نمونه های تغییر نظام سیاسی و تغییر انسان ها – ویتنام

A Design by Abol Bahadori

۳. نمونه ها

  • اروپای شرقی و شوروی پس از کمونیسم:  حتی ۳۰ سال پس از ۱۹۸۹، مردم اروپای شرقی و شوروی اعتماد کمتری به دموکراسی و نوستالژی بیشتری برای «امنیت و نظم» دوران گذشته نشان می دادند.
  • در تجارت و زندگی روزمره: شبکه‌های غیررسمی («بلات») و عادات فساد باقیمانده از اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده و دولتی کمونیستی مدت ها ادامه یافت.

ایران (سناریوی آینده یا اصلاحات): اگر ایران از جمهوری اسلامی فاصله بگیرد، الگوهای مشابهی می‌تواند ادامه یابد:

احتیاط در گفتار (که تحت سرکوب آموخته شده است)، بی‌اعتمادی عمیق به نخبگان حاکم، شکاف بین آزادی خصوصی و همنوایی عمومی، و احتمالاً خستگی اخلاقی – شک و تردید نسبت به وعده‌های مذهبی و سکولار.

آلمان شرقی: حتی ده‌ها سال پس از اتحاد مجدد آلمان، الگوهای رأی‌گیری در شرق متفاوت است (بیشتر پوپولیستی یا اعتراضی). با این حال، نسل‌های جوان‌تر که در یک سیستم آزاد بزرگ شده‌اند، به تدریج با هنجارهای غربی همسو می‌شوند و نشان می‌دهند که تغییر ممکن است، اما کُند.

۴ . چرا برخی جوامع سریع‌تر بهبود می‌یابند؟

توانایی یک جامعه برای «بهبود» فرهنگ سیاسی قدیمی خود به موارد زیر بستگی دارد:

عامل: اصلاحات در آموزش و پرورش:

اثر: تفکر و درک انتقادی را جایگزین ایدئولوژی میکند.

عامل: رسانه های آزاد و مشورت عمومی:

اثر: به مردم کمک میکند که ممشترکاً گذشتۀ خود را تحلیل کنند.

عامل: ثبات اقتصادی:

اثر: حسرت برای «نظم» فرمایشی گذشته را کاهش میدهد.

عامل: تغییر نسلی:

اثر: نسل های جوان بدون ترس و دلهره بزرگ میشوند.

عامل: کمیسیون های عدالت و حقیقت یابی:

اثر: پاک کاری نمادین زخم های گذشته و اخلاقی.

برای مثال، آلمان سرمایه‌گذاری زیادی روی پروژۀ Vergangenheitsbewältigung («کنار آمدن با گذشته») انجام داد، در حالی که روسیه از آن اجتناب کرد – که این هم در روسیه منجر به احیای الگوهای اقتدارگرا شد.

۵. خلاصه: نظام‌های سیاسی سریع‌تر از آنچه اکثر مردم تصور می‌کنند، مردم را شکل می‌دهند – اما مردم نیز بیشتر از آنچه که انتظار میرود، تحت تاثیر نظام های سیاسی قرار میگیرند. این تاثیر ها حتی پس از فروپاشی و تغییر نظام های سیاسی مدتی در عادات و افکار مردم دوام می آورد. شما می‌توانید یک ایدئولوژی را در عرض یک روز از دولت حذف کنید، اما دهه‌ها – حتی نسل‌ها – طول می‌کشد تا آن را از عادات، ترس‌ها و امیدهای مردم پاک کنید.

در اینجا میتوان به طور خلاصه نمونۀ تجربه های کُره، آلمان و ایران را مقایسه نمود تا ببینیم هر سیستم چه ویژگی‌های طرز فکری را از خود به جا گذاشته و کدام یک از آنها هنوز امروز قابل مشاهده است؟

ویتنام هم یک مثال عالی دیگر از چگونگی شکل‌گیری مردم توسط سیستم‌های سیاسی است و چه اتفاقی می‌افتد وقتی دو سیستم مختلف تحت یک رژیم دوباره متحد می‌شوند.

ویتنام پس از اتحاد مجدد (۱۹۷۵ تا امروز)

 ۱. پیشینه: دو ویتنام قبل از ۱۹۷۵

جنبه: نظام

ویتنام شمالی (DRV): کمونیستی، تک حزبی،  تحت نفوذ شوروی و چین.

ویتنام جنوبی: ضد کمونیستی، مورد حمایت آمریکا.

جنبه: اقتصاد

ویتنام شمالی: تحت کنترل دولت، کشاورزی تحت مالکیت دولت.

ویتنام جنوبی: اقتصاد بازار، تا اندازه ای سرمایه داری.

جنبه: ایدئولوژی

ویتنام شمالی: مارکسیسم-لنینیسم، برابری اجتماعی، ضدامپریالیستی.

ویتنام جنوبی: لیبرالیسم غربی، فردگرایی، فرهنگ مصرفی.

جنبه: زندگی فرهنگی

ویتنام شمالی: دیسیپلین و نظم، ایدئولوژی، ساده گرایی.

ویتنام جنوبی: جهان شهری (کاسموپولیت)، غرب گرا، فرهنگ عامه (پاپ).

نتیجه

ویتنام شمالی: ریاضت اقتصادی و دسته جمعی دورۀ جنگ.

ویتنام جنوبی:  شفافیت بیشتر، اما بی‌ثباتی سیاسی.

خلاصه اینکه تا پایان جنگ (۱۹۷۵)، ویتنام شمالی و جنوبی از نظر روان‌شناختی و اجتماعی از هم متمایز بودند – درست مانند آلمان شرقی و غربی.

۲. پس از اتحاد مجدد ویتنام (۱۹۷۵ تا اواسط دهه ۱۹۸۰): تحکیم کمونیسم

پس از پیروزی ویتنام شمالی، این کشور از نظر سیاسی، نظامی و ایدئولوژیکی، ویتنام جنوبی را جذب کرد.

نام پایتخت ویتنام جنوبی، سایگون به شهر هوشی مین تبدیل شد.

مقامات، بازرگانان و افسران ویتنام جنوبی به اردوگاه‌های «بازآموزی» فرستاده شدند اموالشان مصادره شد و خودشان تحت نظارت قرار گرفتند.

شرکت ‌های خصوصی ممنوع و کشاورزی اشتراکی برقرار شد.

میلیون‌ها نفر فرار کردند. آنها را «مردم قایق‌سوار» می نامیدند.

عواقب:

نظام سیاسی شمال فقط بر جنوب حکومت نمی‌کرد، بلکه سعی داشت جامعۀ جنوب را مطابق تصویر خود بازسازی کند. این دوره (تقریباً ۱۹۷۵-۱۹۸۶) سختی‌های اقتصادی، بازار سیاه و شکاف عمیق روانی را به همراه داشت:

جنوبی‌ها نسبت به رژیم بدبین‌تر و از روی عادت اهل معامله بودند.

شمالی‌ها که با وفاداری ایدئولوژیک تربیت شده بودند، جنوبی‌ها را «آلوده به سرمایه‌داری» می‌شمردند.

۳. نقطه عطف: اصلاحات (۱۹۸۶-۱۹۹۰) حزب کمونیست ویتنام

در اواسط دهه ۱۹۸۰، این نظام سیاسی از نظر اقتصادی در حال فروپاشی بود. در سال ۱۹۸۶، حزب کمونیست  جریان «نوسازی» را آغاز کرد – یک رشته اصلاحات عمل‌گرایانه که موارد زیر را امکان‌پذیر می‌کرد:

  • شرکت های خصوصی
  • سرمایه گذاری خارجی
  • اشتراکی زدایی در کشاورزی
  • گشایش تدریجی اقتصادی

این جریان شبیه اصلاحات چین بود: سوسیالیسم از نظر سیاسی، سرمایه‌داری از نظر اقتصادی.

نتیجه:

روحیه کارآفرینی قدیمی جنوب به سرعت دوباره ظهور کرد. شهر هوشی مین به موتور اقتصادی کشور تبدیل شد – دوباره -که این هم نشان می‌دهد عادات اجتماعی بعید نیست از سرکوب سیاسی جان سالم به در می‌برند.

۴. پیامدهای فرهنگی و روانشناختی

حوزه: اخلاق کار

منطقه شمال: اخلاق کاری، انضباط جمعی، پایداری.

منطقه جنوب: عمل گرایی، تجارت پیشگی.

حوزه: اطاعت کاری از دولت:

منطقه شمال: اطاعت از دولت، وفاداری به حزب کمونیست.

منطقه جنوب: استقلال فکری، ریسک پذیر.

تفاوت منطقه‌ای همچنان پابرجاست: شمالی‌ها هنوز بوروکرات‌تر هستند؛ جنوبی‌ها کارآفرین‌تر .

حوزه: دین و مذهب:

 منطقه شمال: سکولار شده توسط ایدئولوژی،

منطقه جنوب: از نظر مذهبی و فرهنگی متکثر.

باورهای دینی پس از دهه ۱۹۹۰ در سراسر کشور احیا شد.

حوزه: نگرش به سیاست:

منطقه شمال: وفاداری، سکوت شکاک،

منطقه جنوب: بدبین و محتاط هستند.

مجموعاً از نظر سیاست محتاط هستند و از کنشگری اجتناب می‌کنند.

 حوزه: فرهنگ اقتصادی:

منطقه شمال: دولت محور،

منطقه جنوب: بازار محور.

 مجموعاً ترکیبی از سرمایه‌داری تحت حکومت کمونیستی.

 ۵. آنچه اتحاد مجدد ایجاد کرد:

ویتنام امروز رسماً متحد است، اما از نظر ذهنی از نظر منطقه‌ای متمایز است: ویتنام شمالی تمایل به تسلط بر دولت، بوروکراسی و ایدئولوژی دارد. ویتنام جنوبی تجارت، بازرگانی و نوآوری را هدایت می‌کند. این تا حدی الگوی آلمان شرقی-غربی را تکرار می‌کند: طرف پیروز سیاسی (شمال) سیستم خود را تحمیل کرد، طرف پویای اقتصادی (جنوب) در نهایت با موفقیت، ملت را تغییر شکل داد.

 ۶. درس‌های کلیدی از ویتنام

اتحاد تحمیلی شکاف‌های ذهنی را از بین نمی‌برد. پیروزی شمال دهه‌ها نارضایتی و بی‌اعتمادی در جنوب ایجاد کرد. عمل‌گرایی اقتصادی می‌تواند بر ایدئولوژی غلبه کند. اصلاحات، فرهنگ اقتدارگرا را سریع‌تر از آزادسازی سیاسی نرم کرد. فرهنگ انعطاف‌پذیر است. پویایی جنوب به صورت زیرزمینی زنده ماند و با کاهش محدودیت‌ها دوباره پدیدار شد. مشروعیت رژیم از ایدئولوژی به عملکرد تغییر می‌کند. حزب کمونیست ویتنام اکنون مشروعیت خود را بر رشد اقتصادی بنا می‌کند، نه سوسیالیسم.

*********

سلسله نوشته های فوق در رابطه با تغییر نظام های سیاسی و اتباع این نظام ها (نمونه های آلمان، ویتنام، کُره و ایران) با استفاده از

ChatGPT (OpenAI)  تهیه شده است.
«چت جی پی تی» ممکن است‌ اشتباه کند. میتوانید در هر موردی به منابع دیگر هم مراجعه کنید.




دسته‌ها:یادداشت

نظر یا سؤال شما