
مقدمه
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال های ۱۹۹۰- ۱۹۹۱ نقطۀ عطفی در سیاست، اقتصاد و جامعۀ جهانی بود. اما اگر این رویداد تاریخی هرگز رخ نمیداد، چه؟ در این کاوش خلاف واقع، مسیر احتمالی تاریخ جهان را در نظر میگیریم. فرض و پرسش «چه میشد، اگر…؟» این بار چنین است: اگر اتحاد شوروی پس از سال ۱۹۹۰ با همۀ مشکلات زنده میماند و به عنوان یک ابرقدرت سوسیالیستی نسبتا متحد وارد قرن بیست و یکم میگردید، چه میشد؟ چه اتفاقات متفاوتی در دنیا رخ میداد که در اثر فروپاشی شوروی در اوایل ۱۹۹۰ مشاهده کردیم و هنوز میکنیم؟
ادامه تنشهای جنگ سرد
اگر اتحاد جماهیر شوروی دست نخورده باقی میماند، رقابت جنگ سرد با ایالات متحده احتمالاً ادامه مییافت. مسابقه تسلیحاتی ممکن بود تشدید شود و هر دو کشور ذخایر سلاحهای هستهای و نیروهای متعارف خود را حفظ کنند – یا حتی افزایش دهند. مناطقی مانند اروپای شرقی، آسیای مرکزی و خاورمیانه همچنان میدان نبرد برای نفوذ باقی میماندند، رژیمهای تحت حمایت شوروی در قدرت میماندند و جنبشهای دموکراتیک جدید احتمالاً سرکوب میشدند.
رکود اقتصادی و اصلاحات
اقتصاد شوروی در اواخر دهه ۱۹۹۱ از رکود، ناکارآمدی و کمبودهای مزمن رنج میبرد. در این جدول زمانی جایگزین، رهبری – شاید تحت رهبری میخائیل گورباچف یا جانشین او – با فشار فزایندهای برای اصلاحات مواجه میشد. دولت ممکن بود ابتکاراتی مانند پرسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (گشایش) را گسترش دهد، اگرچه این اصلاحات میتوانست با احتیاطی بیشتر یا با کنترلهای سختگیرانهتر اجرا شود. نتیجه ممکن بود گذار مختلط یا کُند به یک اقتصاد نیمه بازار، مشابه آنچه در چین دیده شد، باشد.
تأثیر بر اروپای شرقی
بدون فروپاشی شوروی، کشورهای اقماری مانند لهستان، آلمان شرقی، چکسلواکی و مجارستان احتمالاً برای مدت طولانیتری در بلوک شرق باقی میماندند. دیوار برلین ممکن بود سالها پس از ۱۹۸۹ پابرجا بماند و اتحاد مجدد آلمان میتوانست به تأخیر بیفتد یا به طور بالقوه از آن جلوگیری شود. جنبشهای مخالف، با سرکوب شدید روبرو میشدند و ادغام اروپای غربی با کشور های شرقی این قاره ممکن بود با احتیاط بیشتری پیش برود. توسعۀ دمکراسی (مثلاً در اروپای شرقی) و پیشرفت نسبی اقتصادی (در خود روسیه و اقمار آن) و کشور های مختلف (اتحادیۀ اروپا) و همچنین افزابش مهاجرت، تبادل فراملی نیروی کار، کالا و تکنولوژی احتمالاً به درجۀ کنونی رشد نمیکرد.
چشمانداز سیاسی جهانی
ایالات متحده با یک دشمن قدرتمند و متحد روبرو میشد و از ظهور «دورۀ تک قطبی» مبتنی بر سلطه آمریکا که در دهه ۱۹۹۰ دیده شد، جلوگیری میکرد. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، ناتو و اتحادیه اروپا در سایه رقابت ابرقدرتها به فعالیت خود ادامه میدادند. درگیریهای نیابتی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین ممکن بود ادامه یابند و درگیریهای محلی و شکافهای ایدئولوژیک را طولانیتر کنند.
تحولات فناوری و فرهنگی
رقابت مداوم بین دو ابرقدرت میتوانست پیشرفتهای فناوری بیشتری را در اکتشافات فضایی، فناوری نظامی و محاسبات ایجاد کند. همزمان، بعید نیست که در سطح کشور های گوناگون آزادی بیان محدود تر و سانسور قوب تر میبود و این عوامل ممکن است تبادل فرهنگی، همکاری علمی و گسترش جهانی رسانهها و فناوریهای اطلاعاتی را کُند میکرد.
پیامدهای امروزی
اتحاد شوروی احتمالاً بازیگر مهمی در جهان چندقطبی باقی میماند و وزنۀ ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چین را متعادل تر میکرد. جهان ممکن است کمتر جهانی شده بود، با مرزهای ایدئولوژیک سختگیرانهتر و ادغام اقتصادی کمتر. بازارهای انرژی، تجارت جهانی مربوط به انرژی و دیپلماسی بینالمللی همگی منعکس کننده نفوذ چشمگیر یک اتحاد شوروی نسبتاً قدرتمند و یکپارچه میبود.
نتیجهگیری
اگرچه نمیتوان با قطعیت گفت که اگر اتحادشوروی فرو نمی پاشید، دقیقاً چه اتفاقی میافتاد، اما این سناریوی خلاف واقع، جهانی را نشان میداد که با رقابت مداوم میان قدرت های بزرگ، روند دموکراتیزاسیون در اروپای شرقی کُندتر میشد و مسیر متفاوت و احتمالاً ضعیف تری برای ادغام جهانی و پیشرفت فناوری به وجود می آمد. به هر حال ادامۀ میراث اتحاد شوروی میتوانست به شکلگیری قرن بیست و یکم با شیوههایی دیگر غیرقابل پیشبینی سبب گردد.
دستهها:یادداشت
لای لای، بالا، لای لای / یات، قال دالا، لای لای (بخواب، جانم، بخواب و عقب بمان)
رانت و رانت خواری یعنی چه؟
اقتصاد ایران، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا
آیا ایران به صحرا تبدیل خواهد شد؟
نظر یا سؤال شما