حیف است این کتاب را نخوانید

اگر به تاریخ و گذشته جغرافیا، آداب و رسوم، زبان و فرهنگ سرزمین های اسلامی و یا دستکم سرزمین های ایرانی و به اصطلاح «عجم» هزار سال پیش علاقه دارید، حیف است که جلد دوم اثر معروف تاریخی مورخ و جغرافیاشناس معروف عرب محمد بن احمد مقدسی را نخوانید.این کتاب دوجلدی به فارسی هم ترجمه شده و در سال 1361 در تهران به چاپ رسیده است.

مُقدّسی یا مَقدیسی (زاده 334 قمری یا 945 میلادی و درگذشت بعد از 380 قمری یا 1000 میلادی) تاریخ و جغرافیای این سرزمین ها و فرهنگ و زبان مردم آن را از اسپانیا تا «اقلیم عربی» و «هشت اقلیم عجم» («سرزمین های ایران»)  و سند را با دقتی علمی در پیش چشمان خواننده ترسیم می کند.

مقدسی جغرافیای مورد بحث خود را به چند اقلیم و اقلیم ها را به چند بخش و از جمله «اقلیم عربی» را به بخش های بین النهرین، شام، عراق، مصر و مغرب و «اقلیم عجم» را به هشت بخش خاوران، دیلم، رحاب (ارمنستان، اران و گرجستان)، کوهستان (آذربایجان و کردستان و لرستان)، خوزستان، فارس، کرمان و سند تقسیم نموده و به شرح هرکدام از آنان پرداخته‌است.

بی شک باید این قبیل تقسیمات و مشروحات تاریخی را با وجود تمام اهمیت آنها به عنوان مستندات تاریخی در نظر گرفت و از آن دیدگاه این گونه آثار را بررسی نمود و نه به عنوان اسنادی در تایید و یا رد تقسیمات و اوضاع سیاسی، اجتماعی  و فرهنگی امروز. این را هم باید در نظر داشت که حتی در بررسی های تاریخی مورخین و جغرافیادانان قدیم اسلامی از جمله مقدسی، مسعودی، طبری، ابن حوقل و دیگران نیز همپوشی کامل و صد در صد وجود ندارد. این تمایز از نظر پیشگیری از هرگونه سوء تفاهم یا سوء استفاده سیاسی از تاریخ در رابطه با اوضاع کنونی بسیار مهم است.

جلد دوم اصولا مخصوص سرزمین های ایرانی و سند (پاکستان و بخشی از هندوستان کنونی) است. من در اینجا فهرست مندرجات جلد دوم (مربوط  به ایران) و همچنین ابتدای این جلد را عینا به اطلاع خوانندگان «چشم انداز» می رسانم. نسخه پی دی اف جلد دوم در

این لینک «چشم انداز»

قابل دانلود و مطالعه است.

 

و اما یکی دو صفحه نخست از این کتاب برای آشنایی اولیه شما:

جلد دوم

بخش دوم

هشت اقلیم عجم

(سرزمین ایران)

اشاره

در بیان هشت اقلیم عجم و یادآوری راه هایش به ترتیب مرزها، مردم این سرزمین خوشـبخت تر، ثروتمندتر، دانشمندتر و دیندار تر از دیگرانند. مردمی نیکخواه و در کارها پرهیزکارند. در این سـرزمین رودخانه ها روان و آبادیها پر درخت است. من پیش از آغاز گزارش راه ها و توصیف شهرها، مطلبی را که باید در پیش درآمد بیان کرد در این فصل می آورم: 

از ابو منـذر هشام بن سائب روایت است که گفت: هنگامی که قتیبه بن مسـلم بر فیروز پسـرکسـري چیره شـد دختر وي شاهین را با یک سفط به نزد حجاج فرستاد و حجاج او را به نزد ولید فرستاد. .چون سفط را گشودند دیدند که در آن چنین نوشته اي هست: 

جغرافیای کواذ (قُباد)

در آن چنین نوشته اي هست: بنام خداوند صورتگر، قباد پسـر فیروز سـرزمین خود را بر رسـید، آب ها و خاک هایش را سنجید، تا براي سـکناي خویش شهري بسازد، پس سـرزمین خود را بهترین زمین یافت و این از عراق آغاز میشود که ناف زمین ها است و دلگشا ترین آنها را در سیزده جاچنین تشخیص داد: مداین، شوش ،جندي شاپور ، تستر، ساپور ، اصفهان، ري، بلخ، سمرقند، ابیورد ، ماسبدان، مهرجان قذق قرماسین. سردسیرترین آنها را دبیل، همدان، قزوین،جوانق، نهاوند، خوارزم، قالیقلا یافت. وباخیز ترین آنها را بند نیجین،جرجان،خوارري کش برزعه زنجان یافت. قحط زده ترین بخش آن را میسان، دشت میسان، باد رایا، باکسایا، ماسبذان، ري، اصفهان یافت. بخیل ترین مردمان را در خراسان، اصفهان، اردبیل، بادرایا، باکسایا، استخر، شیراز، فسا یافت. از همه جايآن حاصلخیزتر را: ارمینیه، آذربایجان،   گور مکران، ماه کوفه، ماه بصره، ارجان، دورق یافت. و از همه مردمان زیباتر را در مداین، کلواذی، سابور، استخر، جّنابه، ري، قم، اصفهان، نشوي دید. خردمندترین مردمان را در هفت شهر عکبر، قتربل، قطرب ، عقرقوف، ري، اصفهان، ماسبذان، مهرجان قذق شناخت. خردمندترین مردمان را در هفت شهر عکبرا، زیرک ترین مردم را در دو بخش شهر اسکاف، کسکر، عبدسی مرو، ري یافت. سلاح شناس ترین مردم را در همدان، حلوان، اصفهان، شهرزور، خوارزم، شاش، اسبیجاب یافت. سبکترین آب ها را در ده جا دید: دجله، فرات، جیحون،  گندی شاپور، ماسبذان، قزوین و آب سورا و آب ذات المطامیر، آب فنجاي. فریب کارترین مردم را در یازده شهر یافت: خراسان، اصفهان، ري، همدان، ارمینیه، آذربایجان، ماسبذان، مهرجان قذق،شوشتر، مذار، ارتوان. بدترین میوه را نیز درشهرهاي مداین، شاپور، ارجان، ري، نهاوند، ماسبدان، حلوان یافت. کوته بین ترین مردم را در نوبندگان، ماسبذان، سیراف، رامهرمز ارمینیه، آذربایجان، استخر یافت. پست ترین مردم را در شش جا یافت: نوبندگان، بادرایا، باکسایا ویهند، نهاوند، اصفهان. و (قباد) در میان دجله و گردنه همدانی، جائی دلگشاتر از قرماسین نیافت، پس آن را براي خود پایه نهاد. سپس خسروان پس از وي مسـج درباره گردشـگاه ها شهرهایی را که می بینم در میان مـداین تا آن گردنه بساختند. در کتابی در خزانه عضدالدوله، فصلی مسجع درباره گردش گاه ها دیدم، پس من نیز جاهائی که به خوشـی شهرت داشتند و شایسته چشم پوشی نبودند، بر آن افزودم، تا مجموعه اي از گردشگاههاي زمین در آن گرد آید و بتواند دل مردم را بدست آورد. در آنجا گفته است: 

بهترین زمین از نظرخلقت ري است که سـر وسـربان را دارد و بهترین آن از نظر سـاخت گرگان است و بهترین آن از نظر شـهرت ّ طبرستان است و بهترین آن از نظر استخراج نیسابور است که بشتنقان دارد، و بهترین آن از نظر کهنگی و تازگی «گندی شاپور» است که آبـان دارد [دو نهر دارد]، و مرو که در زریق و ساجان دارد و غوطه دمشق که زاربان دارد و نصـیبین که هرماس دارد، و ایلیا که بقعه و مامـاس دارد، و صـمیره که حصـشان دارد. در فارس نیز دره بوان هست، نهرابّله نیز چشمان را خیره می کنـد، درباره دلگشا بودن صغد جای گفتگو نیست، بلخ نیز پروان دارد، نهاوند و باغ های اصفهان در بحرین، قیساریه هست  و عمان، در یمن صنعان اعجوبه است، از جیرفت کرمان که مپرس،  و همچنین از بست و موقان و حومه بخارا، شاش و فسا وسابور وحلوان را نیز یاد خواهم کرد. دیه هاي رمله بـا زیتون و انجیر هایشان چشمگیر هســتند، من پیشتر از تاهرت و جیان نیز گفتگو کرده ام، از کوفه تا فاصـله دو برید راه، جوی ها، نخلستان ها، و درختانست. چنین است شناخت سرزمینهاي دلگشا!

زبان مردم 

بـدان که بیشتر شهرهاي عجم چنانکه یاد خواهم کرد بنام پایه گذاران آنها نامیده شده اند. زبان مردم این هشت اقلیم عجمی است، برخی از آنها دري و دیگران پیچیده ترند. همگی آنها فارسـی نامیده می شوند و اختلاف آنها آشکار و گنگی در آنها نمودار و این را درجـایش تـا توانم روشن خواهم کرد. نمونه سخن هر قوم را براي اثبات ادعا در جهان خواهم آورد [پس به اقلیم خاوران آغاز میکنم]:

خاوران 

اشاره 

مهمترین آن سرزمینها است، بیش از همه جا دانشمند دارد، جاي نیکوکاری و مرکز دانش و پایگاه اسلام و دژ استوار آن است.  شـاه آنجـا سـرآمد شاهان و سـربازانش بهترین سـربازان اند. مردمی نیرومند، صاحب راي نامدار، ثروتمند، سواردار، کشورگشا و پیروزمند دارد. چنانکه به عمر نوشته شده بود:

ایشان مردمی هستند پوشاکشان آهنین، خوراکشان گوشت خشکانیده، آشامیدنشان آب یخ است. روستاهاي معتبر، دیه هاي گرانمایه با درختان سر در هم کشیده و رودخانه هاي روان و نعمت فراوان و ناحیت هاي گسترده دارد. در آنجا دیانت درستین، دادگري راستین، دولت پیروزمند و کشورداری هموار است. در آنجا دانشمندان به حکومت رسند و در جز آنجا بردگان سلطنت می کنند. این سـرزمین سـد راه ترک ها و سپر غزها و ترساننده روم هـا و فخرآور براي مسلمانان است، مرکز دانشمندان جـانبخش دو حرم خدا و مالک هر دو سوی رود است. جزیرة العرب از خاوران گشاده تر است ولی این از جزیره آبادتر، استانها و روستاها و ثروتش بیشتر است. ابوزید خاوران را سه بخش برشمرده: خراسان، سجستان، ما وراء النهر. ولی من آن را یک بخش در دو سوی رود جیحون خوانده، هر یک را بنام پایه گـزارش نامیده ام، و نقشه هرسو را جداگانه کشیده ام زیرا که هرسو شامل منطقه اي بزرگ و داراي اسـتانها و شهرها و روستاهاي بسیار است.

(الخ)

تمام کتاب در فرمت پی دی اف برای دانلود و مطالعه در این لینک است:

جلد دوم «احسن التقاسیم» نوشته محمد بن احمد مقدسی

 



دسته‌ها:رنگارنگ