مثلث تلفظی تبریز-باکو-استانبول

Triangle

عباس جوادی – اگر علاقه ای به زبانشناسی کلا و بخصوص موضوعات مربوط به تلفظ ندارید این نوشته را اصلا نخوانید چونکه احتمالا از خواندنش خسته خوهید شد (!)

=============================

زمانی که من هنوزبیشتر با کار های علمی و دانشگاهی و خیلی کمتر با روزنامه نگاری مشغول بودم و بخصوص علاقه زیادی به موضوع آوا شناسی (1) و واجشناسی (2) داشتم بغیر از رساله ای که در باره واجشناسی فارسی نوشته ام (سال 1984م، به زبان آلمانی) در زمینه آواشناسی ترکی (ترکی ترکیه، ترکی آذری و همچنین اوزبکی) و در عین حال مقایسه تلفظی فارسی، انگلیسی و آلمانی کار هائی کرده بودم (از جمله: ویژگیهای تلفظی ایرانیان در زبان آلمانی،1972 م، و واجشناسی ترکی آذری، به ترکی آذری، 1369 ش).

آن وقت ها فرق های تلفظی بین سه گونه ترکی که در تبریز، باکو و استانبول صحبت میشوند هم برای من جالب بود. من در اینجا از «گونه» و یا «لهجه» های شهر ها و نه آذربایجان ایران در یک طرف و جمهوری آذربایجان و ترکیه در طرف دیگر نام میبرم چونکه میدانم در خود آذربایجان ایران و در ضمن آذربایجان قفقاز و ترکیه قواعد و عادات تلفظی میتوانند فرق های زیادی داشته باشند مثلا قواعد تلفظ در تبریز و مغان فرق میکنندو از طرف دیگر لهجه باکو و نخجوان و از آن سوی دیگر لهجه استانبول و ارضروم فرق زیادی دارند.

اما در مقایسه تلفظی سه لهجه تبریز، باکو و استانبول برخلاف انتظار مثلا این تشخیص ها را میتوان داد:

الف) همخوانی مصوت ها (و یا باصدا ها) (3) که عموما بعنوان یک ویژگی زبان و یا حتی زبان های ترکی خوانده میشود در لهجه تبریز بسیار محدود تر است و تقریبا نمیتوان با قاطعیت از وجود چنین قاعده ای در لهجه تبریز سخن گفت (مثلا «گئتماخ / گئتدوخ» در تبریز و «گئتمک / گئتدیک» در باکو و «گیتمک / گیتتیک» دراستانبول). این فرق لهجه تبریز نسبت به باکو و استانبول را برخی ها به تاثیر فارسی بر ترکی آذری ایران نسبت داده اند اما بنظر من این درست نیست چونکه آن را در زبان اوزبکی و اویغوری هم مشاهده میکنیم. شاید هم علت این پدیده، طوری که دیگران میگویند، فرق بین لهجه های اقوام ترک زبان هست که حدود هزار تا پانصد سال پیش به ایران آمده و ساکن شده اند. از طرف دیگر در نخجوان و خود باکو هم در محاوره مردم این عدم رعایت کامل قاعده هم آوائی بعضا به گوش میخورد که البته در زبان کتبی و رسمی دیده نمیشود و بر عکس، در خود ایران لهجه بعضی از آذربایجانیها (مخصوصا در مناطق شمالی) به قاعده هم آوائی نژدیک تر است.

ب) حروف «باصدا»ی «ب» و «د» در آخر کلمه ها در ترکی تبریز و استانبول «بیصدا» شده تبدیل به «پ» و «ت» میشوند اما وقتی پسوندی به آن کلمه علاوه شد باز بصورت قبلی باصدا برمیگردند (مانند کتاب=کیتاپ، کیتابی). در لهجه باکو اين قاعده فرق ميكند. در اينجا اين آواها بطور غیر متغیر باصدا میمانند طوریکه مثلا ما در تبریز میگوئیم «کیتاپ

kitap

اما «کیتابی»

kitabı

که البته با الفبای فارسی بدون آنکه این تغییرات تلفظی را منعکس کنیم مینویسیم «کتاب» و «کتابی» منتهی با این تغییرات آنرا تلفظ میکنیم ولی در باکو میگویند و مینویسند:

kitab, kitabı

و یا به این نمونه ها توجه فرمائيد که برای دقت بیشتر در تلفظ به حروف لاتین مینویسم:

تبریز

ağaŞ, ağacİ / OWlaT / dUvar / Geçi / Geçmek (Geşmax) / EşitDIXlArIm

باکو

ağaC, ağaCI / ÖVlaD / dİvar / Keçi / Keçmek / EşitDİKlErİm

استانبول

ağaÇ, ağaCI / EVlaT / dUvar / Geçi / Geçmek / İşitTİKlErİm

و یا تعجب میکردم که از نظر واژگان هم در تبریز و هم در استانبول به «شیر» حیوانات «سوت» میگویند اما در باکو هم وقتی کلمه ریشه بکارمیرود و هم هنگامی که پسوندی به آن علاوه میشود «سود» میگویند و نه «سوت» («سود/سودو») و یا هم در تبریز و هم در ترکیه به آینه «آینه» (در تلفظ مردم «آینا») گفته میشود اما در باکو و زبان رسمی آنجا به «آینه» «گوزگو» میگویند که البته در ادبیات ترکی هست اما در تبریز بکار نمیرود.

من این نمونه ها و بسیاری نمونه های دیگر را در آن سال ها یادداشت کرده بودم اما هرگز آن را بصورت یک مقاله مدلل در نیاوردم. ولی نتیجه گیری موقتی و هنوز خام من از این مقایسه ها در آن سال ها این بود که اگرچه درست است که لهجه های تبریز و باکو از نظر ساختار دستوری و قواعد تلفظ و واژگان به همدیگر خیلی نزدیک تر از تبریز- استانبول و یا باکو- استانبول است اما در موارد متعددی تلفظ و حتی قواعد و واژگان تبریز به استانبول نزدیک تر است تا به باکو

————————————————————————–

1) phonetics

2) phonology

3) vowel harmony



دسته‌ها:زبان و ادبیات

برچسب‌ها: