اطلسهای تاریخی زیادند. اطلسهای تاریخی که ایران و منطقه خاورمیانه همراه با آسیای میانه، آسیای صغیر، میانرودان، حوزه مدیترانه و منطقه خلیج فارس را نشان دهند هم کم نیستند. اما متاسفانه اطلسهای تاریخ زبانها فوق العاده کم هستند. در بعضی کشورهای پیشرفته، موسسات مختلف در مورد زبانهای خود این کشورها از این قبیل اطلسهای تاریخی مثلا اطلس تاریخی زبان انگلیسی در بریتانیا را تهیه کردهاند و حتی یکی دو اطلس تاریخی تحول زبانهای دنیا را به طور فشرده ترسیم کرده اما دقت چندانی به منطقه مورد نظر ما نکردهاند (کومری، ۱۹۹۶). مثلا در مورد تحولات تاریخی زبانها درایران، ترکیه، قفقاز، عراق و یا ترکیه کنونی متاسفانه اطلس قابل توجهی ندیدهایم. البته میتوان در کتابهای مختلف تاریخ در این مورد خواند. اما اگر بخواهید تاریخ نفوذ و گسترش فارسی، ترکی و یا عربی در ایران را با مشاهده نقشه و اینفوگرافیک بیاموزید باید به دهها اطلس تاریخی دیگر مراجعه کنید تا تصویری کلی به دستتان بیاید.
در تهیه این سلسله مقالات از منابع گوناگونی استفاده شده که در پایان سلسله مقاله ها ذکرشده است.
نقشههای جغرافیایی که تحول زبانها را نشان میدهند با همکاری تکنیکی یکی از دوستان و مخصوص همین سلسله مقالات، به صورت «اطلس» و با استفاده از چندین منبع مختلف تهیه شده است. پایه این نقشهها در اصل ثابت است اما آنچه که در این نقشهها تغییر مییابد تحولات تاریخی شکل گیریهای زبانی، قومی و سیاسی است. خطوطی که این تحولات و پدیدههای زبانی، قومی و یا سیاسی را معین و از همدیگر جدا میکند «مرز» به معنی امروزه نیستند، بلکه حدود تقریبی این واحدهای زبانی، قومی و یا سیاسی را نشان میدهند. به غیر از این نقشهها از برخی نقشههای دیگر هم استفاده شده است که همگی از «انبار ویکی مدیا» گرفته شده و بنا براین برای استفاده و بارگذاری آزاد بوده اند.
در اینجا ضمنا باید به تفکیک دو تعبیر دقت کرد: منظور از «زبانهای ایران» همه زبان هایی هستند که صرف نظر از ریشه، ساختار و گروه بندی علمی آنها، عملا در جغرافیای ایران کنونی تکلم میشدند و میشوند. این زبانها میتوانند از نظر زبانشناختی به گروهها و یا «خانواده»های مختلف زبانی تعلق داشته باشند. از این جهت در یک گروه مثلا: فارسی، کردی، بلوچی، تاتی، تالشی، گیلکی، لری و ارمنی، در گروه دیگر ترکی آذری، ترکمنی، قشقایی و خلجی، در گروه سوم: عربی، در گروه چهارم آسوری و غیره همه و با همدیگر «زبانهای ایران» را تشکیل میدهند یعنی همه زبان هایی که در ایران از طرف مردم ایران به عنوان زبان مادری و یا زبان نخست تکلم میشدند و میشوند.
در ایران باستان هم مثلا زبانهای فارسی، سغدی، ایلامی، آرامی، آسوری و یا سومری و یونانی تکلم میشد و با وجود فرقهای ساختاری بین این زبانها، همه آنها «زبانهای ایران» محسوب میشدند (ما در این نوشته به طور قراردادی و برای رواج معاصرش، به زبان فارسی در همه دورههای آن «فارسی» میگوییم در حالیکه احتمالا دقیقتر است که به فارسی پیش از اسلام «پارسی» و در دوره بعد از اسلام «فارسی» گفته شود اگرچه به گفته برخی محققان هر دو گونه «ف» و «پ» در فارسی باستان رایج بودهاند.)
اما در زبانشناسی یک گروهبندی ساختاری هم وجود دارد که طبق آن زبانهایی که به درجات مختلف به همدیگر نزدیک هستند جزو یک گروه و یا «خانواده» با زیر گروههای گوناگون محسوب میشوند. برای مثال فارسی استاندارد و معیار ایران، کردی، لری، بلوچی، تاتی، تالشی، گیلکی، زازا، و یا مازندرانی و اگر به خارج از ایران نگاه کنیم دری افغانستان، تاجیکی، یغنابی و پشتو در یک گروه «زبانهای ایرانی» جمع میشوند. در زبانشناسی، زبان ارمنی هم، شاخه ویژهای از زبانهای ایرانی به شمار میرود.
البته عربی، ترکی ویا مثلا آسوری هم امروزه در ایران از سوی بخشی از مردم به عنوان زبان نخست تکلم میشوند و از این جهت به آنها هم «زبانهای ایران» میگوییم. اما این زبانها از نظر ساختاری جزو زبانهای «ایرانی» و یا «هند و ایرانی» و کلا «هند و اروپایی» نیستند. یعنی وقتی «زبانهای ایرانی» میگوییم منظور فقط شاخه «ایرانی» زیر گروه «هند و ایرانی» خانواده «زبانهای هند و اروپایی» است که فارسی هم گونه اصلی و معیار زبانها در ایران است و از نظر زبانشناسی و تاریخی هم با همین عنوان و طبقهبندی یعنی زبانهای ایرانی، گروه زبانهای ایرانی، مورد قبول اهل علم است.
این مثل آن است که میگوییم کردی یکی از زبانهای کنونی ترکیه است اما جزو «زبانهای ترکی» نیست، تاتاری و یا کرهای هر دو جزو «زبانهای روسیه» هستند اما زبان روسی نیستند و یا مانند زبان روسی جزو زبانهای «هند و اروپایی» نیستند. یا اینکه اویغوری (یکی از شاخههای زبانهای ترکی) یکی از زبانهای چین است اما زبان و یا گونهای از زبانهای مرتبط با چینی نیست.
دستهها:رنگارنگ, سرگذشت زبان ها
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.