«پارسی باستان» و یا «فارسی باستان» به زبان اقوام پارسی یعنی یکی از شاخه های قبایل ایرانی گفته میشود که احتمالا در هزاره دوم تا یکم پیش از میلاد از شمال دریای خزر و ناحیۀ غربی آسیای میانه به فلات ایران کنونی آمده در اینجا سکنی گزیده اند. بخاطر وسعت جغرافیائی، زبان قبایل ایرانی دارای شاخه های مختلفی از قبیل شرقی (اشکانی و یا پارتی، سغدی) شمالی (سکا ها)، جنوبی و جنوب غربی (پارسی باستان دوره هخامنشیان و اوستائی) و زبان مادی (غرب و شمال غرب ایران کنونی) بوده است. قدیمی ترین سندی که از این دوره بجا مانده سنگ نوشته بیستون در نزدیکی کرمانشاه و متعلق به دودمان هخامنشیان در سال های ۵۲۰ پیش از میلاد است که داریوش یکم و پیروزی های او را توصیف میکند.
از میان زبان های ایرانی باستان آثاری از دوزبان «فارسی باستان» و «اوستائی» و اندک واژگانی از باقیمانده آثار مربوط به زبان سُغدی و اشکانی (پارتی) و جود دارد. از زبان مادی که یکی دیگر از زبانهای ایرانی و نزدیک به فارسی باستان است، بجز کاربرد واژگان محتملا مادی در متن های فارسی باستان و متن های دینی زرتشتی و همچنین نقل قول در منابع ثانوی یه زبانهای دیگر، چیزی باقی نمانده است.
با وجود شباهت ظاهری با دو خط میخی همجوار یعنی عیلامی و آکادی (اکدی)، خط کتیبه های دورۀ هخامنشی سیستمی مخصوص به خود دارد که در آن هر «صورت» اغلب یک هجا را نمایندگی میکند. این خط که نیمه الفبائی و نیمه هجائی است، سه حرف باصدا (مصوت) و ۲۲ حرف بی صدا (صامت) دارد. ظاهرا این خط فارسی باستان اصولا جهت نوشتن کتیبه های شاهان هخامنشی و تحت تاثیر خطوط میخی همسایه اختراع شده است.
ریچارد فرای مینویسد (۱) فارسی باستان که ابتدا یک لهجه جنوبی زبانهای ایرانی بود با گسترش امپراتوری هخامنشی به زبان این دولت بزرگ تبدیل شد و نقشِ از نظر جغرافیائی گسترده فارسی باستان و کاربرد آن توسط ملل دیگر امپراتوری، باعث ساده تر شدن این زبان (از قبیل از بین رفتن بعضی زمان های فعل و حالات اسم مثلا در صورت جمع) و همچنین وارد شدن بسیاری کلمات خارجی به آن شد. این زبان برای مدتی بیش از ۲۰۰ سال نقش زبان اصلی دولت را بازی کرده و از سوی طبقات حاکم و اشراف همه ملل ایرانی امپراتوری بکار برده شده، اگرچه زبان مشترک امپراتوری هنوز هم آرامی بوده است. بسیاری از سنگ نوشته های هخامنشی به دو و یا سه زبان (فارسی باستان، آرامی و عیلامی، گاه حتی بابلی و یونانی) نوشته شده است.
زبان دیگر ایران باستان «اوستائی» است که مخصوص متون و مراسم دین زرتشتی بوده است. اما این متون دیر تر، یعنی در دوره «فارسی میانه» (در دوره ساسانی، حدودا ۳۰۰ پ.م. تا بعد از اسلام، تا حدودا قرن ۱۱-۱۲ میلادی) به تحریر درآمده است. برای ثبت این آثار نه از خط میخی باستان، بلکه از الفبائی ملهم از پهلوی باستان که خود متاثر از آرامی بوده و خود الفبای آرامی استفاده شده است که به آن خط و یا «الفبای اوستائی» گفته میشود . نظر به اینکه سعی شده است املا و تلفظ این متون دینی دقیق باشد، تعداد زیادی حروف باصدا (از جمله حروف جداگانه برای انواع گوناگون یک حرف با صدا) و تعداد زیادی از حروف صامت (بی صدا) در این الفبا دیده میشود که تا حدی تاثیر الفبای یونانی را نیز نشان میدهد.
یکی از گونه های مهم الفبای «فارسی میانه» («پارسی» و یا «پارسیگ») است که چند قرن بعد، در واقع برای تحریر و املای متون باستان زرتشتی و بخصوص سرود های اوستا ایجاد شده است. گونه دیگر الفبای «فارسی میانه» الفبای پهلوی است که باز از الفبای آرامی گرفته شده و نوعی اصلاح شده از آن است که در دوره ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ میلادی) الفبای رسمی امپراتوری بود. این الفبا در طول این مدت دچار تغییرات معینی شد و برای کتیبه ها و سکه ها، برای سرود ها، و برای کتاب ها انواع گوناگونی بخود گرفت. طبیعتا تعداد آثار فارسی میانه با الفبای کتابی پهلوی (لوحه و کتیبه، سکه و یا کتاب) بیشتر از دیگر گونه ها مانند گونه پهلوی کتیبه هاست.
به غیر از الفبای «اوستائی» دوره ساسانی، الفبا های پهلوی این دوره اصولا صامت–بنیاد بودند یعنی حروف با صدا و یا مصوت ها چندان نشان داده نمیشدند و فقط چند مصوت آن هم بکمک حروف صامت (بی صدا) نشان داده میشدند.
در اوایل سلسله ساسانی، در شرق و شمال ایران (خراسان و سغد، آسیای میانه) نوعی «الفبای اشکانی» (پارتی) هم موجود بود که آن هم برگرفته از الفبای آرامی بود، اما ظاهرا از قرن چهارم میلادی به بعد مورد استفاده قرار نگرفت. این الفبا شباهت زیادی به الفبای متون سغدی همین دوره دارد. از نظر انعکاس حروف باصدا (مصوت ها)، این الفبا هم مانند الفباهای پهلوی دقیق نیست. زبانشناسان این پدیده را که در الفبای عربی و عبری هم دیده میشود چنین توضیح میدهند که الفبا های منشعب از الفبای آرامی («پروتو سمیت» که خود جزو مشتقات الفبای فنیقی بوده)، اصولا آواهای باصدا (مصوت ها) را خوب منعکس نمیکنند.
الفبای فارسی میانه (پهلوی) و اوستائی رایج در ایران نیز با قبول اسلام بتدریج از رواج افتاد و الفبای عربی به انضمام چهار حرف برای نشان دادن آواهای فارسی (پ، چ، ژ، گ) در الفبای جدید رایج شد.
الفبای آرامی بجز اینکه ریشه الفباهائی مانند عبری و عربی شد، نوشتار اکثر زبان های دور و نزدیک را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. از آن جمله میتوان بغیر از پهلوی، اوستائی، سغدی و اشکانی (پارتی) که فوقا ذکر گردید، به تاثیر مستقیم (اما کمی دیرتر) الفبای آرامی بر الفبا های مغولی و اورخون (ترکی باستان، اویغوری) نیز اشاره نمود.
دوم: الفباهای ترکی باستان
قدیمی ترین نشانه های نوشتار ترکی کتیبه هائی هستند که در دره رود اورخون در مغولستان کنونی یافت شده و متعلق به حدودا ۱۳۰۰ سال پیش یعنی اوایل قرن هشتم میلادی هستند. به اینها الفبای اورخون و یا «کؤک تورک» (ترکی باستان) هم گفته میشود. کتیبه ها و «طمغه» یعنی مُهر های بعدی متعلق به اواخر قرن هشتم هستند که در کنار رود «ینی سئی» (در روسیه کنونی، در شمال مغولستان و قرقیزستان کنونی و سیبری جنوبی) یافت شده اند. «کتیبه های اورخون-ینی سئی» نیز با همین الفبا اما همراه با بعضی تغییرات نوشته شده اند. بعضی کتیبه های دیگر که در قرقیزستان و قزاقستان کنونی یافت شده و مربوط به دوره های کمی بعد تر هستند هم، مشابهت زیادی با الفبای اورخون نشان میدهند.
توافق کلی زبانشناسان بر آن است که الفبای اورخون تحت تاثیر الفبای سُغدی (و پهلوی) و نوع «غیرمتصل» (غیر «کورسیو») آن ایجاد شده و از سوی قبایل ترک آسیای میانه بکار برده شده، اما تعداد آثار (کتیبه ها و طمغه) هائی که با این الفبا تولید شده اند محدود است.
الفبای اورخون به تاسی از الفبای منشا (یعنی آرامی) تعداد محدودی، یعنی چهار مصوت (حرف با صدا) داشت و صامت ها دو شکل داشتند: آن دسته که با مصوت های پیشین بکار برده میشدند و گروهی که با مصوت های پسین نوشته میشدند.
این الفبا در قرن نهم میلادی جای خود را به الفبای اویغوری ترکی سپرد که نوعی پیشرفته تر از الفبای «متصل» («کورسیو») الفبای سُغدی بود. الفبای اورخون–ینی سئی ترکی باستان و سپس الفبای اویغور در امپراتوری اویغور (نیمه قرن هشتم تا نیمه قرن نهم با مرکزیت کاشغر) رایج بوده، اما با قبول اسلام و رواج الفبای عربی–فارسی به تدریج متروک شده است.
منابع
Frye, Richard N.:History of Persian Language in the East, author’s website, PDF, viewed on February 20, 2017
دستهها:زبان آذربایجان در گذر زمان
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.