
نمیدانم آیا چیزی در این سلسله مراتب به حکومت رسیدن خاندان های خلافت، سلطنت و پادشاهی اعراب، عثمانی و ایرانی و حتی اروپایی جلب نظر شما را هم میکند یا نه.
ابتدا هارون الرشید از عباسیان: عبد الله المأمُون بن هارون الرَّشيد بن مُحمَّد المِهدي بن عبد الله المَنْصُور بن مُحمَّد بن علي بن عبد الله القُرَشيُّ…
سلطان محمد سوم عثمانی: فرزند سلطان مراد سوم، فرزند سلطان سلیم دوم، فرزند سلطان سلیمان اول، فرزند سلطان سلیم اول…
از صفویان ایران: شاه عباس یکم (بزرگ)، فرزند شاه محمد خدابنده، فرزند شاه تهماسب یکم، فرزند شاه اسماعیل یکم…
آنچه که مرا مدتی است به خود مشغول کرده، موضوع وراثت حکمرانی، از پدر به فرزند گذشتن حکومت صرفنظر از خوبی و بدی صفات و لیاقت های جانشینان نیست، جنگ ها و رقابت های حَرَم سلطنتی و دربار در باره جانشینی هم نیست. حق وراثت مخصوص فرزند ذکور (مَرد، حتی پسر بچه) بودنش و محروم بودن فرزندان دختر بودنش هم نیست.
چیزی که به همان درجه جلب توجه میکند، آن است که در تاریخ نویسی کلاسیک گذشته، بخصوص در شرق مسلمان و کمی کم رنگ تر در اروپا (تا یکی دو قرن اخیر) به ندرت در بارۀ مادران این وارثان حکومت صحبت میشود.
آیا آنها فقط فرزند پدرشان بودند، مادری نداشتند؟
مادران آنان چه کسانی بودند، از کجا، از چه خانواده ای، به کدام دین و مذهب منسوب بودند، به چه زبانی صحبت میکردند؟
مادر مامون، خلیفه عباسی، مراجل بادغیسی از افغانستان کنونی بود؛ مادر سلطان سلیم دوم و همسر عقدی سلطان سلیمان یکم، روزا یا روکسیلانای احتمالاً روس از لهستان کنونی بود که بعد ها عنوان «خرّم سلطان» را گرفت.
مادر شاه اسماعیل صفوی، مارتا، دختر دسپینا خاتون، دختر پادشاه یونانی زبان و مسیحی ترابوزان (پیش از تصرف این منطقه به دست ترک ها) بود. دسپینا هم همسر اوزون حسن آق قویونلو بود.
مادران اکثر سلاطین عثمانی پس از فتح استانبول در سال 1453 ریشه های ژنتیکی اروپای شرقی و قفقاز داشتند و تنها بعد از وصلت با پادشاهان عثمانی مسلمان و ترک زبان شدند… یعنی فرزندان آنان و پادشاهان و سلاطین بعدی هم همه از نظر قومی و فرهنگی مختلط بودند.
بنا بر این خود این مردان نامدار هم محصول اختلاطی قومی، مذهبی، فرهنگی و ژنتیکی بودند.
این اختلاط در باره مردم عادی و ساده، در باره من و شما هم صدق میکند.ما تا چند نسل گذشته، مادرِ مادربزرگ های بزرگمان را میشناسیم؟
موضوع اساساً بر سر خاندان حکومتی هم نیست. فقط در بارۀ پادشاهان، خاندان های اعیان و اشراف و «ریشه دار» هم نیست. در باره مردم عادی هم تا 50-60 سال اخیر در مدارک رسمی و تاریخ ها (و اکثر شجره نامه های شخصی) اصولاً فقط نام پدر نوشته میشد، صرفنظر از اینکه فرزند مورد بحث دختر است یا پسر…
با این ترتیب در اثر این «یکجانبه نگری مردانه» اختلاط های دوامدار ژنتیکی، فرهنگی و زبانی در همۀ سطوح جامعه از نظر دور میگردید. گویی چنین اختلاط ها موجود نبوده و نیست.
آیا میتوان گفت که انسانها (نه فقط دودمانهای سلطنتی) از نظر بیولوژیکی و ژنتیکی بسیار آمیختهتر از آن هستند که پیشتر تصور میشد؟
تا کنون مثلاً فکر میکردند همهٔ سلاطین عثمانی از نسل عثمان هستند، و بنابراین ترکاند، اما توجهی نمیکردند که همسرانشان اغلب از اروپای شرقی یا قفقاز بودند و در اصل مسیحی بودند.
این وضع در دهه های اخیر حتی در کشورهای شرق مسلمان رو به تغییر و اصلاح گذاشته است.
امروزه میتوان (و باید) گفت که انسانها و دودمانهای سلطنتی از نظر ژنتیکی و قومی بسیار درهمآمیختهترند از آنچه تاریخنگاران قدیمی یا روایتهای ملیگرایانه نشان میدهند.
۱. واقعیت بیولوژیکی در برابر افسانهٔ دودمانی
در گذشته، مفهوم «نَسَب» بیشتر سیاسی و نمادین بود، نه بیولوژیکی.
وقتی میگفتند «پسر فلان سلطان»، منظورشان این بود که او به دودمان آن پادشاه تعلق دارد و از نظر مشروعیت سیاسی جانشین اوست.
اصل و نسب مادری اهمیتی نداشت، هرچند از نظر ژنتیکی نیمی از میراث ژنتیکی از مادر میآید.
این باعث میشد مردم دودمانها را «خالص» تصور کنند:
- «سلاطین عثمانی = ترک»
- «صفویان = ایرانی»
- «هابسبورگها = آلمانی یا اتریشی»
در حالیکه از نظر ژنتیکی چنین نبود.
۲. سلاطین عثمانی به عنوان نمونهٔ آمیختگی و اختلاط
از قرن پانزدهم به بعد تقریباً تمام مادران سلاطین عثمانی از قفقاز، یونان، آلبانی، صربستان، روسیهٔ جنوبی (اوکراین امروزی) یا گرجستان بودند.
آنها اغلب:
- در اصل مسیحی بودند،
- به عنوان کنیز یا همسر وارد حرم می شدند،
- و بعدها به عنوان والده سلطان (مادر سلطان) نفوذ فراوانی می یافتند.
از نظر بیولوژیکی این یعنی:
هیچ سلطان عثمانی پس از قرن پانزدهم از نظر قومی دیگر «کاملاً ترک» نبود.
آنها آمیزهای بودند از ترکهای آناتولی، مردمان بالکان، قفقازیها، یونانیها، اسلاوها و گرجیها – نمونهای روشن از آمیختگی نخبگان در امپراتوریهای چندقومیتی.
چنین پدیدهای در سایر دودمانهای سلطنتی جهان نیز دیده میشود (مثلاً در خانوادههای سلطنتی اروپا که پیوسته با ازدواجهای سیاسی درهم آمیختند).
۳. یافتههای ژنتیکی و تاریخ نوین
امروزه میدانیم:
- جوامع امپراتوری که با تجارت، جنگ یا دیپلماسی در تماس بودند، بیشترین تنوع ژنتیکی را دارند.
- بررسی «دی ان ای» باستانی از گورها در ایران، آناتولی و اروپا نشان میدهد که مرزهای قومی و زبانی گذشته بسیار سیالتر از تصورات امروزی بوده است.
- نظریهٔ «نژادهای خالص» محصول قرن نوزدهم و بیستم است و با واقعیت تاریخی یا بیولوژیکی همخوانی ندارد.
نتیجه:
دودمانهای سلطنتی از نظر سیاسی شاید «خالص» معرفی میشدند،
اما از نظر بیولوژیکی تقریباً هیچگاه چنین نبودند.
انسانها، بهویژه نخبگان امپراتوری، چه در ایران و چه در عثمانی، همواره چندقومیتی و چندفرهنگی بودهاند.
ایران نیز با تاریخ امپراتوری های وسیع خود مشمول این آمیختگی های بیولوژیکی، قومی و فرهنگی بوده است.
همچنین، مثلاً سلاطین عثمانی در واقع در خود تاریخ مشترک ترکیه، بالکان، قفقاز و اروپای شرقی را حمل میکردند. در اینجا دو نمودار را میبینیم که نشان دهندۀ ریشه های مختلط مادران پادشاهان صفوی ایران و سلطان های عثمانی است. (این نمودار ها را «چت جی پی تی» برپایه داده های تاریخی ذکر شده در پایین تهیه کرده است.):


این مدلها تقریبی و نمادیناند، نه دادهٔ واقعی «دی ان ای»، و بر پایهٔ خاستگاه جغرافیایی مادران/همسران بنا شدهاند.
الف) نخبگان صفوی (نمونهٔ فرضی):
- ایرانی (فارس، آذری، کرد): ۴۵٪
- ترکمان / ترک: ۲۵٪
- قفقازی (گرجی، ارمنی، چرکسی): ۲۰٪
- یونانی–بیزانسی / بالکانی: ۵٪
- سایر گروهها (عرب و محلی): ۵٪
ب) سلاطین عثمانی پس از قرن ۱۵ (نمونهٔ فرضی):
- ترکهای آناتولی و محلی (مسکن گزیده در آناتولی تا سال ۱۵۰۰): ۴۰٪
- بالکان (یونانی، اسلاو، آلبانیایی): ۳۰٪
- قفقاز (گرجی، چرکسی): ۱۵٪
- آسیای مرکزی (ریشههای اوغوزی): ۱۰٪
- خاورمیانه (ایران و شام): ۵٪
📚 منابع تاریخی و پژوهشی (بهاختصار)
- پژوهشهای «لسلی پیرس» دربارهٔ حرم سلطان عثمانی و نقش «والده سلطان».
- دانشنامهٔ ایرانیکا دربارهٔ صفویان و ازدواجهای سیاسیشان با خانوادههای قفقازی.
- مطالعات ژنتیکی مدرن دربارهٔ ساختار جمعیتی ترکیه و ایران که نشان میدهند آناتولی و فلات ایران از دیرباز ناحیهٔ تلاقی اقوام بودهاند.
نوشته فوق و نمودارهای آن با استفاده از
ChatGPT (OpenAI)
تهیه شده است.
«چت جی پی تی» ممکن است اشتباه کند. میتوانید در هر موردی به منابع دیگر هم مراجعه کنید.
لای لای، بالا، لای لای / یات، قال دالا، لای لای (بخواب، جانم، بخواب و عقب بمان)
رانت و رانت خواری یعنی چه؟
اقتصاد ایران، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا
آیا ایران به صحرا تبدیل خواهد شد؟
نظر یا سؤال شما