
بیش از ده سال است که کتاب مشترک دارون عجم اُغلو و جیمز رابینسون با عنوان «چرا ملتها شکست میخورند: ریشههای قدرت، رفاه و فقر» (۲۰۱۲) به زبان های مختلف ترجمه شده و به یکی از پرفروش ترین کتاب های دنیا تبدیل گشته است. دارون اغلو (زادۀ 1967) اقتصاد دان ترکیه ای (ارمنی تبار) وآمریکایی است که در سال ۲۰۲۴ همراه با جیمز ای رابینسون و سایمون جانسون به جهت پژوهش های تطبیقی خود در زمینۀ شکوفایی دولتها و امپراتوریها و علل شکست و فروپاشی بعضی از آنها برندۀ جایزه نوبل در اقتصاد شدند. کتاب نامبرده تطبیقی یعنی مقایسه ای است، زیرا نمونه های گوناگون کشور ها و دولت های کنونی را با معیارهای مشخص و سنجش پذیر اقتصادی و سیاسی-اجتماعی با یکدیگر مقایسه کرده و سعی میکند بر پایۀ این مقایسه ها و تحلیل ها به نتیجه های کلی برسد.
در آغار ببینیم چکیدۀ این کتاب دو دانشمند نامبرده چیست. تز اصلی آنان این است که دلیل اصلی ثروتمند، پیشرفته و دمکراتیک بودن برخی از ملتها و فقیر و عقب ماندن برخی دیگر در نهادهای آنها نهفته است – نهاد های دولتی، اقتصادی و اجتماعی آنان که قوانین، قواعد و ساختارهای زندگی اقتصادی و سیاسی آنان را شکل میدهند. عجم اوغلو و رابینسون این نهاد ها را به دو گروه تقسیم میکنند: فراگیر و استخراجی.
inclusive, extractive
نهادهای فراگیر (در برگیرنده)، مشارکت، نوآوری و رشد اقتصادی را تشویق میکنند. برعکس، نهادهای استخراجی (گیرنده، برداشت کننده، قبض کننده)، قدرت و ثروت را در دست عدهای معدود متمرکز میکنند و از رفاه گستردهتر جلوگیری مینمایند.
مفاهیم کلیدی: نهادهای فراگیر از حقوق مالکیت محافظت میکنند. فرصتهای برابر فراهم میکنند. سرمایهگذاری و نوآوری را تشویق میکنند و درجهای از کثرتگرایی و پاسخگویی سیاسی را حفظ مینمایند. مثال: بریتانیا پس از «انقلاب شکوهمند» ۱۶۸۸ که قدرت سلطنت را محدود و پارلمان را تقویت کرد.
نهادهای استخراجی، نخبگان را قادر میسازند تا ثروت را از دیگران استخراج کنند، بگیرند و از آنِ خود کنند. آنها نوآوری و رقابت را سرکوب میکنند. این قبیل دولت ها و موسسه ها توسط سیستمهای سیاسی اقتدارگرا که مانع اصلاحات میشوند، حفظ میشوند. مثال: آمریکای لاتین دورۀ استعماری یا کرۀ شمالی امروزی.
قدرت سیاسی و اقتصاد: این قبیل نظام های استخراجی در درون خود، نهادهای سیاسی و اقتصادی یکدیگر را تقویت میکنند. وقتی قدرت از نظر سیاسی متمرکز است، نخبگان آنگونه قوانین اقتصادی را طراحی میکنند که به نفع خودشان باشد – یک چرخۀ معیوب. لیکن اگر قدرت توزیع شده و فراگیر و پاسخگو باشد، نهادهای فراگیر ظهور میکنند – یک چرخۀ مطلوب.
مقاطع حساس مانند شوکهای تاریخی بزرگ (جنگها، انقلابها، اکتشافات) میتوانند سیستمهای موجود را مختل کنند. جوامعی که ساختارهای کثرتگراتر دارند، بهتر میتوانند از این فرصتها برای اصلاح به سمت فراگیری و شمول استفاده کنند. نمونههای تاریخی و معاصر: انگلستان در یک سو و اسپانیا از سوی دیگر، هر دو در دوران استعمار: سیاست فراگیرتر انگلستان منجر به نوآوری و سرمایهداری شد، در حالی که امپراتوری استخراجی اسپانیا منجر به رکود گردید. کرۀ شمالی در مقابل کرۀ جنوبی: فرهنگ و جغرافیای یکسان، اما نهادهای به شدت متفاوت. ایالات متحده: کشوری که بر پایههای نسبتاً فراگیر بنا شده است، اگرچه دائماً در معرض خطر تصرف بالقوه توسط نخبگان است. کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین: بسیاری از کشورهای پسااستعماری سیستمهای استخراجی را از حکومت استعماری به ارث بردهاند.
پیام اصلی: شکست اقتصادی به دلیل جغرافیا، فرهنگ یا جهل یا حتی شانس محض نیست، بلکه به دلیل انتخابهای سیاسی ساخته دست بشر است که نهادهای استخراجی و استثماری را حفظ میکند. برای دستیابی به رفاه، یک جامعه باید نهادهای سیاسی فراگیری را ایجاد و محافظت کند، نهاد هایی که قدرت را به طور گسترده توزیع کنند و پاسخگویی را تضمین نمایند.
در یک جمله ملتها زمانی شکست میخورند که قدرت سیاسی و اقتصادی در دست عدهای معدود متمرکز باشد که از آن قدرت برای ثروتمند شدن خود به قیمت جامعه استفاده میکنند.
آیا این موضوع در مورد ایران امروز نیز صدق میکند؟
بله – کاملاً. نظام سیاسی و اقتصادی ایران ویژگیهای استخراجی زیادی دارد: تمرکز سیاسی: قدرت واقعی در دست یک شخص، رهبر انقلاب و حلقه کوچکی از نخبگان روحانی، نظامی (به ویژه سپاه پاسداران) و امنیتی است. پاسخگویی محدود: انتخابات وجود دارد، اما نامزدها فیلتر میشوند و تصمیمات اصلی از نهادهای منتخب عبور میکنند. استخراج اقتصادی: سپاه پاسداران و بنیادهای مرتبط با آن بر بخشهای بزرگی از اقتصاد تسلط دارند – که اغلب از رقابت و نظارت محافظت میشوند. سرکوب نوآوری: محدودیتها بر آزادی بیان، مشارکت سیاسی و آزادی دانشگاهی یا کارآفرینی، خلاقیت و کارایی را محدود میکند.
اینها نمونهای از یک دولت استخراجی است، جایی که نخبگان حاکم از کنترل بر زندگی سیاسی و اقتصادی برای حفظ قدرت و ثروت خود استفاده میکنند – که این هم اغلب به قیمت رفاه گستردهتر مردم تمام میشود.
مقایسه و پیشبینی: مانند سایر رژیمهای استخراجی، ایران دورههایی از رشد محدود دارد که معمولاً ناشی از درآمدهای نفتی یا سیاستهای کوتاهمدت است. اما رشد پایدار و رفاه گسترده بدون اصلاحات سیاسی – به معنای فراگیری و شمول بیشتر، شفافیت و مشارکت شهروندان – بعید است. بر پایۀ این تحلیل احتمالاً میتوان پیشبینی کرد که نظام کنونی ایران اگر فراگیر تر نشود، همچنان دچار رکود، نابرابری و بی ثباتی خواهد بود. این نیز در شرایط بحرانی میتواند موجودیت ایران را با چالش های جدی روبرو نماید.
(با استفاده از دو پلاتفرم هوش مصنوعی، «کوپیلوت» مایکروسافت و «چت جی پی تی»)
لای لای، بالا، لای لای / یات، قال دالا، لای لای (بخواب، جانم، بخواب و عقب بمان)
رانت و رانت خواری یعنی چه؟
اقتصاد ایران، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا
آیا ایران به صحرا تبدیل خواهد شد؟
نظر یا سؤال شما