در دستم باز دوباره ترجمه ترکی «آناطولی قبل از عثمانی ها» نوشته استاد کلود کاهن را دارم. تابستان گذشته شروع به خواندنش کرده و تا نیمه هایش آمده بودم. در عرض دو سه ماه تمام کردم. همراه با یادداشت ها و قید حاشیه ها. حالا مثل یک کتاب مرجع ادامه میدهم و گهگاهی به آن مراجعه میکنم. مثل خیلی کتاب های دیگر.
من در باره دوره 500 سال آخر بیزانس یعنی سلجوقیان روم (آناتولی) و خان نشین های آنها و بالاخره اوایل عثمانی (قبل از فتح قسطنطنیه) چند اثر خوانده ام اما بنظرم کتاب کاهن مرجع اصلی یک مطالعه دقیق است. البته بخاطر پرداختن به جزئیات کوچک اما بسیار مهم مانند دین و زبان و آمیزش نژادی و سیستم مالکیت و مالیات، و در عین حال ترجمه گاه پیچیده، این کتاب ممکن است برای کسانی که به آن قدر جزئیات علاقه ای ندارند کمی خسته کننده باشد.
برای من دوران غزنویان و سلجوقیان ایران و بالاخره مغولها، قراقویونلو ها و آق قویونلو ها در ایران و در عین حال بیزانس و سلجوقیان و ابتدای عثمانیها در آناطولی ارزش فوق العاده ای از نظر مطالعه دارد.
ترکان مسلمانی که به آناطولی آمدند نسبت به مردم محلی (چه یونانی و ارمنی و آسورى و ایرانی زبان و غیره) هنوز در اقلیت قرار داشتند. اما قدرت حکومتی، ارتش، مالیات، و قانونگذاری و نظام اداری و قضائی در دست آنان بود. در500 سال آخر بیزانس، در نظامی که از هم پاشیده، نورسیدگان مسلمان و ترک حاکمیت را بدست میگیرند، بسیاری از اصول اداری و اقتصادی و فرهنگی محلی بیزانس را قبول کرده ادامه میدهند، با مردم محلی از نظر قومی و نژادی کاملا می آمیزند، اکثریت بسیار بزرگ غیر مسلمانان که بومی آناطولی بودند بدلایل گوناگون به اسلام میگروند و بعد از چند صد سال ابتدا یک امپراتوری عثمانی و سپس یک جمهوری ترکیه بوجود میاید که دینش اسلام است، چیزی که هزار سال پیش نبود و زبان اکثریت مردمش بر عکس گذشته ترکی است.
با این ترتیب اکثریت مردمی که امروز در ترکیه می بینیم از نظر قومی و نژادی «موزائیک» نیستند که هر کدام مجزا و در کنار هم زندگی کنند. بعضی گروه ها شاید هنوز هم چنین باشند. اما اکثریت مردم «ملغمه ای قومی» هستند که هزار سال با همدیگر جوشیده و «آش شله قلمکار» فعلی را بوجود آورده اند که زبان اکثریتش ترکی (زبان دومش کُردی) و دین اکثریت بزرگش اسلام است، اما از نظر قومی نه آن ویژگی آسیای مرکزی را دارد، نه آن یونانی و ارمنی و آسورى و کُرد هزار سال پیش است بلکه قومیت جدیدی است که به آن «ترک ترکیه» میگوئیم – درست ترش: «شهروند ترکیه».
پاراگراف آخر «نتیجه گیری» خودم از کتاب کلود کاهن است. مرتبا هم بفکر مقایسه با دوره سلجوقیان تا آق قویونلو ها در ایران هستم. اختلاط و آمیزش قومی در ایران و «بلاد روم» و تشکل دو ملت جدید، ایران و عثمانی (و بعد ها ترکیه) و دگرگشت زبان و دین / مذهب این دو ملت چیزی است که با مطالعه تمام شدنی نیست – و فوق العتده هیجان آمیز است.
اگر علاقه دارید حتما بخوانید. ترجمه ترکی اش (365 ص، حدودا 25 لیره) کمی پیچیده است. اصلش البته فرانسوی است اما اکثریت احتمالا ترجمه انگلیسی اش را ساده تر خواهد فهمید.
دستهها:ترکیه، جمهوری آذربایجان و آسیای میانه, دگرگشت زبان آذربایجان و آناتولی
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.