
تقریبا هر جمعیتی میتواند دلیل خوبی پیدا کند تا خود را، دستکم در حوزه معینی مانند ورزش، ادبیات یا پخت و پز، «برتر» از دیگران حس نماید. زندگی روزمره و معمولی هر شخص سرشار از عادات و رسوم فردی و فرهنگی-اجتماعی آن شخص است و این، صد ها فرصت ایجاد میکند تا آدمی این رشته عادات و رسوم خود را با عادات و رسوم ناآشنا و غالبا متفاوت دیگران مقایسه کند. شاید ما ریشه های این قبیل عادات و رسومِ برای ما «بیگانه» دیگران را ندانیم، اما بااینهمه بعید نیست که اینگونه عادات و رسوم در ما ترس یا حتی حس نفرت ایجاد کند. «طبیعت انسانی از تغییر خوشش نمی آید، حتی اگر آدمی از وضع موجود خویش هم راضی نباشد. بعید نیست که همین وابستگی به عادات و رسوم موجود خود و ترس از تغییر، حتی تغییری احتمالا مثبت، است که زمینه محافظه کاری را فراهم میکند که آن هم ممکن است به نژادپرستی بینجامد.»[1]
بدون تردید میان جمعیت ها و ملت های مختلف فرق وجود دارد، از جمله در زبان، مذهب، رنگ پوست، شکل و قواره بدن، طرز تهیه و طعم خوراک ها و ده ها و صد ها عادت و سنت دیگر که هرکس طی سال های متمادی از خانواده، محیط و جامعه خود آموخته است. ما طبعا تصور میکنیم که آموخته های ما درست و خوب و آموخته های دیگران ناآشنا و نادرست هستند. از دیدگاه اندیشمندان یونان باستان، هر کس که زبان یونانی نمیدانسته «بدوی» شمرده میشده است. چینی های باستان سرزمین خود را «مرکز جهان» میشمردند و داریوش هخامنشی به آریایی بودن خود افتخار مینمود.
طبعا کسی که از شرایط زندگی خود در سرزمین و میان جمعیت بومی خویش ناراضی است و به سرزمین دیگری مهاجرت میکند، بیشتر آمادگی دارد که سختی های شرایط جدید در سرزمین یا قاره نا آشنایی را بپذیرد. او حتی ممکن است قبول کند که باید زبان یا طرز زندگی نوی را بیاموزد. اما چنین شخصی معمولا ترجیح میدهد در پیله آشنا و راحت قبلی خود زندگی کند – دور از نگرانی و ترس از هر چیزی که برای او غریبه و ناآشناست.
بسیاری عوامل دیگر نیز میتوانند باعث تحریک نژادپرستی شوند. یکی از برانگیزنده های مهم نژادپرستی، فرافکنی یا نسبت دادن ناخشنودی های خویشتن به دیگران و مقصر شناختن آنان است. میدانیم که در جوامع مدرن «حس بیگانگی از خود» موضوع مهمی است که میتواند باعث نگرانی، دلهره و حتی نفرت و خشونت شود. اینگونه احساسات میتواند نتیجه مشکلات خانوادگی، فقر، بیکاری، بیعدالتی، حس نابرابری، حسادت و عجز باشد که ممکن است با مشاهده ثروت هنگفت در دست تعداد قلیلی از انسان ها به وجود بیاید. این عوامل نیز در دنیای کنونی ممکن است باعث نفرت و خشونت شوند و مجموعه این احساسات به کمک تبلیغات اغلب یکجانبه و دشمنی افکن سیاسی به جامه نژادپرستی پیچیده شود.
امروزه در بعضی کشور ها نژاد پرستی پررنگ تر شده و حتی جلوه ای سیاسی یافته است. در شرایط آرام، صلح و نظم در جامعه، نژادپرستی کمتر به چشم میخورد. اما امروزه ناآرامی و خشونت در رابطه با مهاجرت های بزرگ از کشورهای فقیر به کشورهای پیشرفته تر، در کنار مشکلات سیاسی و اقتصادی، بهانه و زمینه بروز نژادپرستی را هم تقویت میکند.
(یخشی از کتاب جدید «ژنتیک، اقوام و زبان ها»، ادامه دارد.)
[1] Cavalli-Sforza (B), p. 7
دستهها:ژنتیک, کتاب های عباس جوادی
نشر دیجیتالی «سرگذشت ژن ها، مردمان و زبان ها»
ژن ایرانی، ترکی یا عربی و یهودی وجود ندارد
یافته های جدید: نیاکان مردمان ایران، ترکیه و خاورمیانه
نیاکان و نوادگان مردمان ایران، ترکیه و خاورمیانه