
آنچه که میخوانید، فصلی از کتاب «از آتروپاتن باستان تا آذربایجان و کردستان» است که در سال 1403 از طرف انتشارات مروارید (تهران) به چاپ رسید.
در این فصل میخواهیم بطور خلاصه، تا اندازه ای که برای دانش امروزی زبان شناسی تاریخی روشن است، به سرگذشت زبان مادی در دوره باستان و تغییر و تحول آن به صورت زبانها و لهجه های بعدی یعنی پهلوی (دوره ایرانی میانه) و معاصر (ایرانی نو) اشاره کنیم. در این رهگذر، تاکید اصلی ما روی زبانهای سرزمین تاریخی «آتروپاتن» یعنی آذربایجان و کردستان ایران خواهد بود که هسته اصلی و مشترک «آتروپاتن» را تشکیل می داد.
برای درک چهارچوب تاریخی و زبان شناختی موضوع، باید ابتدا مقدمه ای در باره تعبیر «زبانهای ایرانی» و جایگاه زبان و لهجه های مادی در دوره پارسی باستان، میانه و مشتقات آن در دوره فارسی معاصر را یادآوری نمود.
زبان های موجود ایران
در ایران کنونی، زبانهای گوناگونی از خانواده های مختلف زبانی تکلم میشود، از آن جمله:
– هند و اروپائی: در زیر گروه «هند و ایرانی»: فارسی، تاتی، تالشی، کردی، زازا، گورانی، گیلکی، لری، بلوچی، و در یک زیر گروه دیگر زبانهای هند و اروپائی: ارمنی
– سامی: عربی، عبری، آسوری/آشوری
– آلتائی: ترکی آذرى، ترکمنی، خلجی
– و دراویدی: براهوئی.
دو تعبیر «زبانهای ایران» و زبانهای ایرانی» هر کدام معنای دیگری دارد و نباید آنها را عوضی گرفت. منظور از تعبیر «زبانهای ایران» یا «زبانهای کنونی ایران» همه زبانهائی است که در چهارچوب سیاسی ایران کنونی تکلم میشوند – صرفنظر از نزدیکی و یا دوری ساختاری آن زبانها به یکدیگر و اینکه کدام زبان به کدام خانواده زبانها تعلق دارد، مانند فارسی، ترکی، عربی، آسوری و غیره… اما منظور از تعبیر «زبان های ایرانی» همه زبان هائی هست که به خانواده زبان های ایرانی (و نه آلتائی یا سامی و دراویدی) تعلق دارند، چه زبان هائی که در داخل ایران به کار میروند و چه در خارج از ایران، چه در گذشته و چه در حال حاضر، مانند پهلوی، فارسی، کردی، بلوچی، پشتو، سکائی، سغدی یا تاجیکی و اوستی.
در فهرست بالا نام چهار خانواده زبانهای دنیا را برده ایم که در ایران تکلم میشوند. اما روشن است که از نظر ساختاری، دستوری و تاریخی، فارسی، ترکی و عربی وابسته به خانواده های گوناگون زبانی هستند. در اینجا تضادی در بین نیست، همچنانکه کُردی یکی از زبانهای ترکیه کنونی است، اما جزو خانواده زبانهای آلتائی (ترکیک) نیست، بلکه مانند فارسی زبانی هند و ایرانی در خانواده بزرگتر زبان های هند و اروپائی است. و اما از نظر زبان شناختی، زبان فارسی متعلق به خانواده «زبانهای ایرانی» است، ترکی یک عضو «زبانهای آلتائی» و عربی جزو «زبانهای سامی»، اگرچه بین این سه زبان و ادبیات آنها در طی 1400 سال گذشته داد و ستد های بسیار زیاد، مستمر و نزدیک واژگانی، دستوری و حتی آوائی صورت گرفته که خود منتج به روندهای استحاله ای و آمیزشی زبانی بین فارسی، عربی و ترکی شده است.
خانواده «زبان های ایرانی»
«زبانهای ایرانی» نام شاخه غربی گروه «زبانهای هند و ایرانی» است که خود بخشی از خانواده زبانهای هند و اروپائی است. زبان هندی متعلق به شاخه شرقی زبانهای هند و ایرانی است.
زبانهای ایرانی را میتوان از نگاه سلسله مراتب تاریخی، موقعیت جغرافیائی یا ویژگی های زبان شناختی این زبانها تعریف و طبقه بندی نمود.
از نظرتاریخی، زبانهای ایرانی را به سه مرحله باستان، میانه و معاصر تقسیم میکنند. دوره های تقریبی کاربرد این زبانها عبارتند از: باستان (تا پایان هخامنشیان و مدتی بعد از آن)، میانه: (از سقوط هخامنشیان تا اسلام و مدتی بعد از آن)، و معاصر: (از اسلام تا کنون).
زبان های ایرانی عبارتند از پارسی باستان، اوستائی، مادی و سکائی.
پارسی باستان و اوستائی دو شاخه متمایز زبانهای باستانی ایران هستند که تا مدتی پس از پایان دوره هخامنشیان در جنوب و جنوب غربی ایران و احتمالا بعضی سرزمین های مرکزی فلات ایران مورد استفاده بودند. اوستائی که اصولا ویژه آثار مذهبی زرتشتی بوده، حتی قبل از دوره فارسی معاصر جنبه کاربردی خود را از دست داده بود، اما پارسی باستان به صورت پارسی میانه و سپس پارسی معاصر (فارسی) ادامه یافته است. چندین اثر نوشتاری به اوستائی و پارسی باستان، آثار بیشتری به پارسی میانه (پهلوی) و طبعا آثار به مراتب فراوانی به فارسی معاصر وجود دارند. فارسی تنها زبان ایرانی است که درهر سه دوره باستان، میانه و معاصر بطور مستند و نوشتاری موجود بوده است. هیچ زبان دبگر ایرانی این ویژگی را ندارد. ریشه فارسی در پارسی باستان است که زبان امپراتوری هخامنشی بوده وپس از هخامنشیان به صورت پارسی میانه (پارسی پهلوی) تحول یافته و بالاخره پس از اسلام به شکل فارسی معاصر در آمده است.
دو زبان مادی و سکائی اثری از خود بجا نگذاشته اند و اطلاعات ما در باره آنها تنها مبتنی بر تحلیل نام ها و واژگان جداگانه ای است که در آثار دیگر (اصولا در آثار پارسی باستان و اوستائی) پیش آمده اند و به این زبانها نسبت داده میشوند. این گونه زبان ها «اُنوماستیک» خوانده میشوند. ویندفور مینویسد: «حتی بدون داشتن نشانه هائی از دوره پیشا مدرن {باستان} نیز میتوان قبول کرد که زبان های معاصر {ایرانی} ادامه زبان های محلی و گمگشته گذشته هستند. مثلا زبان های معاصر آذربایجان و مناطق مرکزی ایران {مانند تاتی، کردی، گیلکی} که محل کاربردشان ماد آتروپاتن و یا ماد بزرگ بود، «لهجه های» مادی هستند، اگرچه ما زبان باستان مادی را اصولا به کمک نشانه های مادی موجود در پارسی باستان می شناسیم.»[1]
زبان مادی اگرچه امروزه به صورتی که در دوره باستان مورد استفاده بوده، از بین رفته، اما منشاء و ریشۀ گروهی از زبانهای ایرانی میانه (پهلوی پارسیک، اشکانی و مادی) و زبانهای معاصر ایرانی (تاتی و یا همان پهلوی «آذری»، تالشی، گیلکی، کردی، زازا، گورانی، سمنانی و غیره) را تشکیل میدهد. زبان باستان سکائی نیز مانند مادی از بین رفته و تنها برپایه تحلیل های انوماستیک تعریف شده است. طبق این تحلیل ها گفته میشود که زبان های ایرانی میانه خُتَنی، سُغدی، بلخی و خوارزمی (در آسیای میانه) و سَرمَتی و اُسِتی (در قفقاز) احتمالا باقیمانده های زبان های شرقی و غربی سکائی بودند. امروزه هنوز باقیمانده هائی از این زبان ها در آسیای میانه و قفقاز تکلم میشوند.
از زبان پارسی میانه (پهلوی) آثار نوشتاری اندکی باقی مانده است. زبان مادی در دوره ایرانی میانه با پهلوی اشکانی و پارسی میانه تلفیق و آمیزش یافته، در حالی که زبانها و لهجه های محلی یعنی شفاهی پهلوی در ماد به موجودیت خود ادامه داده اند. اما از این زبانها و لهجه های محلی مادی در این دوره میانه (مانند تاتی-آذری و یا کردی) به جز نشانه هائی پراکنده در درون نوشته های معاصر فارسی («فهلویات») آثار نوشتاری منسجم و مستقلی باقی نمانده است.
بعد از اسلام در آثار نوشتاری فارسی معاصر و معیار بصورت پراکنده با اشعار و متون نثری روبرو میشویم که «فهلویات» نامیده میشوند و نشان از زبانها و لهجه های محلی و شفاهی مادی دارند ( گونه های مختلف آذری/تاتی، تالشی، گیلکی و کردی). تمایز و طبقه بندی دستوری، واژگانی و آوائی فهلویات هنوز بصورت کامل انجام نگرفته است. آثار نوشتاری به زبانها و لهجه های کنونی اصالتا مادی (مانند کُردی، تاتی، تالشی، گیلکی) تنها در چند سده اخیر انجام گرفته است. اولین اثر نوشتاری کُردی از سده های شانزدهم و هفدهم میلادی است و تنها در قرن بیستم است که آثار نوشتاری به زبانهای تالشی و گیلکی معاصر نوشته شده است.
برخی دیگر از زبانهای ایرانی در اثر فشار و گسترش زبانهای دیگر از بین رفته اند (مانند بخش بزرگی از تاتی-آذری یا خوارزمی ایرانی در مقابل ترکی و یا زبانهای شرقی ایرانی در مقابل گسترش فارسی نو، ترکی و چینی).
در زیر جدولی از زبانهای ایرانی در مراحل سه گانه تاریخی آنان یعنی دوره های باستان، میانه و معاصرداده میشود. توضیح اینکه در کتاب «زبانهای ایرانی» تالیف و تحریر گرنوت ویندفور[2] گونه های جنوبی زبان تاتی همراه با تالشی جزو یک گروه واحد بنام «تاتی» رده بندی شده و «آذری» یعنی مجموعه لهجه های شفاهی مادی مردم آذربایجان که امروزه بجز چند روستای پراکنده بطور گسترده از بین رفته و جایش را به ترکی آذری سپرده، با زبان تاتی که در مناطق بیشتری در فلات مرکزی ایران تکلم میشود، هم معنا به شمار می آید (لهجه تاتی قفقاز که آن هم زبانی ایرانی است، متعلق به گروهی دیگر است). چند منبع دیگر اصلی و دانشگاهی[3] نیز گونه های میانه ایرانی در آذربایجان (از جمله زبان فهلویات) را گونه باستانی زبان تاتی محسوب میکنند که عضو دسته شمال غربی زبانهای ایرانی است. طبق همین طبقه بندی خود این دسته به دو بخش شرقی (تالشی، تاتی) و گروه غربی (زازا، گورانی، کردی) تقسیم میشود. از سوی دیگر برخی از دانشمندان، زبان کردی (کرمانجی، سورانی) را بیشتر از زبانهای شمال غربی، همانند فارسی متعلق به گروه جنوب غربی زبانهای ایرانی میشمارند.[4]
ایرانی باستان
جنوب غربی: پارسی باستان
مرکزی: اوستائی
شمال غربی: مادی (انوماستیک)
شمال شرقی: سکائی (انوماستیک)
ایرانی میانه
ایرانی میانه غربی
جنوب غربی: پارسی میانه (یا پارسی پهلوی)
شمال غربی: اشکانی (پارتی یا پهلوی اشکانی-مادی)
ایرانی میانه شرقی
بلخی (باکتریائی)
سُغدی
خوارزمی
خُتنی و تومُشگی
سکائی و سَرماتی میانه
ایرانی معاصر
ایرانی غربی
ایرانی شمال غربی، دسته نخست
گروه زاگرس علیا وفلات مرکزی
-زازاکی، دیمیلی
-کردی
= کردی شمالی (کرمانجی)
=کردی مرکزی (سورانی)
=کردی جنوبی و جنوب غربی
-گورانی
-گروه اورومان (هاورامان)، حوزه کرمانشاه
-بجلانی، حوزه موصل (عراق)
ایرانی شمال غربی، دسته دوم
گروه تاتییا آذری
-گروه تاتی شمالی
– هرزنی، امروزه در گلین قیه، میان مرند و جلفا
– لهجه های دیزمار: اساسا روستای کرینگان و حسنو، اهر
گروه تالشی
-تالشی شمالی، آستارا و سواحل جمهوری آذربایجان
-تالشی مرکزی: اسالم هشتپر و سواحل خزر در شمال غرب ایران
– تالشی جنوبی: شاندرمن، ماسال، ماسوله
لهجه های خلخال،آذربایجان شرقی
– شاهرود طارم: شال، کلور، لرد
– خورش رستم
– کئجل
لهجه های طارمی
– لهجه های طارم علیا، زنجان: هزارود، سیاوند
– لهجه های رودبار، گیلان
لهجه های خوئین وزنجان
تاتی جنوبی
– لهجه های رامند قزوین، تاکستان
– لهجه اشتهاردی، کرج
لهجه های شمال وشمال شرق قزوین
– منطقه کوهپایه
– رودبار الموت
– لهجه های الموت
لهجه های الویر و ویدر، نزدیکی ساوه
لهجه های وفس، نزدیکی اراک
لهجه های دره سفیدرود، رودبار(گذار به زبانهای خزر)
ایرانی جنوب غربی
فارسی و گونه های آن
-فارسی
-فارسی تاتی و یا تاتی قفقاز (جنوب شرقی قفقاز)
-فارسی خراسانی
-گونه های دو سوی مرز ایران و افغانستان
-گونه های افغانی (شامل دری و کابلی)
-تاجیکی
گروه های فارسی زاگرس جنوبی و فارس
-لهجه های فارس
-شوشتری و دزفولی
-گونه های لُری
-سیوندی
-دوانی
گروه های دورتر ازفارسی، لارستان و خلیج فارس
گروه خلیج
-بندری
-مینابی
-بشکردی
-کُمزاری (دو سوی تنکه هرمز)
لهجه های خوری با مشخصات کُردی در حوزه کویر
لهجه های بلوچی
لهجه های حوزه دریای خزر
-گالشی (گویش دامداران کوهستانی البرز)
-گیلکی
–طالقانی، تنکابنی
-مازندرانی (سابقا طبری)
-گرگانی (در قرن شانزدهم از بین رفته)
حوزه سمنان
-سنگسری، جزیره زبانی
-سمنانی، جزیره زبانی
-سُرخه ئی و لاسگردی و افتری، جزیره زبانی
ایرانی شرقی
گونه های پشتو
-پشتو
-پشتوی وانتسی، در جنوب شرقی
حوزه پامیر
-پامیری شمالی
-یزغلامی و ونجی
-گروه شُغنانی-روشانی شامل شغنانی و بجووی، بروازی، روشانی، خوفی، برتنگی، روشوروی در منظقه پامیر تاجیکستان، افغانستان و پاکستان
– سریکُلی در ایالت شینجان -اویغور چین
گروه ایشقاشمی
-ایشقاشمی مرکزی
گونه های وَخی
-وخی (جزیره زبانی)
-یدغا و مونجی
ایرانی جنوب شرقی
-پراچی
-اورموری
ایرانی شمالی
-یغنابی، شمال غربی تاجیکستان
-اوسِتی، قفقاز مرکزی
[1] Gernot Windfuhr.: Dialectology and Topics, in: Windfuhr. (ed.): The Iranian Languages, Routledge (UK,) 2009, pp. 5-42
[2] Gernot Windfuhr.: Ibid
[3] از جمله استیلو، 1981. جدول پایانی این نوشته با استفاده از دو منبع زیر تالیف شده است که امروزه جزو آثار اصلی و مرجع ایران شناسی (ویندفور) و تات شناسی (استیلو) شمرده میشوند:
Windfuhr: Ibid
Stilo, D. L.: The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia, Iranian Studies, vol. 14, 1981
[4] MacKenzie, D.: The Origins of Kurdish, 1961, in: Transactions of Philological Society, pp. 68-69; see also: McCarus, E. N.: Kurdish, in: Windfuhr, G.: The Iranian Languages, Routledge (UK,) 2009, pp. 587-590
(ادامه مطلب در خود کتاب. برای اطبت خود نشذ مروارید یا لاعات بیشتر، از جمله خرید کتاب چاپی یا دریافت آن به صورت پی دی اف یا به پرتال «طاقچه» مراجعه فرمائید. برای اطلاعات بیشتر روی این لینک کلیک کنید.)
دستهها:ماد و آتروپاتن, کتاب های عباس جوادی
ریشه یابی زبان کُردی
پیشا تاریخ آتروپاتن باستان
کاوه بیات در «جهان کتاب»
در نشست پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی ایران
نظر یا سؤال شما