان سواحل شرقی عربستان عبارت از دو گروه بزرگ بودند:

یکم: منطقه ای موسوم به «دیلموم» در سواحل خلیج فارس که از سومر تا جزیره بحرین ادامه داشت. این ناحیه از نظر حمل و نقل کالاهای تجاری از «مَجان» (یا مَجَن، توضیح در پائین) یا از حوزه رود سند به سومر و دیرتر به اکد در بین النهرین مورد استفاده بود. عمده این کالا ها عبارت بودند از چوب، مس و سنگ جهت حکاکی و کنده کاری.

دوم: «ماجان» که نام منطقه ای بود در نیم جزیره عربی، هم مرز با «امارات متحده عربی – ابوذبی» کنونی (در سواحل خلیج فارس و طرف عربی تنگه هرمز) و همچنین عمان کنونی.

در هر دو منطقه ساحلی شرق  نیم جزیره، فعالیت تجاری حد الامکان تا نواحی دور از ساحل هم پیش میرفت. سبک معماری از جمله قبرهای عربی و ایرانی ماجان در طرف عربی و همچنین مکران (در طرف ایران) حاکی از تماس های باستان میان ایران و عربستان است.

در سواحل جنوب غربی عربستان «مُرّ» (یا مُر مکّی) و عود خوشبو تولید میشد. در دوره پادشاهی سلیمان، مردم با اسرائیل، از راه بحر احمر (دریای سرخ) و یا در امتداد سواحل عربی از طریق راه های کاروان رو که به شهر باستانی «پِترا» (در سوریه کنونی) منتهی میشد، تجارت میکردند. یک راه دیگر کاروان رو از صحرا میگذشت و از دیلموم رد میشد.  از نظر گذشته اقوام عربی نام بعضی از آنها مانند «سَبا» ها و «مَعین ها» را میدانیم. سباها اتحادیه ای قبیله ای در یمن کنونی بودند و «مَعین ها» در شمال سرزمین سباها می زیستند. این دو منطقه در نزدیکی دیگر راه های کاروان رو بود که برای تجارت با حبشه استفاده میشد. تجارت اعراب در دوره امپراتوری روم رشد نمود و در دوره اسلام نیز فعال بود. وقتی که پرتغالی ها در اواخر سده پانزدهم آفریقا را با کشتی های خود دور زدند، نوشتند که شاهد شکوفائی تجارت اعراب از خلیج فارس تا چین شده اند.

گسترش حاکمیت اعراب

شهر مکه که محل تولد پیامبر اسلام بود، تبدیل به مرکز دین و جهان اسلام شد. مکه در عین حال مرکز تجارت بین عربستان و خاورمیانه بود. در دوره زندگی حضرت محمد و خلیفه های متعاقب او تمامی عربستان، سوریه، ایران, عراق و مصر در دوره کوتاهی فتح شد. در کمتر از 80 سال آفریقای شمالی و بخشی از اسپانیا نیز به دست مسلمانان افتاد.

پس از تسخیر آفریقای شمالی از طرف اعراب، موج بعدی تهاجم از سوی «بنو هلال» یا هلالیان انجام گردید. آنها بادیه نشینانی عرب بودند که اصالتا در  نزدیکی مکه زندگی کوچ رو داشتند و در قرن پنجم ق. به شمال آفریقا مهاجرت کردند. بادیه نشینان، یک دهم جمعیت اعراب در خود عربستان و خاورمیانه را تشکیل میدهند. هلالیان به زندگی بادیه نشینی و دام پروری دلبستگی شدیدی دارند و هنوز هم بخش مهمی از آنان همچنان این طرز زندگی را ترجیح میدهد. تهاجم هلالیان باعث شد که «بربریان» بومی آفریقای شمالی از موطن خود رانده شوند. بسیاری از آنها یا به اسارت درآمدند و یا به مناطق مرکزی صحرای آفریقا کوچ نمودند و قبایل عرب جایگزین آنان گشتند.  این جابجایی ژنتیک و زبانی، در عین حال به خاطر افزایش سریع و بی رویه دام پروری (بخصوص شتر، اسب و گوسفند) باعث خشک شدن هرچه بیشتر زمین و کاهش چراگاه ها در شمال آفریقا گردید.

حاکمیت اعراب نظام پخش و تقسیم جمعیت ها را در آسیای غربی متحول ساخت. بسیاری از شهرهایی که مرفه و پررونق بودند، متروک شدند و برعکس، شهرهای جدیدی ساخته شد. مدتی بعد، حاکمیت اعراب با تهاجم قبایل ترک از آسیای مرکزی به پایان رسید. ترک ها که به کمک ایرانیان مسلمان شده بودند، در دوره سلجوقیان ترک در قرن یازدهم امپراتوری بزرگی در ایران و دیگر سرزمین های خلافت اسلامی به وجود آوردند، بغداد را به دست خود گرفتند  و سپس بر آناتولی و دیگر سرزمین های روم شرقی حاکم گشتند. بغداد در قرن سیزدهم دوباره، اما این بار از طرف گروه دیگری از قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی یعنی مغول ها تسخیر و غارت شد. حاکمیت عربی در بسیاری از سرزمین های اعراب به دست امپراتوری عثمانی افتاد. عثمان (درگذشت در سال 1320 م.) یکی از امیران ترک در آناتولی بود. ترک های عثمانی پس از تصرف تمامی آناتولی و بالاخره استانبول کنونی (1453 م.) در یکی دو قرن بعدی بالکان، سوریه، مصر، بین النهرین، لیبی، تونس، الجزایر و بخش بزرگ خودِ عربستان را تسخیر نمودند. این تصرفات ترکی در آسیای غربی و حتی ایران و آناتولی تاثیر مهمی بر ترکیب ژنتیک مردمان محلی نگذاشت، اگرچه باعث تغییر زبان مردم در آناتولی و قسمت هایی از سرزمین های دیگر شد. فروپاشی امپراتوری عثمانی در قرن نوزدهم م. شروع شد و با جنگ جهانی اول در اوایل قرن گذشته به سقوط امپراتوری عثمانی و تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 م. منجر گردید.

(در ادامه: زبان های آسیای غربی)



دسته‌ها:ژنتیک, کتاب های عباس جوادی, رنگارنگ