
کیم جونگ اون، رهبر کرۀ شمالی
پیشنهاد میکنم ابتدا مقدمۀ این بحث (نوشته پیش) را بخوامنید. این ادامۀ آن مقدمه در این باره است که چگونه تغییر رژیم سیاسی یک ملت واحد میتواند در عرض یکی دو نسل و یا دو سه دهه انسان های آن ملت را از نظر فرهنگی و اجتماعی تغییر دهد. یعنی:
تز اصلی: در طول زمان – معمولاً تنها در عرض یک یا دو نسل – نظامهای سیاسی نه تنها نهادهای یک کشور، بلکه ارزشها، نگرشها و رفتار شهروندان آن را نیز شکل میدهند. به عبارت دیگر، رژیمهای مختلف، افراد یکسانی را «از نو برنامهریزی» میکنند.
چگونه نظامها افراد را شکل میدهند؟ نظام های سیاسی از طریق چندین مکانیسم بر افراد تأثیر میگذارند:
آموزش و پرورش: کرۀ شمالی: مدارس، ایدئولوژی رسمی، تاریخ و جهانبینی نظام حاکم را آموزش میدهند. به دانشآموزان اسطورهشناسی انقلابیِ «کیم جونگ اون» آموزش داده میشود؛ در کُرۀ جنوبی، شهروندی دموکراتیک و ارزشهای بازار.
کنترل رسانهها و اطلاعات: تبلیغات دولتی یا آزادی مطبوعات بر آنچه مردم به عنوان حقیقت یا هنجار میبینند، تأثیر میگذارد. ایران پس از سال ۱۹۷۹ رسانههای سکولار و غربی را سانسور کرد؛ دوران پهلوی قبل از انقلاب، نوسازی و ملیگرایی را ترویج میکرد.
پاداش و تنبیه: نظامها رفتار اطاعت کا انه و وفادارانه را پاداش میدهند و مخالفت یا انتقاد را مجازات میکنند. آنها معین میکنند که مردم به چه چیز میتوانند جرأت فکر کردن یا گفتن داشته باشند. در دیکتاتوریها، اطاعت پیشگی حاکم اطاعت از نظام و دستکم «صدا در نیاوردن» امنیت میآورد. . است و تفکر انتقادی و مستقل خطر به همراه دارد.
نهادها و قواعد روزمره: بوروکراسیها، سیستمهای حقوقی و بازارها بر اعتماد، همکاری و ابتکار عمل مردم تأثیر میگذارد. کُره ای های جنوبی یاد گرفته اند که به بازارها و شایستهسالاری اعتماد کنند؛ کره ای های شمالیتامین بقای خود را از طریق سلسله مراتب، اطاعت، هم آوازی و وفاداری آموخته اند.
حافظه جمعی و هویت: دولتها تاریخ را از نو مینویسند تا پرسش «ما که هستیم؟» را از نو تعریف کنند. جمهوری اسلامی ایران هویت ملی را حول محور اسلام شیعی بازتعریف کرد و نه برپایۀ ملی گرایی سکولار قبل از جمهوری اسلامی.
مطالعه موردی: کرۀ شمالی در مقابل کرۀ جنوبی
جنبه:
نظام سیاسی:
کرۀ شمالی: کمونیسم تمامیتخواه، دودمانی. کرۀ جنوبی: دموکراسی لیبرال.
نظام اقتصادی:
کرۀ شمالی: اقتصاد دستوری (فرمایشی، برنامه ریزی شده). کرۀ جنوبی: اقتصاد بازار آزاد (سرمایه داری)، صادرات محور.
ارزشهای آموختهشده:
کرۀ شمالی: اطاعت، جانفشانی، ملیگرایی تحت هدایت یک رهبر. کرۀ جنوبی: موفقیت فردی، نوآوری، رقابت.
نتیجه پس از ۷۰ سال:
کرۀ شمالی: شهروندان به دولت متکی هستند؛ از اقتدار میترسند؛ تفکر انتقادی محدودی دارند. کرۀجنوبی: شهروندان برای استقلال فکری ارزش قائلند؛ نظر خود را بیان میکنند؛ مشارکت مدنی بالایی دارند.
ویژگیهای روانشناختی:
کرۀ شمالی: همنوایی و پشتیبانی رهبر و دولت، طرز فکر بقا و «خود را از آب بیرون کشیدن». کرۀ جنوبی: ابتکار عمل، پنهان نکردن عقیده، اعتماد به شایستگی.
خلاصه: قومیت کُرهای یکسان – دو «نوع» کاملاً متفاوت انسان ها از نظر فرهنگی و ذهنی تنها پس از چند نسل.
در بخش آینده: مطالعۀ موردی: ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی
لای لای، بالا، لای لای / یات، قال دالا، لای لای (بخواب، جانم، بخواب و عقب بمان)
رانت و رانت خواری یعنی چه؟
اقتصاد ایران، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا
آیا ایران به صحرا تبدیل خواهد شد؟
نظر یا سؤال شما